تحولات لبنان و فلسطین

بزرگی مصیبت واقعه جانگداز عاشورا، چنان تاریخ را تحت تأثیر قرار داده‌ که نمی‌توان هیچ رویدادی را با آن مقایسه کرد.

واقعه «حرّه»؛ جنایت فراموش‌شده یزید

همین مسئله موجب شد در تاریخ‌نگاری، فجیع‌ترین جنایت یزید به چشم مورخان بیاید و چندان به بقیه جرایم و فجایعی که او طی کمتر از چهار سال حکومتش به بار آورد، توجهی نکنند. او در سال ۶۰ق به تخت نشست، سال ۶۱ق با دستور وی، امام حسین(ع) و یارانش را در کربلا به شهادت رساندند، سال ۶۳ق لشکریان اموی به مدینه هجوم برده و واقعه مصیبت‌بار «حَرّه واقم» را رقم زدند و سال ۶۴ق سپاهیان یزید خود را به مکه رساندند و با منجنیق، کعبه را به آتش کشیدند و در همین سال، یزید مُرد و مسلمانان از شر او راحت شدند. واقعه هجوم یزیدیان به مکه به همت داود میرباقری در سریال «مختارنامه» به تصویر کشیده‌ شد؛ اما احتمالاً خیلی از شما، اطلاعی از واقعه جنایت‌بار «حرّه واقم» که امروز سالروز وقوع آن در ۲۷ ذی‌الحجه سال ۶۳ق است، ندارید. 

آغاز و دلایل یک قیام
«حرّه واقم» مکانی سنگلاخی در شرق شهر مدینه ‌است که در قدیم، عبور سپاه از آن به سادگی ممکن نبود؛ «حَرّه» در لغت به معنای سنگستانِ سیاه است. حدود دو سال پس از شهادت امام حسین(ع)، حاکم اموی مدینه به خیال خودش، برای آنکه نگاه مردم این شهر را که عموماً از خاندان‌های انصار بودند، نسبت به یزید تغییر بدهد، جمعی از آن‌ها را به دمشق فرستاد تا در دربار اموی مورد پذیرایی و تطمیع قرار بگیرند. شاخص‌ترین فرد بین آن‌ها، عبدالله بن حنظله بود؛ وی فرزند همان حنظله معروفی است که در جنگ اُحُد به شهادت رسید و طبق روایت پیامبر اکرم(ص) به «غسیل‌الملائکه» مشهور شد. افراد این جمع عموماً قاریان قرآن و اهل عبادت و دیانت بودند. با این حال وقتی به دمشق رسیدند، یزید با حماقت تمام و به گمان اینکه همه مانند خودش هستند، برای آن‌ها بساط لهو و لعب گسترد و فساد را از حد گذراند! این رفتار ابلهانه سبب شد وقتی افراد مذکور به مدینه بازگشتند، در میان مردم بر فسق و فجور یزید شهادت دهند و او را از خلافت عزل کنند. بازتاب این اقدام و هیجان مردم از اخبار دمشق، شکل گرفتن قیام بزرگی در مدینه بود که از سوی عبدالله بن زبیر با هدف تسلط بر این شهر مورد حمایت قرار گرفت. ابن اعثم کوفی در کتاب مشهور «الفتوح» آورده ‌است عبدالله بن حنظله با عبدالله بن زبیر ارتباط داشت و از سوی او به عنوان حاکم مدینه برگزیده شد. زبیریان کوشیدند بازماندگان اهل‌ بیت و امام سجاد(ع) را هم با خود همراه کنند اما آن‌ حضرت حاضر به همکاری با زبیریان که در قدرت‌طلبی و دنیادوستی کم از بنی‌امیه نداشتند، نشد و از قیام کناره گرفت.
از آن طرف، یزید که به شدت از اقدام مردم مدینه شاکی شده ‌بود، عبیدالله بن زیاد را مأمور سرکوب آن‌ها کرد؛ اما عبیدالله حاضر به قبول این مأموریت نشد و به بهانه‌های مختلف از انجام آن خودداری کرد. دلیل این کار را اقدام یزید پس از سخنرانی افشاگرانه امام سجاد(ع) در مسجد جامع دمشق می‌دانند؛ پسر معاویه که نمی‌توانست پاسخ درستی درباره جنایت بزرگش در حق خاندان پیامبر خدا(ص) به مردم بدهد، همه چیز را به گردن عبیدالله بن زیاد انداخته بود و حالا او نمی‌خواست دوباره آلت دست آدمی دمدمی مزاج باشد که همه کاسه و کوزه‌ها را بر سر دیگران می‌شکند و خرابکاری‌هایش را به گردن بقیه می‌اندازد. بگذریم؛ پس از عدم قبول مأموریت از سوی عبیدالله، شخصی به نام مُسلم بن عُقبه از سرداران بسیار سنگدل و جانی امویان، مأمور سرکوب قیام مدینه شد. او با سپاهی ۲۷ هزار نفره، خودش را به مدینه رساند. شرکت‌کنندگان در قیام کوشیدند از تاکتیک قدیمی کندن خندق که در زمان پیامبر خدا(ص) و در جنگ احزاب توسط سلمان فارسی پیشنهاد شده ‌بود، استفاده کنند، اما کار خندق به موقع تمام نشد و مُسلم بن عقبه توانست از مسیر حرّه واقم به پشت دیوارهای مدینه برسد و پس از دادن مهلت سه‌روزه برای تسلیم و البته تسلیم نشدن قیام‌کنندگان، با خیانت قبیله بنی‌حارثه وارد شهر پیامبر شود. 

آغاز جنایت‌های هولناک
تصرف شهر توسط سپاه یزید، یک مصیبت تمام‌عیار بود؛ بیش از ۱۱هزار نفر از مردم شهر کشته شدند که در میان آن‌ها ۷۰۰ قاری قرآن و ۸۰ نفر از اصحاب رسول ‌خدا(ص) حضور داشتند؛ آن ‌گونه که ابن‌قتیبه دینوری در کتاب «الامامه و السیاسه» می‌گوید: «پس از این واقعه، دیگر هیچ کس از اصحاب بدر باقی نماند». مُسلم بن عقبه افزون بر کشتار، دستور غارت اموال مردم و تجاوز به نوامیس مسلمانان را صادر کرد. پس از این واقعه هولناک، او که حالا به دلیل زیاده‌روی در جنایت به «مُسرف» مشهور شده ‌بود، مردم مدینه را مجبور کرد به عنوان بندگی و بردگی با یزید بیعت کنند. تنها بیت امام سجاد(ع) از این مصیبت برکنار ماند؛ چراکه یزید از تکرار فاجعه‌ای مانند فاجعه کربلا به شدت واهمه داشت. امام(ع) افزون بر خاندان خود، جمعی از خانواده‌های انصار را نیز در خانه خود امان داد و از تعرض لشکریان یزید حفظ کرد. واقعه حرّه و شکسته شدن حرمت شهر پیامبر، اثر بدی بر جامعه اسلامی گذاشت، به طوری که طبق گواهی مورخان، ارزش‌های اخلاقی در حجاز سقوط کرد و شرایط فرهنگی و اجتماعی در این منطقه رو به وخامت گذاشت.

خبرنگار: محمدحسین نیکبخت

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.