به گزارش قدس آنلاین، مجموعه مطالعات شیعی کتاب «آفرینش ازلی نیست؛ به ضمیمه رسالهای در رد باورهای مادهگرایان، خداناباوران و پیروان انگاره تکامل» نوشته سید قاسم علی احمدی را به ترجمه و کوشش جواد عبدی با شمارگان ۷۰۰ نسخه، ۴۱۹ صفحه و بهای ۱۸۰ هزار تومان منتشر کرد.
این اثر ترجمهای است از کتاب «وجود العالم بعد العدم» سید قاسم علی احمدی که نویسنده در آن ضمن بیان معانی صحیح حدوث، پیدایش و آفرینش، با استفاده از برهانهای عقلی و دلایل نقلی و واژه شناسی، حدوث حقیقی و زمانی آفرینش را به اثبات میرساند و با طرح شبههها و اشکالات مدرسه فلسفه، راه را بر هرگونه توجیه و تاویل و تردید مسدود میکند.
حدوث و قدم، یکی از مباحث و مسائل فلسفه و کلام اسلامی و مربوط به آغاز پیدایش جهان است. حدوث زمانی بهمعنای این است که پیدایش جهان، توسط خداوند از یک زمانی آغاز شده و قبل از آن زمان، عالمی در کار نبوده است. قِدَم زمانی نیز به این معناست که جهان از ازل، وجود داشته است و هیچ زمانی نبوده که جهان در آن زمان وجود نداشته باشد. اعتقاد به قدم عالم نزد بسیاری از عالمان شیعه کفر است. روایات نیز صراحت دارند بر اینکه خداوند سبحان در ازلیت خود تنها و یگانه بوده و هیچ چیزی همراه با وجود مقدساش نبوده و هیچ چیزی در طول او همراهیاش نکرده است. آنگاه خداوند متعال آفریدهها را پدید آورد و آفرید و این ایجاد و پیدایش هیچ پیشینه و نمونه قبلی نداشته تا آن چیز همراه خدای سبحان باشد، چرا که در غیر این صورت نقیض فرض ازلیت و یگانگی خداوند متعال است.
کتاب شامل یک پیشگفتار، چهار فصل و یک بحث پایانی است. پیشگفتار کتاب در بیان تعریف حدوث و قدم شکل گرفته است. عناوین فصول چهارگانه کتاب نیز به ترتیب از این قرار است: «در پژوهش نظرات دانشمندان درباره حدوث و پیدایش ما سوی الله»، «بیان دلیلهای نقلی»، «بیان برهانهای عقلی» و «طرح برخی از شبههها و پاسخ آنها». بحث پایانی نیز اشاره دارد به برخی از مفاسد و تباهیهای حاصل از عقیده به قدم جهان.
نویسنده در بحث پایانی خود سخن علامه حلی درباره اعتقاد به قدیم بودن جهان را به نقل از «اجوبه المهنائیه» به این شرح نقل کرده و در ادامه برخی از مفاسد اعتقاد به این عقیده را روایت میکند. سخن علامه حلی چنین است: «کسی که معتقد به قدیم بودن جهان باشد بی شک کافر است. زیرا مرز جدایی بین مسلمان و کافر همین است و حکم چنین کسی در آخرت به اجماع حکم سایر کفار است.»
و برخی از مفاسد اعتقاد به قدیم بودن عالم نیز بدین شرح در کتاب بیان شده است:
۱.عالم به سبب قدم خدای متعال، قدیم میشود که این برخلاف برهان و مخالف ضرورت ادیان الهی است.
۲.خداوند متعال در کارش مجبور میشود، زیرا صدور شی از علم، صدوری ضروری و حتمی بوده و امتناع عدم صدور، به حسب واقع امتناعی ذاتی است که این همان التزام به جبر و موجَب بودن خدای متعال است و نامگذاری آن به اسم «قدرت» در عین انکار آن در واقع نامگذاری دروغین و حیلهگری نسبت به حق و فریفتن دانش پژوهان تازه کار و کم بهره است.
