تحولات لبنان و فلسطین

دوره امامت حضرت زین‌العابدین(ع) از نظر سیاسی و اجتماعی یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های تاریخ اسلام به شمار می‌رود.

جهاد تبیین امام سجاد(ع) شالوده مکتب بزرگ جعفری

به گزارش قدس آنلاین، آن حضرت در فردای روز عاشورای سال ۶۱ هجری سکاندار جایگاه امامت شدند و کشتی هیجان‌زده امت اسلامی به‌ویژه شیعیان را با رویکردی برخاسته از تکلیف‌مداری و مدیریتی هوشمندانه به ساحل مقصود رساندند. امام سجاد(ع) چه در دوران اسارت که دوره نخست امامت ایشان را شامل می‌شد و چه پس از آن، در دوره دوم امامت خویش، با روش‌های زبانی و عملی همچون خطبه‌های روشنگرانه در کوفه، شام و مدینه، نقل احادیث صحیح، دعا و نیایش، برگزاری جلسات درس و مباحثه و تربیت شاگردان دانشمند، پیام عاشورا و حقانیت امام حسین(ع) و دیگر شهدای کربلا را به جامعه اسلامی تبیین نموده و در این راه به شهادت رسیدند. به مناسبت سالروز شهادت امام چهارم شیعیان(ع) حضرت علی بن الحسین زین‌العابدین(ع) در این زمینه با حجت‌الاسلام والمسلمین رحمت‌الله بانشی، امام جمعه بخش کامفیروز شمالی شهرستان مرودشت استان فارس و پژوهشگر گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم به گفت‌وگو نشسته‌ایم. این محقق تاریخ و سیره اهل بیت(ع)، پژوهش‌های زیادی را در کارنامه علمی خود دارد. کتاب «تاریخ و سیره امام سجاد(ع)» از جمله تألیفات او است که به‌زودی منتشر می‌شود.

گفتگو را با شرح مختصری از شرایط سیاسی اجتماعی دوران امامت حضرت زین‌العابدین(ع) و مشکلات و چالش‌های پیش‌ روی آن حضرت برای مدیریت اوضاع نابسامان و بحران‌زده شیعیان پس از واقعه عاشورا و شهادت امام حسین(ع) آغاز کنیم.

امام سجاد (ع) پس از حادثه عاشورای سال ۶۱ هجری به امامت رسیدند. آن حضرت که بنا بر نقل مشهور، در این زمان حدود ۲۳ تا ۲۴ سال از عمر مبارکشان می گذشت مصیبت جانکاه شهادت پدر و ۱۸ تن از برگزیدگان خاندان رسالت را در واقعه عاشورا متحمل شدند. فردای عاشورا، امام سجاد (ع) همراه با زنان و کودکان غارت‌زده و مصیبت‌دیده به اسارت برده شدند. این دوره که بنا بر عقیده برخی از صاحبنظران به دوره اول امامت حضرت زین‌العابدین تعبیر می‌شود پس از تحمل رنج‌های فراوان، با استقرار خاندان نبوت در مدینه پایان پذیرفت. در این دوره پر فراز و نشیب، امام سجاد(ع) مانند قهرمانی بزرگ با رفتار و گفتارشان حماسه آفریدند و با پاسخ‌های مستدل خود، حقایق را برای مردم آشکار نمودند. در دوره دوم امامت حضرت سجاد(ع) که بیش از ۳۰ سال طول کشید و پس از پایان اسارت ایشان آغاز شد، فعالیت‌های ایشان زیربنایی، ملایم و مدیریت‌شده بود؛ زیرا حاکمان ستمگر اموی با اعمال فشار و ایجاد خفقان در جامعه، شیعیان را در وضعیت بسیار سختی قرار داده بودند به‌گونه ای که برخی گمان کردند شیعه هیچ گاه نمی تواند خود را بازیابی کند.

