همواره واقعه عاشورا از ابعاد و زوایای مختلف مورد بررسی نویسندگان، مداحان، شاعران و فعالان حوزههای آیینی و مذهبی کشور بوده و درباره امام حسین(ع)، خاندان ایشان و اصحابشان موارد متفاوت و مشابهی بیان و روایت شده است، اما شاید کمتر کسی درباره اصحاب غیربنیهاشمی اباعبدالله(ع) شنیده باشد یا حتی عنوان اصحاب غیربنیهاشمی این حضرت را در جایی دیده یا شنیده باشد.
در کتاب «بینایی» که به معرفی همه این اصحاب پرداخته شده، این اصطلاح دیده میشود. این اصطلاح برای شهدای کربلا نیز بیان شده؛ به عنوان مثال، براساس شواهد موجود، زمانی که امام حسین(ع) و یارانش در واقعه کربلا در روز عاشورای سال ۶۱قمری در نبرد با سپاه عمر بن سعد به شهادت رسیدند، این نکته وجود دارد که شمار دقیق شهیدان کربلا مشخص نیست؛ اما در بیشتر منابع تاریخی، تعداد آنها ۷۲ نفر ذکر شده، اعداد دیگری مانند ۷۸ نفر، ۸۷ نفر و ۱۴۵ نفر نیز بیان شده است. ۱۸نفر از شهیدان واقعه کربلا از بنیهاشم بودند، امام حسین(ع)، عباس بن علی و علیاکبر شناختهشدهترین شهیدان بنیهاشم و حر بن یزید ریاحی، حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و زهیر بن قین از بارزترین شهدای غیرهاشمیاند.
امین بابازاده، نویسنده کتاب «بینایی» است که کتاب «عاقلتر شدهام» (مستندنگاری از یک سفر جهادی) را نیز نوشته؛ او همچنین از سال ۸۱ تا ۸۴ عضو مرکز ادبی حوزه با مدیریت استاد جواد محدثی بوده و برای نشریات دیدار آشنا، پویا، هابیل، فتیان و دیگر نشریات مختلف، مستندسازی و تدوین فیلم از سال ۸۲ تا ۹۶، تدوین بیش از ۶۰مستند و کارگردانی بیش از ۴۰مستند را انجام داده است. او همچنین از سال ۹۸ تا فروردین۱۴۰۱ سردبیر مجله الکترونیک کتاب فردا بود. در آستانه اربعین با این نویسنده جوان درباره کتاب بینایی گفتوگو کردهایم و او به این نکته اشاره کرد که پرداختن به اصحاب غیربنیهاشمی امام حسین(ع) در کتابهای آیینی مغفول واقع شده است. مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است.
ایده این کتاب از کجا رسید؟
چند سالی است که درباره ابعاد مختلف واقعه عاشورا تحقیق میکنم. در میان این تحقیقات به اصحاب غیربنیهاشمی امام حسین(ع) رسیدم؛ به نظرم به این اصحاب کمتر پرداخته شده و حتی در مداحیها یا بیان واقعه عاشورا آنها مغفول واقع شدهاند؛ این بود که حدود پنج سال به تحقیق درباره آنها پرداختم. در این راستا با استفاده از هفت منبع تاریخی که درباره این اصحاب مطالب خوبی داشت، کتاب بینایی را نوشتم.
پرداختن به اصحاب غیربنیهاشمی امام حسین(ع) در این کتاب چه ویژگیهایی دارد؟
محور کتاب بینایی پرداختن به بخشهای مهم زندگی هر کدام از این اصحاب و ملحق شدن آنها به امام حسین(ع) است. با مطالعه کتابهای مرتبط با این اصحاب به این نتیجه رسیدم هر کدام از این اصحاب دارای تاریخچهای هستند. البته روایات و منابع کمی درباره تک تک آنها موجود است. بنابراین تلاش کردم به منابع تاریخی آنها توجه کنم و به مستندات وفادار بمانم. برای همین برای بعضی از اصحاب یک خط نوشتهام؛ چون مطلب خاصی دربارهشان نیافتم، از سوی دیگر در بخش «بیان» نکات معارفی و تاریخی را آوردهام تا به فضاسازی کتاب برای مخاطب کمک کرده باشم.