۳.تمامی جنایتها و خیانتها عین فعل خدای متعال خواهد بود و برای هیچ کس فعلی وجود نخواهد داشت تا به سبب آن مورد بازخواست قرار گیرد.
چند ردیه بر قانون بقای ماده
همانطور که اشاره شد کتاب به همراه رساله رد ماده گرایی (ماتریالیسم)، خداناباوری (آتئیسم) و نظریه فرگشت (تکامل) منتشر شده است. در این بخش پاسخهایی به اصول اعتقادی خداناباوران و ماده گرایان داده شده است. فی المثل درباره اصل بقای ماده ردیههایی به شرح زیر داده شده است:
«میگویند: آنچه که در علم شیمی جدید کشف شده این است که: مقدار ماده و وزن آن ثابت است و در تبدلات و دگرگونیها، کم و زیاد نمیشود. (و چیزی از عدم یافت نمیشود و چیزی هم بعد از وجود و تحققش به کلی نابود نمیشود. بنابراین، احتیاجی به سبب خارجی نیست. با این که یگانه پرستان معتقدند که اشیاء از عدم خلق شده است.) به همین سبب آنها ادعا میکنند که اصلا ایجاد از عدم قابل تصور و معقول نیست. هرچند که اصل این ادعا که در علم شیمی کشف شده باشد، ثابت نیست، اما پاسخهایی به این شرح میتوان داد:
پاسخ اول: قانون بقای ماده بر فرض درست بودنش یک اصل علمی و تجربی است و غیر از مورد تجربه، گذشته و آینده را شامل نمیشود و با آن نمیتوان مسائل عقلی و این که آیا ماده اولی و ابدی است یا این را که ماده حادث و مسبوق به عدم است، حل کرد. بلکه حل این مسایل نیازمند به برهان عقلی است.
پاسخ دوم: ثابت بودن مقدار ماده و انرژی در تبدیل و تغییر و دگرگونیها مستلزم بی نیازی ماده از علت نیست. (چگونه میشود اثبات کرد که این مقدار ماده، ازلی است و ابتدا ندارد؟ این جهت که ربطی به ثابت بودن مقدار ماده ندارد. وقتی ماده ازلی نباشد و ابتدا داشته باشد، پس علت داشتن آن ضروری خواهد بود؛ چون یا خودش به وجود آورنده خودش بوده یا غیر خودش...) هرگاه ملاک احتیاج در ماده وجود داشته باشد، حال چه ملاک احتیاج، حدوث باشد، یا امکان که ملازم با حدوث است، باشد، پس ماده در حدوث و بناهاش محتاج به علت (خداوند متعال) است.
نکته درباره «وجه احتیاج ماده» این است که احتیاج ماده بلکه هر مخلوقی در بقاء خود به آفریدگار از این جهت است که: همه ما سوی الله زمانی هستند و زمان، همان نو به نو شدن، به سرآمدن و گذشتن... شیء است. پس آفریدهها در هر حالی غیر از حال پیشین خواهند بود و معنای حدوث چیزی جز این نیست که هم با مسبوقیت به غیر میسازد، چون این حالت پیشتر نبود، و هم با مسبوقیت به عدم سازگار است. و مسلم است که هر پدیده و حادثی به پدید آورنده و محدث نیاز دارد و در هر آن به استمداد و افاضه فیض از جانب خداوند متعال محتاج است.
پاسخ سوم: در هر لحظه حیات و شعور و... در مخلوقات تجدید و جعل میشود. بدین معنا که هرگاه انسان و تمامی مخلوقات در اصل و حقیقت خود حادث و پدیدار باشند، پس در هر آن و لحظهای محتاج به افاضه اختیار و سلطنت از جانب خدای متعال خواهد بود و در هیچ آنی مستقل نخواهد بود.
انتهای پیام/
منبع: مهر
نظر شما