تحولات منطقه

فصل تماشای سریال‌های شبانه فرارسیده است و شبکه نمایش خانگی هم چند سریال جنایی و معمایی را برای شب‌های نسبتاً طولانی پاییز در حال پخش دارد.

نگاهی به سریال‌های پاییزی پلتفرم‌ها / کفه سنگین جنایت در ترازوی نمایش خانگی
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، در روزهایی که تماشای سریال به یکی از سرگرمی‌های رایج در بین مردم تبدیل شده، رقابت میان پلتفرم‌ها با آثاری جدید و تماشایی برای جذب مخاطب بیشتر نیز داغ شده است. از آنجا که کمدی‌ها فاتح این روزهای سینماها هستند؛ ژانر جنایی معمایی هم محبوب مخاطبان شبکه نمایش خانگی شده است و استقبال از این ژانر در سال‌های گذشته نشان از تمایل مردم به تماشای مجموعه‌های جنایی معمایی دارد. اگرچه رونق سریال‌های نمایش خانگی با ملودرام‌های عاشقانه آغاز شد اما سازندگان و سفارش‌دهندگان به تدریج با حرکتی بین‌ژانری و اضافه کردن ماجراهای جنایی به درام‌های عاشقانه، کفه قصه‌های جنایی معمایی را در آثارشان سنگین‌تر کردند به طوری که قصه سریال‌های پرطرفدار نمایش خانگی مربوط به قاتلان و مقتولان است و گاهی رد پای پلیس و دایره جنایی هم آن قدر در آن پررنگ می‌شود که پا به پای شخصیت‌های اصلی در سریال حضور دارند و یا خودشان یکی از شخصیت‌های کلیدی و اصلی می‌شوند. سریال «پوست شیر» که پرونده مشکوک قتل دختر جوانی را روایت می‌کرد و پدرش به خونخواهی فرزندش، موازی با بازپرس پرونده در پی یافتن قاتل بود یکی از سریال‌های پربیننده سال گذشته شبکه نمایش خانگی شد. سریال‌های دیگری همچون «مرداب»، «هفت»، «شریک جرم» و «گناه فرشته» نیز ماجراهایی جنایی را از منظر شخصیت‌های مختلف روایت کردند گاهی در لباس یک بزهکار خرده‌پا که درگیر قاچاق عتیقه می‌شود و گاهی در قامت وکیلانی که پرونده‌های جنایی را پیگیری می‌کردند، حتی «افعی تهران» یک گام جلوتر رفت و قصه‌اش را با راوی قاتل تعریف کرد. با وجود این نقطه اشتراک در همه این آثار قصه‌گویی در ژانر جنایی معمایی بود. 


 برگ برنده «بازنده»
یکی از سریال‌های متفاوت و تماشایی، سریال «بازنده» ساخته امین حسین‌پور است که با ماجرایی رازآلود، پرونده مفقود شدن دختری خردسال را توسط کارآگاه حامد کیانی (با بازی علیرضا کمالی) روایت می‌کند. ساختار هر قسمت به شیوه‌ای قصه‌گو، سابقه‌ای از شخصیت‌ها را به مخاطب می‌دهد تا ذهن او را برای گشودن گره پرونده درگیر کند. در این سریال شخصیت پرطرفدار رضا پروانه در «پوست شیر» در قامت یک بازپرس موفق در کار و شکست‌خورده در زندگی شخصی درآمده است. بازپرس کیانی به دنبال حل گره‌های جنایی در پرونده‌های پیچیده‌ای است که در دست دارد اما فیلمساز در همان قسمت ابتدایی، او را بازنده‌ای در زندگی شخصی‌اش نشان می‌دهد که خود را مقصر مرگ فرزندش در تصادف می‌داند.
ریتم، موسیقی، نورپردازی و میزانسن در خدمت مضمون سریال است و تدوین هم سعی کرده بر رازآلودگی فضا بیفزاید. اگرچه این سریال در چند قسمت اول و برخلاف سریال‌های جنایی دیگر، تعدد لوکیشن زیادی ندارد اما ورود به قصه زندگی هر کدام از شخصیت‌ها، تعلیق بالا و ارتباط پیچیده آن‌ها با یکدیگر سبب می‌شود مخاطب احساس خستگی نکند. فیلم‌نامه این سریال که توسط کارگردان آن نوشته شده اقتباسی از رمان «زن همسایه» نوشته شاری لاپنا، نویسنده آثار جنایی و معمایی است که روایتی دلهره‌آور دارد و امین حسین‌پور تلاش کرده استخوان و اسکلت اثر خود را بر پایه این رمان برگزیده سال ۲۰۱۶ بنا کند، شاید بتوان برگ برنده «بازنده» را علاوه بر کارگردانی درست و همسو با فضای فیلم‌نامه، اقتباسی مناسب دانست.

