به گزارش قدس آنلاین، این روزها که سیاست منطقهگرایی وتقویت روابط دوستانه با کشورهای همسایه اولویت اصلی سیاست خارجی دولت است، روابط حسنه با ترکیه نیز از جمله محورهای عملیاتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی به حساب میآید.
ضمن سفر اخیر امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان به ترکیه به میان آمدن صحبت از عقد قرارداد همکاری بلند مدت با ترکیه از اهمیت بالایی برخوردار است. این روزها وخامت اوضاع سیاسی و بدهکاری روزافزون اقتصاد ترکیه به کشورهای خارجی، سیاست خارجی آنکارا را به واقعگرایی سودمندانگارانه نسبت به روابط با دیگر کشورها سوق داده است. براساس رویه موجود در سیاست خارجی دولت آنکارا، اراده تهران برای همکاری بلند مدت و مبادلات تجاری با ترکیه باید مبتنی بر منافع دائمی، دوستی راهبردی و قدمهای محتاطانه و رصد و تحلیل قوی باشد. در همین راستا به سراغ «هیراد مخیری» کارشناس مسائل بینالملل رفتهایم و در حوزه روابط ایران و ترکیه با او به گفتوگو نشستهایم. در ادامه بخشی از این گفتوگو را مطالعه میکنید.
تأثیر دوران گذار در نظم بینالملل بر روابط ایران و ترکیه چیست؟
این روزها که جهان آبستن تحولات و تغییرات کلان است باید نگاه نخبگان و کارشناسان روابطبینالملل نسبت به رویدادهای منطقه و جهان مبتنی بر شاخصههای گذار از نظم بینالملل باشد. با این اوصاف، اگرچه در جهان شاهد گذار از نظم تک قطبی به نظم چندقطبی هستیم و توجه به این موضوع حائز اهمیت است که ایران و ترکیه همواره در وضعیت رقابت به سربرده و میبرند.
ایران و ترکیه به عنوان دو همسایه و قدرت منطقهای ناگزیر هستند نسبت به کسب و استفاده از تمام تواناییهای بازدارندگی تسلیحاتی و امتیازات منتج به موقعیت ژئوپلتیکی خودشان نهایت استفاده را بکنند. این دو، حتی میتوانند با اتکا به بهره برداری از ابزارهای بازدارنده غیر تسلیحاتی مانند حوزه «سلاح آب و تسلیحات بیولوژیکی» در جهت امتیازگیری استفاده کنند. در این میان، ضرورت توجه طرفین به مسئله هزینه و فایده نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
توجه به مسئله هزینه و فایده در رقابت دو کشور به چه میزان مهم است؟
در پرداختن به مسئله هزینه و فایده برای رقابت بین دو کشور، باید به دو محور آثار رقابت دو کشور در دورههای بلندمدت و کوتاه مدت توجه داشته باشیم. در سطوح تحلیلی استراتژیستهای سیاسی ایران و ترکیه این جمعبندی وجود دارد که باتوجه به شرایط آنارشی به وجود آمده در جهان امروز، ثبات اقتصادی بینالمللی با چالش وسیع روبهرو شده است.به همین خاطر، تعامل و گره خوردن منافع چند وجهی، تجارت بینالملل و مسئله انرژی میتواند فایدهاش از هزینه در تعارض و تقابل بین دو کشور بیشتر باشد.
این رویکرد میتواند به عنوان راهگشا و تنظیم کننده شریانهای اساسی اقتصادی داخلی، تنظیم روابط سیاست خارجی و بنیانهای چانهزنی امنیتی دو کشور با قدرتهای بزرگجهان را فراهم بیاورد.
تکلیف ماهیت ذاتی روابط بینالملل در این میان چه میشود؟
البته که ما نباید، از ماهیت ذاتی سیاست بینالملل که همواره با کلیدواژگانی همچون کسب قدرت و ترفیع حداکثری گره خورده است، غفلت کنیم؛ زیرا رخدادهای بینالمللی نیز عامل اثرگذاری بر روابط بین دولتها بهحساب میآیند.
در تاریخ ۵۰۰ ساله گذشته روابط دو کشور، شاهد آن هستیم دولتها به جای تعامل و اتحاد راهبرد بیشتر میل به تقابل و رقابت تضادگونه داشتهاند. این نوع تضاد و تقابل حتی در میدان مبارزه با تروریسم در جنگ سوریه نیز قابل رؤیت است.
حوزه دیگری که بسیار مهم است و همواره از سوی تحلیلگران مورد غفلت واقع شده، بیتوجهی به تأثیر پیشینه مذهبی و ایدئولوژیکی دو کشور در روابط سیاسی آنهاست. این خاصیت همواره برای دو کشور عمق استراتژیک و روزنههای ابتکار عمل از خاورمیانه تا آسیای مرکزی ایجاد کرده است و همواره دستاوردهای بزرگ و قوی را برای طرفین سبب ساز شده و هیچ کشوری از چنین عامل قدرت سازی چشمپوشی نخواهد کرد.
خبرنگار: حسین محمدی اصل
انتهای پیام/
نظر شما