این بلوغ یک فرایند رشدی است که طی آن، فرد به سطحی از استقلال میرسد که او را از کودکیاش متمایز میکند.
رسیدن به بلوغ عاطفی به فرد کمک میکند خودش را بهتر بشناسد، تواناییها و ضعفهایش را بداند، احساساتش را عمیقتر درک کند و با دیگران روابط بالغانه داشته باشد. در حقیقت بلوغ عاطفی سه مؤلفه دسترسی به هیجانات، ابراز هیجانات و مدیریت هیجانات را شامل میشود. به خاطر داشته باشید بلوغ عاطفی با سواد عاطفی فرق دارد.
سواد عاطفی یعنی فرد مراحل شروع یک رابطه عاطفی را خوب میشناسد و میداند در هر مرحله از آن چه رفتاری مناسب است و چگونه رابطه عاطفی خود را بهخوبی هدایت و مدیریت کند. او بر روابط عاطفی خود مسلط است و چنانچه مانعی ایجاد شود، آگاهانه میتواند آن را حل کند. نقطه شروع آموزش الفبای سواد عاطفی در خانواده و بین روابط والدین
شکل میگیرد.
در حقیقت بستر اولیه در خانواده است و سپس با رسانهها و اطلاعاتی که فیلمها و رمانها به شخص میدهند، الگوی عاطفی برای فرد شکل میگیرد و او با مجموعهای از باورها وارد رابطه عاطفی میشود. لازم است بدانید اگر فرد به بلوغ عاطفی دست پیدا نکرده باشد، حتی اگر آگاهی و سواد عاطفی هم داشته باشد، قابلیت اجرای مهارتهای یاد گرفته را نخواهد داشت؛ زیرا موانعی درون او و ناپختگیهای عاطفی مانع اجرای سواد عاطفی میشوند.
حال منظور از بلوغ عاطفی در ازدواج این است که فرد بتواند در کنار یک انسان با در نظر گرفتن نیازهایش زندگی کند و برای برطرف کردن نیازهای عاطفی و روانی او احساس مسئولیت کند؛ یعنی به عبارت دیگر زندگی دو نفره را یاد گرفته و بالغانه بفهمد برای برآورده کردن نیاز دیگری باید تلاش نماید و به او توجه عاطفی داشته باشد.
داشتن این بلوغ آنقدر مهم است که میتوان آن را یکی از شروط مهم ازدواج دانست؛ تا آنجا که اگر کسی به بلوغ عاطفی نرسیده باشد، بهتر است با او ازدواج نکرد. زوجینی که به بلوغ عاطفی نرسیدهاند، توانایی مستقل زندگی کردن را ندارند و برای امور خود هنوز به خانوادهها وابسته بوده و در ایجاد رابطه عاطفی با همسر خود دچار چالش هستند. نقطه مقابل وابستگی عاطفی، استقلال عاطفی قرار دارد که در حقیقت یکی از ابعاد بلوغ عاطفی است.
فردی که به بلوغ عاطفی رسیده نشانههایی دارد؛ در زندگی مسئولیتپذیر است، انعطافپذیری بالایی دارد، همدلی کردن را یاد گرفته، اشتباهات خود را میپذیرد، دیگران را قضاوت نمیکند، نیازهای خود را بهخوبی میشناسد و آنها را میپذیرد، در روابط خود حد و مرزهای سالمی تعیین میکند، از دیگران کمتر عصبانی میشود، مثبتاندیش است، قدرت تحمل بالایی دارد، شوخ طبع است و... .
اما پرسش اینجاست چگونه به بلوغ عاطفی برسیم؟
رسیدن به بلوغ عاطفی تحت ثأثیر عواملی مانند محیط خانواده، روابط اجتماعی بهخصوص همسالان، محیط تحصیل و فضاهای آموزشی و... بوده و امری کاملاً اکتسابی است. به این معنی که فرد با آموزشهای روانشناختی مانند کنترل هیجانات، کنترل خشم، مهارتهای ارتباطی، مهارت حل مسئله در موقعیتهای بحرانی، انتقادپذیری و پذیرفتن واقعیت میتواند به آن دست پیدا کند. این بلوغ به سن ربط ندارد و موضوعی مستمر و پویاست که افراد میتوانند در تمام طول عمر خود به دنبال رشد آن باشند.
نظر شما