 کلاف پیچیده دور گردن «گردن‌زنی» 
جدیدترین ساخته سامان سالور، درامی رازآلود است که آخر قصه را در نخستین قسمت به مخاطبانش نشان داد. ماجرا با قتل دلخراش عروس و دامادی در شب عروسی‌شان آغاز می‌شود و معماها برای یافتن قاتل و ارتباط قاتل با مقتولان در قسمت‌های بعدی آغاز می‌شود تا رازهای خانوادگی بسیاری درباره تک‌تک افراد خانواده‌های عروس و داماد را فاش کند. 
قصه «گردن‌زنی» اگرچه از میانه یک عروسی مجلل شروع می‌شود، مراسمی که مشخص است اقوام عروس و داماد چندان دل خوشی از یکدیگر ندارند اما با قتلی هولناک به پایان می‌رسد و قصه با ساختاری که دارد و گره‌هایی که ایجاد می‌کند، تلاش دارد قلابش را به ذهن مخاطب گیر بیندازد. گره‌هایی مانند عشق قدیمی کارآگاه داستان به عروس کشته شده، ارتباط قاتل با ادعای نامزدش، روابط اعضای خانواده و قتل مشکوک دیگری که رخ می‌دهد موجب پیچیدگی در نیمه اول داستان شده اما آنچه در این کلاف پیچیده مهم بوده، گم نکردن سرنخ توسط فیلمساز است، اینکه روابط علّی و معمولی و شخصیت‌پردازی‌ها بایستی منطقی و درست چیده شوند تا به بهانه غافلگیری، مخاطب احساس فریب‌خوردگی نکند، در واقع پیچیدگی گره‌های داستانی بایستی تا آنجا باشد که باز شوند نه بریده.
این درام جنایی خونین که نخستین تجربه سریال‌سازی سامان سالور است، اگرچه با تعلیق بالا آغاز شده ولی با وجود ریتم نسبتاً تند به دلیل گره‌افکنی‌های متعدد، گاهی در داستان دچار گسستگی دراماتیک می‌شود و باید منتظر بود و دید این گره‌ها در نهایت کجا به هم می‌پیوندند و باز خواهند شد.

