به گزارش قدس آنلاین، درحالیکه سخنان اخیر رابرت مالی مذاکرهکننده ارشد آمریکا در مذاکرات وین، نقطه آشکارساز ایجاد گرههای کور در مذاکرات وین محسوب میشود، رافائل گروسی با حمایت آمریکا و اتحادیه اروپا فاز جدیدی از بازی «اعمال فشارهای هدفمند»بر کشورمان را آغاز کرده است.
براین اساس، یک گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میدهد ذخایر اورانیوم غنیشده در ایران اکنون به بیش از ۱۸ برابر حدی رسیده است که توافق هستهای موسوم به برجام مجاز شمرده بود. بر اساس برآوردهای این نهاد، در اواسط ماه مه تهران مجموع ذخایر اورانیوم غنیشده خود را به ۳۸۰۹/۳ کیلوگرم افزایش داده است که فاصله زیادی با سقف ۲۰۲/۸ کیلوگرم مجاز شمردهشده در برجام دارد. همچنین ذخایر اورانیوم ۲۰ درصد غنیشده ایران از ۱۸۲/۱ کیلوگرم به ۲۳۸/۴ کیلوگرم رسیده است.
در این میان، انتشار گزارش آژانس در نشریات آمریکایی و اروپایی(آنهم قبل از قرائت محرمانه آن در نشست شورای حکام ) بهوضوح نشان میدهد که نگرانیهای امنیتی ایران در خصوص اتصال مستقیم کارشناسان و مقامات آژانس با شبکههای قدرت(اعم از قدرت سیاسی و رسانهای در غرب) کاملا صحیح و مستند بوده است.
نکته بعدی، به بستر زمانی انتشار این خبر بازمیگردد. این گزارش به صورتی هدفمند در آستانه برگزاری نشست ۱۶ خردادماه امسال شورای حکام منتشرشده است. در این نشست، احتمال دارد قطعنامهای علیه فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران منتشر شود. بر همگان مسجل است آژانس در مذاکرات وین نهایت تلاش خود را در خصوص تحمیل تعهدات فراپادمانی و فراپروتکلی به کشورمان به کار گرفت و البته در این خصوص ناموفق بود.
اگرچه از همان ابتدا و بهخصوص در مذاکرات منتهی به برجام(طی سالهای ۹۲ تا ۹۴) تشکیل مثلث واشنگتن- آژانس - اتحادیه اروپا بیش از هر زمان دیگری عیان و آشکار شد، اما بازتعریف این مثلث در مرحله کنونی(برگزاری مذاکرات احیای توافق هستهای) نیز موردتوجه هر سه بازیگر قرارگرفته است. اکنون، در یک مقطع زمانی، آژانس، آمریکا و اروپا در حال هدایت یک نقشه مشترک هستند. بر این اساس، نمیتوان آژانس را یک بازیگر مستقل در قبال بررسی پرونده هستهای ایران و مذاکرات وین دانست.
هماکنون به نظر میرسد مقامات آمریکایی و اروپایی از آژانس خواستهاند تا از ظرفیتهای سازمانی و حقوقی خود جهت عقبنشینی ایران از مطالبات خود در مذاکرات وین استفاده کند.گروسی، با انتشار گزارش مغرضانه خود در قبال فعالیتهای هستهای ایران، آنهم در آستانه نشست شورایحکام، قصد دارد مؤلفههای فشار بر کشورمان را بهگونهای افزایش دهد که حتی در صورت احیا نشدن توافق هستهای، تهران ناچار شود درروند دسترسیهای آژانس و پذیرش تعهدات فراپادمانی و فراپروتکلی، امتیازاتی را به این سازمان دهد.
بااینحال، مدیرکل آژانس و اعضای شورایحکام باید این مسئله را مدنظر قرار دهند که شاهد پیشبرد این بازی بر اساس اهداف مشترک خود و آمریکا نخواهند بود.
واقعیت امر این است که پاسخدهی به سؤالات آژانس و دغدغههای آن در خصوص برخی مکان های ادعایی، بهصورت مستند و بر اساس همکاریهای پادمانی صورت گرفته و هر آنچه تاکنون صورت نگرفته، مربوط به مطالبات فراپادمانی و غیرمعقول آژانس بینالمللی انرژی اتمی میشود. بدیهی است که تا زمان عدم احیای توافق هستهای و ارائه تضمین در خصوص آینده برجام، نمیتوان مناسبات فراپادمانی ایران و آژانس(مطابق آنچه در سند برجام آمده است) را مورد استناد قرار داد. نکته مهمتر اینکه آژانس در گزارش اخیر خود، متغیری بسیار مهم و اساسی یعنی «عدم احیای توافق هستهای» را نادیده انگاشته و ادبیات تنظیم گزارش آن به گونه ایست که گویا برجام کماکان بهعنوان توافقی که صد در صد اجرایی میشود، مبنای عملکرد ایران محسوب میشود!
منبع: رسالت
نظر شما