هرچند تحرکاتی همچون قیام توابین و قیام مختار ثقفی مانند شعله ای از آتش درونی علویان، مدتی پس از محرم ۶۱ هجری روی داد ولی قتل‌عام بهترین بندگان خدا و جسارت های پی‌درپی به مقدسات مسلمانان جرئت هرگونه حرکت سیاسی را از بیشتر مردم سلب کرده بود. از این رو افراد اندکی در کنار امام سجاد(ع) باقی ماندند. روایت امام صادق(ع) که: «ارتد الناس بعد الحسین (ع) الا ثلاثه» ناظر به همین وضعیت است. در نتیجه هرگونه اقدام مسلحانه ای علیه دستگاه حکومت منجر به شکست می شد. در این دوره بحرانی تاریخ اسلام که خلفای ستمگر اموی جنایتکارانی همچون حجاج بن یوسف را بر جان و مال مردم مسلط کرده بودند، امام سجاد(ع) جامعه شیعی را به طور پنهانی و با حالت تقیه شدید اداره می‌کردند چون دشمنان با اندک بهانه‌ای پیروان امام را می‌کشتند. در این دوره کج‌اندیشی، استبداد، ظلم، بی‌عدالتی، عافیت‌طلبی، ترویج احادیث ساختگی در منقبت خلفای اموی به‌خصوص معاویه و علیه امیرمؤمنان علی(ع) به سرعت گسترش یافت. رواج نادانی و سیاست به جهالت کشاندن و همچنین فاصله انداختن میان امام و امت از ویژگی‌های بارز حکومت اموی در این دوره است که در اینجا فرصتی برای تفصیل آن نیست.

همان‌طور که در ابتدای بحث اشاره فرمودید امام سجاد(ع) در دوران اسارتشان حقانیت اهل بیت(ع) را برای مردم روشن می‌کردند. آن حضرت برای تبیین واقعه عاشورا از چه روش‌هایی استفاده می‌نمودند؟

جهاد تبیین امام سجاد(ع) در خطبه‌های روشنگرانه ایشان (در کوفه، شام و مدینه) و ترویج معارف اسلامی از طریق نقل احادیث صحیح و دعا و نیایش نمود یافته است. آن حضرت بنا بر نقل مورخان اهل بیت(ع) شام غریبان را در کربلا ماندند و غروب یازدهم محرم لشکر عمرسعد پس از دفن کشته‌های خود، خاندان رسالت را به سمت کوفه حرکت داد و صبح دوازدهم به دروازه کوفه رسیدند. براساس برنامه‌ریزی عبید الله بن زیاد، ورود کاروان اسیران می‌بایست به نمایشگاه قدرت دستگاه خلافت تبدیل می‌شد. برخی از مردم کوفه که برای تماشا اجتماع کرده بودند اشک می‌ریختند. امام سجاد(ع) که از شدت بیماری رنج می‌بردند و بر گردنشان غل و زنجیر بسته بودند، فرمودند: «هؤُلَاءِ یَبکِینَ عَلَینا فَمَن قَتَلَنَا؟» این‌ها برای ما گریه و زاری می‌کنند پس چه کسی ما را کشته است؟ فضای غمباری که در آن روز بر مردم حاکم شده بود زمینه مساعدی را فراهم نمود تا پیام نهضت حسین و خفت عهدشکنی کوفیان گوشزد شود. در این حال امام سجاد(ع) پس از خطبه عمه‌هایش، با اشاره، مردم را ساکت کردند و از ظلم و ستم و بدعهدی کوفیان سخن گفتند و فرمودند: «مرگتان باد از کار زشت و ناروایی که برای خود پیش فرستادید. با چه چشمی به پیامبر(ص) خواهید نگریست آنگاه که به شما بگوید عترتم را کشتید و حرمتم را شکستید پس شما از امت من نیستید».

