تحولات منطقه

سریال «مستوران» که به قسمت‌های پایانی خود نزدیک می‌شود، داستانی تخیلی دارد که اقتباسی آزاد از افسانه‌های کهن ایرانی است.

خرق عادت در سریال‌سازی تلویزیون
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

«مستوران» پس از معرفی شهر و شخصیت‌هایش به سمت هیجان‌انگیزی می‌رود؛ وقتی یک کودک از خانواده‌اش دزدیده می‌شود، والدینش همه تلاش خود را می‌کنند تا فرزند ربوده‌ شده‌شان را پیدا کنند اما با چالش‌های فراوانی در این مسیر روبه‌رو می‌شوند.
 این سریال درامی تخیلی را در بستری تاریخی با تکیه بر افسانه‌های قدیمی برای مخاطب تعریف و در شرایطی که تلویزیون خالی از آثار تاریخی- افسانه‌ای بود، «مستوران» قصه‌ای جذاب بر مبنای افسانه‌های کهن ایرانی روایت می‌کند و تلاشی در راستای حکمت‌آموزی افسانه‌ای و اتصال ذهن مخاطب به متل‌های گذشته است. درباره جزئیات بیشتر این درام فانتزی -تاریخی با «مسعود آب‌پرور» کارگردان این مجموعه تلویزیونی گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید. 

با توجه به کارنامه سریال‌سازی شما که در ژانرهای معمایی و پلیسی بود چه شد که یک درام فانتزی تاریخی از قصه‌های کهن ایرانی ساختید؟
 من همیشه به این ژانر علاقه‌مند بودم و در سال‌های دور هم پایان‌نامه لیسانسم درباره ژانر فانتزی بود. در سال۷۰ هم که فیلم «دره شاپرک‌ها» ساخته شد، با توجه به تسلطی که به فانتزی داشتم، به درخواست تهیه‌کننده و کارگردان، بازنویسی نهایی فیلم‌نامه را انجام دادم و دستیار اول کارگردان هم بودم چون این علاقه‌مندی در من وجود داشت. ضمن اینکه خودم را فیلمساز یک ژانر مشخص نمی‌دانم و علاقه‌مند به تنوع ژانری هستم چون برایم چالش جذابی است. وقتی هم «مستوران» به من پیشنهاد شد بدون تردید پذیرفتم و تصمیم گرفتم این سریال را بسازم.

به نظر شما مخاطب تلویزیون که به تماشای درام‌های خانوادگی عادت کرده است می‌تواند با این ژانر متفاوت که بر اساس افسانه‌ها و کهن‌قصه‌های ایرانی ساخته شده، ارتباط برقرار کند؟
 این سریال به قسمت‌های پایانی خود نزدیک می‌شود، تا الان مخاطبان تلویزیون به تماشای آن اقبال نشان دادند و به نظر می‌رسد جایش در رسانه ملی خالی بوده است. مخاطبان بزرگسال تلویزیون، تمایل به آثار واقع‌گرا دارند چون اعتقاد بر این است جوامعی که اتفاق‌های بزرگ اجتماعی را از سر می‌گذرانند به شدت واقع‌گرا و واقع‌بین می‌شوند و از آنجا که در دهه‌های اخیر، ما دو واقعه بزرگ انقلاب و جنگ را از سر گذرانده‌ایم، مردم ما بسیار واقع‌گرا و واقع‌بین شده‌اند و دوست دارند هر چه می‌بینند واقعی و براساس مستندات باشد در حالی که پایه و اساس جهان‌بینی را افسانه‌ها می‌سازند برای همین در بدو تولد می‌گویند برای کودکان قصه بگویید و افسانه و متل تعریف کنید. بسیاری اوقات تخیل بچه‌ها با متل‌هایی که بنیان رابطه علت و معلولی را در ذهن آن‌ها می‌کارد، شکل می‌گیرد. اگر تخیل در کودکی پرورش یابد تفکر او در بزرگسالی هم ساخته می‌شود یعنی جای تخیل را تفکر خواهد گرفت. پرداختن به افسانه از الزامات جوامع امروزی است و اصول اولیه درام هم از افسانه‌ها گرفته شده بنابراین از ضروریات آثار نمایشی است.