 پرحاشیه و آشفته
«غربت» که به نظر می‌رسد بیشتر یک درام اجتماعی باشد تا جنایی به کارگردانی امیر پورکیان و تهیه‌کنندگی صادق یاری از اواخر مرداد ماه پخش خود را از پلتفرم نماوا آغاز کرد اما به دلیل آنچه توهین به قومیت عرب در قسمت سوم عنوان شد برای چند هفته در توقیف ماند و نهایتاً با انجام اصلاحات، هفته گذشته قسمت چهارم خود را پخش کرد. شاید در  گذشته توقیف یک اثر، بازوی تبلیغاتی برای دیده شدن آن به شمار می‌رفت اما به نظر می‌رسد اکنون به فرمولی منسوخ تبدیل شده و آنچه نظر مخاطب را جلب می‌کند، کیفیت یک اثر است.
این سریال با نگاهی به مصائب و مشکلات حاشیه‌نشینی به زندگی آدم‌های غربت‌نشین در محله‌ای به همین نام می‌پردازد و محوریت قصه را ماجراهای چند زن پیرامون یک هدف مشترک شکل می‌دهد، آن‌ها می‌خواهند با انجام یک سرقت بزرگ، رؤیای مهاجرتشان را عملی کنند.
اگرچه قسمت آغازین «غربت» شروعی شلوغ و آشفته دارد اما در قسمت‌های دوم و سوم سعی می‌کند به قصه شخصیت‌هایش نزدیک شود. فضای سریال که زندگی حاشیه‌نشینان را به تصویر می‌کشد به تبعیت از آثار سال‌های اخیر با تم فقر و حاشیه‌نشینی، نماهایی متأثرکننده از زندگی پررنج و درد حاشیه‌نشینان را نشان می‌دهد. سریال روی بازی‌های گل‌درشت و گریم‌های اغراق شده سوار شده و به دلیل تعدد شخصیت‌ها، هر کدام از آن‌ها حجم فشرده‌ای از اطلاعات زندگیشان را در دیالوگ‌های طولانی به مخاطب می‌دهند که سبب حواس‌پرتی ذهن مخاطب از تمرکز روی موضوع اصلی می‌شود. این آشفتگی روابط و قصه‌ها در آغاز این مجموعه نشان می‌دهد احتمالاً امیر پورکیان همان مسیر اثر قبلی‌اش «ممنوعه» که داستان‌هایی از خیانت، عشق، پول و هزاران معضل دیگر داشت و هیچ کدام را درست روایت نکرده بود، در «غربت» نیز پیش گرفته است. این سریال ستاره‌های زیاد و گریم‌های متفاوتی دارد، فضای عجیبی را به تصویر می‌کشد و سعی می‌کند حادثه‌محور باشد اما آشفتگی در قصه و تعدد شخصیت‌ها که سبب سردرگمی مخاطب در قسمت‌های اولیه شده، پاشنه آشیل این مجموعه در انداختن تردید به دل مخاطبان برای تماشای ادامه آن است.

 آسمانی پرستاره اما کم‌سو
سریال «داریوش» که قرار بود قسمت پایانی خود را چهارشنبه گذشته پخش کند، انتشار قسمت آخر را به دلیل طولانی شدن مراحل آماده‌سازی و فیلم‌برداری به زمان دیگری موکول کرد. اگرچه با پایان یافتن سریال ۱۳قسمتی داریوش نمی‌توان آن را جزو سریال‌های پاییزی برشمرد اما آنچه درباره این مجموعه لازم به یادآوری است اینکه به نظر می‌رسد «داریوش» روی موج موفقیت‌های «پوست شیر» سوار شده است. شخصیت «داریوش» با بازی ‌هادی حجازی‌فر که می‌خواست قصه مردی ترسو و بی‌عرضه را به تصویر بکشد در قصه‌پردازی و فیلم‌نامه، ضعیف عمل کرد. اگرچه حجازی‌فر جمعی از ستارگان سینمایی را جمع کرده بود ولی بازی‌های خوب محسن قصابیان، عباس جمشیدی‌فر، نسرین مقانلو و سحر دولتشاهی نتوانست ضعف‌های شخصیت‌پردازی را بپوشاند چون درام، کشش و تعلیق لازم را برای درگیر کردن مخاطب نداشت و برخلاف انتظارها «داریوش» در سطح یک سریال معمولی ظاهر شد. با وجود اینکه فیلم‌نت علاوه بر این مجموعه، سریال جنایی «گردن‌زنی» را هم در حال پخش دارد اما باید دید پس از «داریوش» برگ دیگری را برای شب‌های پاییزی مخاطبانش رو می‌کند و دیگر شبکه‌های نمایش خانگی چه آثاری برای گرم کردن تنور سریال‌بینی مخاطبان در شب‌های سرد زمستانی دارند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.