به گزارش قدس آنلاین، پس از شهادت آن حضرت در سال ۲۰۳قمری به تدریج اطراف بارگاه امام رئوف(ع) میزبان مجاورانی شد که به قصد بهرهمندی از برکات معنوی حرم رضوی در این منطقه رحل اقامت افکندند و همین مجاوران به تدریج سنگ بنای شهری را گذاشتند که اتفاقاً از همان روزهای نخستین به مشهدالرضا(ع) شهرت یافت. با این حال تا حدود قرن ششم هجری قمری، مشهد را به عنوان شهرک یا «شهرچه» میشناختند؛ منطقهای البته آباد و مسکونی که در مجاورت دو شهر بزرگ نوغان و تابران قرار داشت و از نظر تقسیمات سیاسی بخشی از ولایت طوس به حساب میآمد.
این را نباید از یاد برد که دلیل اصلی عدم توسعه مشهد در این دوره با وجود شهرت بارگاه منور رضوی، فقدان زیرساختهای لازم برای توسعه شهری و سنگین بودن هزینه ایجاد چنین زیرساختهایی بود از جمله این زیرساختها میتوان به تأمین منابع مطمئن آب و تأسیس بارویی مقاوم برای شهر اشاره کرد. به همین دلیل مشهدالرضا(ع) برای مدتها ماهیت مذهبی خود را حفظ کرد و تبدیل به مرکز سیاسی در خطه خراسان نشد. برخی معتقدند دلیل ایمن ماندن نسبی شهر در حملات سنگینی مانند هجوم چنگیز یا غارتگریهای تیمورلنگ همین بوده است.
مشهد پناهگاه خراسانیان
با این حال، شرایط منطقه طوس پس از حمله مغولان در سال ۶۱۲قمری تغییر اساسی کرد. کشتارهای سنگین در شهرهای بزرگ خراسان مانند بلخ، هرات، مرو و نیشابور از یک سو و از سوی دیگر به آتش کشیدن و از بین بردن مزارع و زیرساختهای اساسی این منطقه موجب کاهش جمعیت و از بین رفتن رونق شهرهای بزرگ خراسان شد و در واقع بسیاری از آنها پس از این هجوم سنگین و وحشیانه، دیگر نتوانستند قد راست کنند. در چنین احوالی مشهد به دلیل ایمن ماندن از هجمه مغولان، در میان خراسانیان مشهور شد.
گزارشهایی تاریخی در دست است که بسیاری از مردم آسیب دیده از هجوم چنگیز، راه مشهد را پیش گرفتند تا در جوار حرم امن ثامنالحجج(ع) از تعرض مصون بمانند اما ناامنی راهها سبب شد خیلی از این افراد و حتی بسیاری از اهالی مناطق نزدیک به مشهد نیز نتوانند به سلامت خودشان را به این شهر برسانند. بقا و توسعه نسبی شهر پس از سقوط ایلخانان مغول موجب شد حکومتهایی مانند سربداران برای استقرار و توسعه دولت خود چشم به مشهد بدوزند؛ طبق اسناد تاریخی موجود شیخ حسن جوری، زعیم سربداران روزگاری را در مشهد گذرانده بود و سربداران در حدود سال ۷۶۰قمری بر این شهر مسلط بودند. ابنبطوطه گزارش داده است در این ایام، مشهد برخلاف دیگر شهرهای خراسان، شهری پرجمعیت و آباد بود و چنین به نظر میرسد که همین مسئله سبب تقویت جایگاه سیاسی شهر هم شد اما به دلیل غلبه عنصر معنویت از یک سو و بقای هر چند ضعیف تابران، مشهد همچنان به عنوان شهری مذهبی و زیارتی شناخته میشد.
تغییر وضعیت شهر
اما آنچه سبب تعیین مشهد به عنوان شهر مهم خراسان شد و بعدها راه را برای انتخاب این شهر به عنوان مرکز ایالت هموار کرد، واقعه سال ۷۹۱قمری بود.
در این سال حاجی بیک، حاکم تابران و خراسان بر تیمورلنگ شورید. او با تقویت باروی تابران سعی کرد در مقابل لشکر جرّار تیمور که به فرماندهی فرزند سفاکش میرانشاه به سمت طوس میآمد، مقاومت کند. محاصره تابران یکی از رویدادهای فاجعهبار تاریخ خراسان است؛ در این محاصره که ماهها به طول انجامید، بسیاری از شهرها و روستاهای اطراف تابران و مشهد طعمه غارت شد و از صفحه روزگار محو گردید؛ برخی مورخان معتقدند نامهایی مانند نوغان در همین دوره از نقشه جغرافیایی محو شد. میرانشاه با وجود رفتار پدرش در عدم حمله به مشهد، حرمت زائران حرم رضوی را هم نگه نداشت و بسیاری از آنها را که راهی مشهد بودند، به بهانههای واهی از دم تیغ گذراند. سقوط تابران در واقع پایان جایگاه سیاسی این شهر کهنسال در جغرافیای تاریخی و سیاسی خراسان بود. اهالی باقیمانده تابران به تنها مکان باقیمانده در این ناحیه یعنی مشهدالرضا(ع) کوچ کردند و به تدریج با تکمیل زیرساختهای شهر، مشهد به شهری بزرگ و صاحب جایگاه سیاسی تبدیل شد؛ آن گونه که در دوره شاهرخ تیموری موقعیت حکومتی ویژهای یافت و در عهد صفویه آن را به عنوان مرکز ایالت برگزیدند و بعدها در دوره افشاریه، جایگاه پایتختی ایران را از آن خود کرد.
خبرنگار: محمدحسین نیکبخت
انتهای پیام/
نظر شما