با وجود اینکه درام فانتزی در جهان مورد اقبال مردم قرار گرفته اما ساخت آن دشوار است. دلیل این اقبال و دشواری در تولید را چه می‌دانید؟
 به هر حال تولید کار خوب، سخت است ولی ساخت مستوران برای من سخت نبود چون همراهی و همدلی در گروه وجود داشت. درباره اقبال مردم به این ژانر هم باید بگویم که توجه و تمایل به قصه‌ها، افسانه‌ها و اسطوره‌ها در ذات بشر وجود دارد چون اسطوره سرآغاز هر پدیده‌ای است. مثلاً در جایی به اسم مستوران، شخصیت‌هایی همچون «لیث»، «لطیفه» و «لطفعلی» که واقعیت تاریخی ندارند ولی مابه‌ازای بیرونی دارند گویی در وجودمان هر یک از این شخصیت‌ها را داریم و تمام این‌ها در ساحت وجود و ذهن ما زندگی می‌کنند، ما مجموعه‌ای از ضدین هستیم بنابراین وقتی می‌بینیم کسی فرزندش را گم کرده در مرحله نخست با تسامح نسبت به جهان پیرامونش برخورد می‌کند و چون می‌بیند حاصلی بدست نمی‌آورد دست روی زانویش می‌گذارد، یاعلی می‌گوید و راه می‌افتد تا بتواند فرزندش را پیدا کند. این سفر هم نیاز به الزامات و توشه راه دارد. هر جا خطا کنی باید بایستی و جواب خطایت را بدهی، نمی‌شود که آسیب بزنی و بروی. این سفر قهرمانی در تمام قصه‌های ما جزو اولویت‌ها و ضرورت‌هاست چون نیاز اولیه ذهن تشنه بسیاری است به همین دلیل دوستش داریم و مقبول می‌افتد. به نظرم مستوران بی‌هیچ واسطه‌ای توانسته با مخاطبش ارتباط بگیرد بافت قصه، روابط آدم‌ها، نوع تصویرپردازی و فضاسازی و… برای مخاطب جذاب بوده است.

وقتی قسمت‌های اولیه مستوران پخش شد، ایرادهایی به زبان شخصیت‌های سریال گرفته شد که یکدست نیست و شخصیت‌ها در جاهایی به زبان امروزی صحبت می‌کنند؟
 در سریال هیچ جا به زبان امروزی صحبت نمی‌شود و زبان کاملاً یکدست است. به هر حال خرق عادت، درد دارد و ممکن است در آغاز مخاطب را اذیت کند. مستوران هم ژانر جدیدی در تلویزیون است. مردم دوست دارند درام اجتماعی ببینند چون بیشتر سریال‌های تلویزیون این گونه بوده است، مخاطب دوست دارد سریالی با لحن واقع‌گرایانه و معاصر ببیند وقتی این لحن عوض می‌شود، چالش ذهنی برایش به وجود می‌آورد و ممکن است چنین بازخوردی داشته باشد. طبیعی است که وقتی کار جلو می‌رود و مخاطب وارد جریان سریال می‌شود با قصه انس می‌گیرد. وقتی «مسافران» آقای بیضایی پخش شد، عده‌ای در شروع فیلم می‌گفتند این چه ادبیاتی است یا چرا آدم‌ها این طور رفتار می‌کنند اما فیلم به نیمه که رسید، مخاطب در جهان خودبسنده اثر غرق شد چون فیلمساز جهانی مستقل را خلق می‌کند و مخاطب را وارد این جهان می‌کند. مخاطب با عادت‌ها و پیش‌فرض‌هایی که تاکنون برایش وجود داشته، یک اثر جدید می‌بیند و ممکن است ارتباط گرفتن اولیه برایش کمی سخت و چالش‌برانگیز باشد. مورگان فورستر، نویسنده و منتقد انگلیسی می‌گوید: «تعلیق ارادی ناباوری» یعنی مخاطب در برخورد با هر اثر جدیدی به ویژه جهان فانتزی بایستی یاد بگیرد که به طور ارادی، ناباوری را به حالت معلق دربیاورد یعنی بتواند باور کند اگر چنین شود درهای معرفت جدید به روی او باز می‌شود. اگر سریال در قسمت‌های اولیه چنین بازخوردهایی داشته طبیعی به نظر می‌رسد و الان که به قسمت‌های پایانی نزدیک می‌شود باید نظرات مخاطبان را بررسی کرد. 

خبرنگار: زهره کهندل 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.