تحولات لبنان و فلسطین

مجموعه تلویزیونی «راز ناتمام» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی امین امانی با مضمونی تاریخی-‌سیاسی از اواخر مردادماه روانه آنتن شبکه یک شده است.

روایت نفوذ و تکثیر «کشمیری»‌ها

به گزارش قدس آنلاین، این مجموعه تلویزیونی در کش‌وقوس یک ماجرای امنیتی به زندگی پرفراز و نشیب شهید محمدجواد باهنر می‌پردازدکه هشتم شهریورماه سال ۱۳۶۰ توسط منافقین ترور شد و همراه با محمدعلی رجایی رئیس‌جمهور وقت ایران به شهادت رسید. این سریال تلویزیونی شخصیت بزرگان انقلاب اسلامی از جمله آیت‌الله سیدمحمد بهشتی، آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی، شهید محمدعلی رجایی را بازسازی کرده و روایت‌هایی از وجوه مبارزاتی این شخصیت‌ها و حزب جمهوری اسلامی و وقایع دهه‌۶۰ و فتنه‌انگیزی و جنایات منافقین را به نمایش می‌گذارد. درباره جزئیات بیشتر سریال «راز ناتمام» با امین امانی گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید.

جرقه ساخت «راز ناتمام» چطور زده شد و چه شد به موضوع نفوذ و تحرکات منافقین پرداختید؟
این کار سفارش تلویزیون و صدا و سیمای مرکز کرمان بود. شهید باهنر چون کرمانی هستند، مرکز استان کرمان تصمیم به ساخت این سریال گرفت. من پیش از این سریال، چند پروژه دیگر برای دوستان در مرکز کرمان انجام داده بودم که کار را به من سفارش دادند. به یک طرح اولیه رسیدیم که توسط جلال دری نوشته شده بود و در نهایت با تغییرات تلویزیون، نگارش متن را انجام دادیم. قلباً شهید باهنر را دوست دارم؛ چون خودم کرمانی هستم ولی تاکنون شرایطی پیش نیامده بود که سراغ ساخت زندگی‌نامه ایشان بروم. به محض اینکه پیشنهاد شد، استقبال کردم و کار را شروع کردم.

سریال در دو دهه مختلف روایت می‌شود، از دشواری‌های بازسازی دهه ۶۰ برایمان بگویید.
من متولد سال ۶۲ هستم و پس از حادثه تروریستی دفتر حزب جمهوری به دنیا آمدم و آن فضا را ندیدم، اما دلیل نمی شود نتوانم درباره آن مقطع زمانی فیلم و سریال بسازم. استیون اسپیلبرگ که فیلم «نجات سرباز رایان» را درباره جنگ جهانی دوم ساخت، در زمان وقوع این جنگ، کودکی بود که با مادرش در جزایر هاوایی زندگی می‌کرد، اما فیلمش جهان را تکان می‌دهد. من با تحقیقاتی که داشتم و فیلم‌ها و مستندهایی که در این باره دیدم، تصمیم به ساخت سریال گرفتم اما به سازمان صدا و سیما گفتم اگر گریم و کاراکترهای شخصیت‌هایی همچون شهیدرجایی، شهید باهنر، شهید بهشتی، مرحوم هاشمی رفسنجانی و رهبر معظم انقلاب در این مجموعه، درست درنیاید این سریال را نمی‌سازم. چرا باید هزینه بیت‌المال و وقت خودمان را صرف کنیم بعد بگویند این مجموعه خوب درنیامده و در شأن شهدا نیست، پس برود آرشیو! چرا باید کار ضعیف ساخت که آرشیو شود؟ دلیل اینکه بسیاری از فیلمسازان به سراغ چنین سوژه‌هایی نمی‌آیند به‌خاطر دشواری‌ها و حساسیت‌های تولید درباره تاریخ معاصر است. تولید این آثار، حد وسط ندارد یا خوب از آب در می‌آید یا بد. فقط هم مسئله گریم و شبیه‌سازی این کاراکترها نیست. من چهار ماه به دنبال پیدا کردن بازیگر مناسب برای این نقش‌ها براساس قد، وزن، نزدیکی چهره و توان آن بازیگر بودم.

