نویسنده «جانستان کابلستان» افزود: واقعیت این است که نوشتن این کتاب شخصیت جدیدی از او برای من ساخت، من درباره ترک ایشان صحبت نمیکنم بلکه این کتاب موجب شد به آقاخسرو جور دیگری نگاه کنم. من از کسانی بودم که میگفتم کتاب را به اسم خودتان چاپ نکنید، به داستان تبدیلش کنید، خودتان در روایت وجود نداشته باشید، شاید برایتان مشکلاتی پیش بیاید، روایت را تخیلی بنویسید ولی گفتند من معاملهای دارم و سود و زیانش هم با خودم است. از آن لحظه، خسرو باباخانی برای من تغییر بزرگی کرد.
امیرخانی با اشاره به ادبیات مسئلهمحور خاطرنشان کرد: چرا مردم به رسانههای داخلی اقبال نشان نمیدهند؟ چون رسانهها دنبال پرسشهای مردم نیستند. مردم گرفتار افزایش اجارهها هستند و تلویزیون درباره موضوع دیگری حرف میزند، این یعنی به مسائل مردم نمیپردازد.
او با تأکید بر اینکه کار سخت نویسنده، پیدا کردن پرسش است، عنوان کرد: خسرو باباخانی توانست به خوبی پرسش را پیدا و خودش را افشا کند، افشاگری در ادبیات ما یک فن است. ادبیات عرفانی ما مملو از اعترافات است و نقطه شروع عرفان یعنی خودت را در پایینترین جایگاه ببینی، در ادبیات معاصرمان نسبت به ادبیات جهانی، افشاگری کم داریم مثلاً مرحوم جلال آلاحمد، اعترافات دقیقی درباره نگاه سیاسیاش دارد اما در «سنگی بر گوری» مسئله شخصی نازایی را مطرح میکند و اینجا با یک رنج انسانی مواجهیم. این رنج انسانی او خودخواسته نیست و تصادفی است ولی رنج خسرو باباخانی، خودخواسته است، بنابراین موضوع کتاب «ویولونزن روی پل» مهم است.
او ادامه داد: نویسندهای که مستندنگاری میکند موجب توسعه کشور میشود. پرسشها باید آیندهنگر باشد و اگر قرار است بدانید در آینده قرار است چه بکنید باید مستندنگاری کنید ،کاش مسئولان ما با همین نگاه، شجاعت و صداقت میتوانستند درباره خودشان مستندنگاری کنند، آن وقت خیلی از مسائل در کشورمان تغییر میکرد.
به باور امیرخانی، توسعه انجام نمیشود مگر اینکه بتوانیم صادقانه روایتگر کارهایمان باشیم تا بتوانیم آینده را بسازیم، این کتاب دارد درد گروه زیادی را مستندنگاری میکند، آیا درباره دیگر مسائل و دردها هم این قدر شفاف مستندنگاری میکنیم!؟
او با بیان اینکه بسیاری از پروندههای مهم کشور ما مستندنگاری ندارند، توضیح داد: موضوعات مهمی مثل ملی شدن صنعت نفت و مشروطیت مستندنگاری ندارند، ما آنچه را از دادگاه لاهه میدانیم که خبرنگاران غربی برایمان نوشتهاند چون مرحوم مصدق در این باره مستندنگاری ندارد. امروز پرونده هستهای ایران، مستندنگاری شخصی ندارد. من با چند نفر از مسئولان مستقیم پرونده هستهای صحبت کردم و گفتند کسانی هستند که در این باره مینویسند در حالی که مستندنگاری یک اتفاق شخصی است و خودشان باید بنویسند. اگر چنین نکنند، آیندگان نمیتوانند در این باره قضاوت کنند. به گفته این نویسنده، از این منظر و با نگاه توسعهای «ویولونزن روی پل» اثر مهمی است.
خبرنگار: کهندل
نظر شما