در این حال صدای ناله مردم بلند شد و یکدیگر را سرزنش کردند. مردم کوفه که به‌شدت تحت تأثیر سخنان امام قرار گرفته بودند یک‌صدا اعلام حمایت و اطاعت کردند که مورد پذیرش حضرت قرار نگرفت. امام در این سخنرانی حقایقی از حادثه کربلا را آشکار و حجت را بر همگان تمام کردند. بنابراین اجتماعی که با قصد قدرت‌نمایی و ترساندن مردم از سوی دستگاه حکومت برگزار شده بود به صحنه برملا شدن نیرنگ سپاه یزید و انقلاب درونی کوفیان تبدیل شد. پس از این ماجرا عبیدالله در دارالاماره کوفه مراسمی ترتیب داد تا پیروزی بر حسین شهید و قدرت امویان را به رخ کشد. به همین دلیل در مقابل خاندان اهل بیت(ع) و دیگر حاضران با زدن چوبدستی به لب و دندان سیدالشهدا(ع) جسارت و بی‌شرمی را به نهایت رساند. در همین مجلس عبیدالله بن زیاد رو به امام سجاد(ع) کرد و نام ایشان را پرسید، وقتی امام خود را علی بن حسین(ع) معرفی کردند، عبیدالله با تمسک به عقیده باطل جبرگرایی گفت: مگر علی بن حسین را خدا در کربلا نکشت؟ امام پس از سکوتی معنادار فرمودند: برادری داشتم به نام علی که از من بزرگ‌تر بود و مردم او را کشتند. عبیدالله که می‌کوشید با ترویج شبهه جبرگرایی شهادت فرزندان پیامبر(ص) را به خداوند نسبت دهد، در مواجهه با پاسخ‌های صریح و استشهادات قرآنی امام سجاد(ع) خشمگین شد و دستور به قتل امام داد، ولی با دفاع حضرت زینب(س) از امام چهارم، عبیدالله از تصمیم خود منصرف شد.

خطابه و سخنان امام سجاد(ع) در شام نیز شگفت‌انگیز است: هنگام ورود اسیران کربلا به شام، یزید برای فشار روحی به اهل بیت(ع) کاخش را آراسته و میهمانان داخلی و سفیران خارجی را دعوت کرد. سپس امام سجاد(ع) و دیگر خاندان امام را در حالی که غل و زنجیر بر تن داشتند وارد مجلس نمود. با ورود اسیران به قصر گستاخی برخی از اطرافیان یزید شروع شد که امام چهارم ضمن پاسخ مناسب، حقایق را برای حاضران روشن می‌کردند. یکی از صحنه‌های سختی که در مجلس یزید روی داد گذاشتن سر امام حسین(ع) در تشتی از طلا و رفتار اهانت‌آمیز به سر مبارک بود. بنا بر نقل بسیاری از مورخان، یزید در جلسه با چوبدستی بر لب و دندان شهید مظلوم می‌زد و اشعار کفرآمیزی می‌سرود. این رفتار گستاخانه یزید علاوه بر اهل بیت امام، برخی از حاضران را برآشفت و به اعتراض واداشت. در این لحظه امام سجاد(ع) با صلابت و شجاعت برخاستند و با سخنانی سنجیده و استناد به آیاتی از قرآن کریم بر بطلان عقیده انحرافی یزید و عمالش که تلاش داشتند شهادت امام حسین(ع) و یارانش را خواست خداوند دانسته و حکومت را دربرابر جنایت فجیعی که رخ داده تبرئه نمایند، تأکید فرمودند. یکی دیگر از خطبه‌های امام سجاد(ع) در شام، در مسجد دمشق بیان شد. گرچه گزارش مورخان درباره مکان و یا جزئیات این خطبه یکسان نیست، ولی کلیت آن از مشهورات تاریخی است و امام سجاد(ع) در مقابل یزید و درباریان و بسیاری از افراد دیگر که در مجلس حضور داشتند در خطبه‌های رسا هویت شخصی خود و افتخارات اجداد بزرگوار خویش را چنان با شور و هیجان بازگو کردند که صدای گریه حاضران بلند شد. خطبه امام سبب شد تبلیغات مسموم دشمن مبنی بر اینکه اسیران از خوارج هستند نقش بر آب شود.

امام سجاد(ع) در طول مدت عمر خود همواره می‌کوشیدند یاد و خاطره شهیدان کربلا را زنده نگه دارند و با دیدن هر صحنه‌ای خاطره‌ای از کربلا را یادآور می‌شدند. امام صادق(ع) فرموده‌اند: «امام زین‌العابدین(ع) حدود ۴۰ سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد در حالی که روزها روزه بود و شب‌ها به نماز می‌ایستاد. هنگام افطار که برایش غذا می‌بردند گریه می‌کرد و می‌فرمود: فرزند رسول خدا(ص) گرسنه کشته شد، فرزند رسول خدا(ص) تشنه کشته شد. آن‌قدر این جملات را تکرار می‌کرد و اشک می‌ریخت تا اینکه اشک‌ها با آب و غذایش مخلوط می‌شد و پیوسته تا هنگام رحلت اینچنین بود».

