تحولات لبنان و فلسطین

هرساله پنجم مرداد ماه یادآور روزهایی‌ است که گروهک تروریستی منافقین به دلیل تلفات سنگین نظامی در تنگه چهارزبر، دست از تجاوز به خاک وطن کشیده و به عراق گریختند.

سه روز در کمین‌گاه چهارزبر

البته زخم کاری مرصاد برای کسانی که بهشتی،‌ باهنر، رجایی و بیش از ۱۷هزار نفر از مردم این سرزمین را به شهادت رساندند هنوز التیام نیافته و همچنان شاهد استمرار اقدامات خرابکارانه آن‌ها در کشورهای اروپایی علیه ملت ایران هستیم.
 برای بازخوانی بخشی از حماسه‌آفرینی نیروهای بسیج مردمی، ارتش و سپاه در این عملیات، خبرنگار قدس به سراغ سردارسید مجید ایافت، مسئول اطلاعات تیپ ویژه شهدا در واقعه مرصاد رفته تا برای نخستین بار روایتگر خاطراتی باشد که کمتر کسی آن‌ها را گفته و یا شنیده است. 
در ادامه بخشی از روایت این شاهد عینی را مطالعه خواهید کرد. 

منافقین هیچ درکی از میدان نداشتند
در جریان عملیات شکست‌خورده موسوم به فروغ جاویدان، گروهک منافقین در سوم مرداد ماه با ۲۵ تیپ شرکت کرده و تجهیزات فراوانی از جمله ۱۲۰ دستگاه تانک سبک کاسکاول ، ۴۰ نفربر پی‌ام‌پی، ۳۰ ارابه توپ، حدود ۲۴۰ خمپاره‌انداز، ۱۰۰ موشک آرپی‌جی‌هفت، ۷۰۰ تیربار، ۲۰ تفنگ ۱۰۶، ۶۰ مسلسل دوشکا و حدود هزار خودرو به‌همراه داشتند. آن‌ها وضعیت ایران را این‌گونه برای اربابانشان ترسیم کرده بودند که نیروهای درون کشور و مردم آمادگی ملحق شدن به منافقان را دارند؛ از این رو تیپ‌هایی که تشکیل داده بودند تا ۲۰۰نفره بود تا وقتی بیایند داخل هر شهری تبدیل به لشکر ۵هزار و ۱۰هزار نفری شود اما به‌خلاف تصور آن‌ها، مردم هیچ‌گونه همراهی با آنان نکردند.
در آن تاریخ بیشتر نیروهای ایرانی در جبهه‌های جنوب حضور داشتند. عناصر این گروهک با کمترین درگیری ممکن، وارد منطقه‌ «کرند» شدند، سپس شهر اسلام‌آباد نیز به تصرف نیروهای منافقین درآمد و به ۳۴کیلومتری کرمانشاه رسیدند، اما خیلی زود در پشت ارتفاعات چهارزبر زمینگیر شدند و عملیات مرصاد با رمز «یا صاحب‌الزمان(عج)» در پنجم مرداد ۱۳۶۷خورشیدی با اتحاد و همدلی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش، به‌ویژه پشتیبانی هوانیروز مقتدر ارتش جمهوری اسلامی و هدایتگری بی‌بدیل سپهبد شهید علی صیادشیرازی انجام گرفت و موجب پیروزی قاطع رزمندگان  شد. 

خیال خام منافقین و مقاومت مردم 
به منافقین گفته بودند فکر نکنید تعدادتان کم است (در عرف نظامی ۵هزار نفر یک لشکر حساب نمی‌شود) چون مردم از جنگ و نظام جمهوری اسلامی خسته شده‌اند و همچنین وضعیت بد اقتصادی که عامل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بود مردم را به ستوه آورده به شما در هر شهر و روستایی پیوسته و تبدیل به ۵۰هزار نفر خواهید شد.