در این کتاب تخیل وجود ندارد اما کوشش کردم روانی و ادبیات در متن بهگونهای باشد که برای مخاطب جذاب بوده و سریع بتواند کتاب را بخواند و در نهایت یک نقش کلی از اصحاب در ذهنها باقی بماند.
چرا اسم این کتاب را بینایی گذاشتید؟
یک جملهای از هلال بن نافع در مقابل امام حسین(ع) داریم که میگوید: «انّا علی نیاتنا و بصائرنا» به این معنی که «ما بر بصیرت و نیتی که داریم هستیم و خودمان را به تو سپردیم»؛ این نکته بسیار مهم است، به همین دلیل از همین «نیاتنا و بصائرنا»، بینایی را بیرون کشیدم.
کتاب بینایی سال گذشته چاپ شد، در این مدت استقبال مردم از آن چگونه بوده است؟
اصحاب غیربنیهاشم امام حسین(ع) موضوع جدیدی برای علاقهمندان به کتاب و موضوعات آیینی، مذهبی و تاریخی محسوب میشود، پرداختن به این اصحاب زاویه جدیدی به مخاطب داده است، این موضوع سبب شده استقبال از این کتاب از سوی علاقهمندان بسیار خوب باشد. به نظرم این اصحاب آدمهای پنهان واقعه عاشورا هستند و من فقط تلاش کردم توجه را به آنها جلب کنم وگرنه ایشان مانند آینههایی کنار هم هستند که نور خورشید اباعبدالله(ع) را بازتاب میدهند، خوشبختانه نظرات درباره کتاب بینایی مثبت است.
آیا این کتاب فقط در دورههایی خاص مانند محرم مورد توجه علاقهمندان قرار گرفته است؟
فکر نمیکنم این طور باشد، به طور کلی توجه به کهنالگوهای ذهنی مردم در نگارش کتاب بسیار مهم است. وقتی ادبیات غرب را مطالعه میکنید متوجه میشوید این موضوع در لابهلای تاروپود ادبیات غرب وجود دارد و ارجاع به آنها در ادبیات غرب فراوان است.
به زبان سادهتر، در نهاد انسانها کهنالگوهای جمعی وجود دارد و نویسندگان اگر بخواهند روایت مختص ما را داشته باشند باید به این کهنالگوها توجه داشته باشند، البته در ادبیات کهن ما این وجود داشته است.
این کهنالگوها در شیعه بهواسطه ارتباطش با اهل بیت(ع) و اسلام به تعداد زیاد وجود دارد، مردم ما با این الگوها زندگی میکنند، بنابراین مطالعه کتابهای آیینی و مذهبی به محرم یا ایام خاص ارتباطی ندارد بلکه مردم علاقه دارند در طول سال این آثار را مطالعه کنند و استقبال از آثار آیینی در حوزه کتاب زیاد است.
درباره الهامی که از کتاب شهید آوینی برای نگارش این کتاب گرفتید بگویید.
شهید آوینی در کتاب «فتح خون» تلاش کرده یک روایت تاریخی از قیام عاشورا داشته باشد و در لابهلای آن، نکتههای نغز معرفتی میآورد که بهراستی در اوج است.
من هم این کتاب را بارها و بارها مطالعه کردهام و معتقدم نوع روایت مستند ایشان برای روایت عاشورا هنوز کاربرد دارد اما از سویی دیدم در کتاب فتح خون، ماجرای اصحاب غیربنیهاشمی امام حسین(ع) روایت نشده است.
شهید آوینی با توجه به عمق درکشان به اباعبدالله(ع) و سلوک ایشان توجه فراوان داشته است، با خودم گفتم فهم کربلا از نگاه و زاویه اباعبدالله(ع) از چون منی نشاید، اما روایت اصحاب میتواند در فهم عاشورا کمک خوبی به مخاطب کند، بنابراین روایت اصحاب را برگزیدم تا شاید بتوانم ذرهای از آن معرفت را درک کرده و با قلم الکن خود، آن را روایت کنم. امیدوارم با عنایت اصحاب کار قابل قبولی شده باشد.
و سخن پایانی؟
درباره ادبیات عاشورایی خیلی باید کار کنیم، قلهای که نشان میدهیم بسیار بلند است، در برخی بخشها ضعف داریم که باید برای برطرف کردن آن تلاش کنیم.
خبرنگار: مهدیه قمری
نظر شما