بنابراین با مدیریت و هدایت حضرت سجاد(ع) نبرد میان حق و باطل در کربلا پایان نیافت و آن حضرت با گریه‌هایش ریشه ستم را هدف قرار داد. با این حساب، گریه حضرت زین‌العابدین(ع) بر شهیدان کربلا هیچ‌گاه اندوه ناشی از درماندگی و احساس شکست نبوده است، بلکه این گریه، رسواکننده دشمن و درهم کوبنده وجدان‌های خفته است. بر همین اساس امام خمینی(ره) فرموده‌اند: ما امت گریه سیاسی هستیم.

جهاد تبیین امام سجاد(ع) در خنثی کردن تبلیغات دروغین امویان و آشکار نمودن چهره واقعی کفر و نفاق آن‌ها برای جامعه اسلامی تا چه حد مؤثر بود؟

پیشتر اشاره کردم امام با خطبه‌های خود در کوفه، شام و مدینه با بیان حقایق پرده از چهره حاکمان غاصب و ظالم برمی‌داشتند و مردم را از ظلم و انحرافی که در دستگاه حاکمیت قرار دارد مطلع می‌کردند. این روشنگری‌ها سبب شد مردم کوفه از رفتار خود پشیمان شوند و از امام تقاضا کردند رهبری مردم را بر عهده بگیرند و برای مبارزه با عبیدالله و انتقام شهیدان کربلا اعلام آمادگی نمودند. در شام نیز که عموم مردم خبر از حقیقت ماجرا و شناختی از امام حسین(ع) و خاندان عصمت نداشتند و تحت تأثیر تبلیغات گسترده امویان، امام حسین(ع) و یاران آن حضرت را شورشی و برهم زننده نظم اجتماعی می‌دانستند، تعدادی از مردم با شنیدن بیانات رسا و مشاهده اخلاق و متانت امام سجاد(ع) متوجه اشتباه خود و ظلم امویان شدند تا حدی‌که یزید از آینده حکومت ترسید و دستور داد خاندان عصمت را با عزت و احترام به مدینه برگردانند. این روند روشنگری ادامه یافت تا جایی که به جرئت می‌توان گفت اساس و شالوده دانشگاه بزرگ جعفری در دوره امام صادق(ع)، محصول تبیین عملی و زبانی امام چهارم در طول ۳۵ سال امامت ایشان است.

امام سجاد(ع) چگونه و به دست کدام یک از حکام اموی به شهادت رسیدند؟

علت شهادت امام از موضوعاتی است که منابع تاریخی کمتر به آن پرداخته‌اند. نخستین کسی که شهادت امام را مطرح کرده شیخ صدوق در کتاب الاعتقادات است. این عالم بزرگ معتقد است: همه امامان به وسیله شمشیر یا زهر به شهادت رسیده‌اند. به هر روی، دوران امامت حضرت زین‌العابدین(ع) با حکومت پنج تن از حاکمان غاصب اموی همزمان شد. گرچه امام کوشیدند با کمترین حساسیت، زیرساخت‌های عقیدتی جامعه را تصحیح کنند، ولی افشاگری‌ها و نفوذ فکری و معنوی امام سجاد(ع) برای حکومت آسان نبود. منابع متأخر روایتی از ابن شهاب زهری نقل کرده‌اند که ولید بن عبدالملک اموی می‌گفت: تا وقتی علی بن الحسین زنده است راحتی ندارم. از این رو، فشارهای گوناگونی بر آن حضرت و نزدیکان ایشان اعمال می‌کرد. سرانجام نیز این امام همام به دست ولید یا برادرش هشام بن عبدالملک اموی مسموم شده و به شهادت رسیدند و در قبرستان بقیع در کنار مرقد امام حسن مجتبی(ع) به خاک سپرده شدند.

خبرنگار: زهرا دلپذیر

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.