آغاز عملیات دفاعی از پادگان شهید بروجردی 
آن زمان در لشکر ۵۵ ویژه شهدا مهاباد در نزدیکی کرمانشاه به فرماندهی سردار منصوری انجام وظیفه می‌کردم . این یگان با تجهیز سه گردان از پادگان شهید بروجردی در روز سوم حمله به سرعت وارد عمل شد. طراحی عملیات برای حمله به منافقین توسط سردار شهید شوشتری، سردار منصوری، سردار شادمانی و سردار ناصح و... با همراهی نیروهای مردمی و آقای صیاد شیرازی انجام شد و با حمله بالگرد و موشک‌های هدایت‌شونده تمام ستون رزمی که قرار بود به تهران بروند و به سخنرانی مسعود رجوی گوش دهند نابود شدند. من خودم مسئول اطلاعات لشکر ویژه شهدا بودم و در قرارگاه شهید شهبازی سپاه هشتم ثامن‌الائمه و قرارگاه نجف به فرماندهی سردار شوشتری مستقر شدیم. منافقین در قالب ۲۵ تیپ که پشت گردنه جنوبی چهارزبر متوقف شده بودند و توقف، کار را یکسره کرد.

روایتی از نبرد خیلی نزدیک با منافقین
از هزارو۵۰۰ کشته‌ منافقین هزار و خرده‌ای نفر از آن‌ها در گردنه چهارزبر شکار شدند.  چند ماشین منافقین برای اینکه راه را باز کنند و تلفات خود را کاهش دهند به خاکریزها زدند و راه کوچکی باز کرده و به آن طرف گردنه چهارزبر رفتند و در فاصله‌ای حدود ۵۰۰ متری قرارگاه شهبازی، درحالی‌که روی ماشین‌هایشان مسلسل‌های سنگین نصب بود شروع به شلیک کردند. (رهبر آن‌ها زنی بود که منافقین را تشویق به پیشروی می‌کرد اما هیچ‌کدام نتوانستند پیشروی کنند).
 اما نیروهای ویژه شهدا، نیروهای مجاهدین عراقی و تیپ نبی اکرم در دامنه ارتفاعات چهارزبر موضع داشتند و آن‌ها را به هلاکت رساندند. رأس قله‌های چهارزبر دست منافقین بود، در چپ و راست جاده و نیروهای ما در دامنه بودند.
 منافقین به ما مسلط بودند و زمانی که در قرارگاه شهید شهبازی بودیم تیرهای منافقین نزدیک ما می‌خورد.

فرار جنگنده‌های عراقی از مرصاد
دو فروند از جنگنده‌های اعزامی از عراق وقتی بالای قرارگاه شهید شهبازی می‌خواستند به طرف عراق فرار کنند بمب‌هایی رها کردند و تعدادی از رزمندگان ما شهید شدند. تخته سنگی به کمرم خورد و پیش پای سردار شوشتری و سردار منصوری افتادم.
سردار علی دشتی، جانشین تیپ انصارالله که بعد به شهادت رسید آمبولانس آورد و آقای حسین زارع صفت که رئیس ستاد لشکر ویژه شهدا بود خود پشت آمبولانس نشست و مرا به بیمارستان امام حسین(ع) باختران رساند. پس از چند ساعت توانستم با عصا راه بروم و با همان آمبولانس به خط مقدم برگشتم و در همان عملیات در قرارگاه حضور داشتم.

یک تیر هم در اسلحه منافقین نبود 
طی این عملیات یک اسیری گرفتند که ادعا می‌کرد اهل مشهد و همرزم شهید علی اصغر حسینی محراب است. بازوبند سفید منافقین بر بازویش بود. ادعا می‌کرد منافقین اسیرش کردند و قول دادند اگر در عملیات فروغ جاویدان شرکت کند در ایران رهایش می‌کنند و به همین دلیل به آن‌ها پیوسته است. بعدها مشخص شد دروغ می‌گوید و در لحظه‌ اسارت تیری در اسلحه نداشته است.

زندانی‌ها؛ سیاهی لشکر منافقین 
در بازجویی‌ها مشخص شد حدود هزارو۵۰۰ نفر از اسرای ما افرادی بودند که منافقین ‌آن‌ها را با زور همراه خود کرده بودند. در لحظات اول صبح همان روز پیکر شهید سید حسین موسوی مقدم، فرمانده تخریب لشکر ویژه شهدا در جنگ تن به تن با منافقین را آوردند. یکی از منافقین حین تسلیم، به او حمله‌ور شده بود و با سلاح جاسازی شده او را به شهادت رسانده بود.
منافقین را تا سر پل ذهاب دنبال کردیم؛ آن‌ها پل را منفجر و فرار کردند، تعدادی از آن‌ها خودکشی کرده و تعدادی طعمه درندگان شده بودند.

خبرنگار: حسین محمدی اصل

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.