گریم مرحله آخر ماجراست که اتفاقاً بسیار هم خوب درآمده است. این کاراکترها در سکانس هایی کنار هم قدم می زنند و مهم است که از نظر قد و قواره، شبیه به واقعیت تاریخی باشند. من به تمام این جزئیات در انتخاب بازیگران توجه کردم. ما مثل «معمای شاه» عمل نکردیم که قرار باشد قطعه یا پازلی از تاریخ بسازیم، قطعه‌سازی یعنی نگاه ماکتی به کاراکترهای تاریخی. من می‌خواستم نزدیک‌ترین بازیگرها را به این شخصیت‌های تاریخی پیدا کنم؛ مثلا شهرام عبدلی که برای نقش مسعود کشمیری انتخاب شد، شباهت‌های ظاهری و قواره‌ای زیادی به این شخصیت در واقعیت داشت، ضمن اینکه شهرام بازیگر بسیار توانمندی است.

این دقت را دراکت‌ها و لحن شخصیت‌ها هم داشتید؛ مثلاً شاهد تلاش‌های رامین راستاد برای نزدیکی لحن به شخصیت هاشمی رفسنجانی بودیم.
بله، ما ساعت‌ها مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های این شخصیت‌ها را آماده کرده بودیم و به بازیگران دادیم که ببینند و گوش کنند تا شباهت در لحن و میمیک چهره را داشته باشند؛ به عنوان نمونه برای ایفای شخصیت شهید بهشتی که مسعود رحیم پور آن را بازی می‌کرد، صداسازی داشت تا صدایش شبیه به این شخصیت شود. در مورد شخصیت آقای هاشمی رفسنجانی هم این اتفاق افتاد چون صدای ایشان جزو صداهای خاص است. لهجه کرمانی ایشان را در صحبت کردنشان حفظ کردیم و چون خودم کرمانی هستم، این لهجه را می‌شناسم، حتی آقای باهنر هم ته‌لهجه داشتند. من روی تک تک جزئیات برای بازسازی این شخصیت‌ها حساسیت داشتم، حتی نوع راه رفتن آن‌ها را با دقت می دیدم و روی اجرای آن حساسیت داشتم که خروجی کار این است.

این نگرانی را داشتید که شاید ایفای نقش این شخصیت‌های تاریخی که برای بسیاری از مردم آشناست، خوب از آب درنیاید؟
بله این نگرانی را داشتم برای همین دو شخصیت را برای کاراکتر شهید بهشتی عوض کردم. گریم شدند و رفتند جلو دوربین ولی دیدم خوب نیستند، دوباره تکرار کردم. ۱۰ جلسه فیلم‌برداری شخصیت شهید رجایی را با یک بازیگر دیگر داشتم، اما وقتی خروجی کار را دیدم برایم رضایتبخش نبود و بازیگر این کاراکتر را تغییر دادم. در واقع ۱۰ جلسه فیلم‌برداری را دور ریختم و هزینه‌های مالی و زمانی زیادی را متحمل شدم که در نهایت به سید جواد هاشمی برای این کاراکتر رسیدم. تلاشم این بود که این کاراکترها تبدیل به شخصیت شوند، به همین دلیل روی رعایت کردن جزئیات خیلی حساسیت داشتم تا مخاطب از تماشای این سریال لذت ببرد.

چرا بازخوانی پرونده‌های دهه ۶۰ این‌قدر مورد توجه فیلمسازان قرار گرفته است؟
پرونده‌های دهه ۶۰ به‌خاطر مسئله نفوذ، ظرفیت‌های دراماتیک بالایی دارد و برای بیننده جذاب است. وقتی کاراکتری قرار است به جایی نفوذ کند، سال‌ها با شخصیت دیگری زندگی می‌کند؛ یعنی آدمی با چندین شخصیت زندگی می‌کند که خود این با ایجاد تعلیق، درام را می‌سازد. مسعود کشمیری در سال ۵۲ در یک شرکت انگلیسی در حوزه پارچه کار می‌کرد، سپس توسط همسر و خواهرش وارد سازمان منافقین شد و بعدها همین شخصیت، طی اتفاقاتی که در سریال نشان می‌دهیم، دبیر امنیت ملی کشور می‌شود! چنین شخصیتی، هدفش انفجار جماران بود، ولی نتوانست و به دفتر نخست وزیری رسید. پرونده‌های جنایی و معمایی با موضوع نفوذ برای بیننده جذاب است، چه دهه ۶۰ و چه زمان حال.

اینکه دو مقطع زمانی دهه ۶۰ و حال را به‌هم پیوند زدید به این دلیل است که نشان دهید هنوز جریان نفوذ در کشورمان تحرکاتی دارد؟
بله، ما هنوز در همه ارگان‌ها نفوذی داریم، به همین دلیل ماجرای سریال را به زمان حال گره زدیم. هنوز کشمیری‌ها وجود دارند، با همان لباس و ظاهر گول‌زننده، چه زن و چه مرد. در قصه ما یک کاراکتر بسیار موجه داریم که نفوذی است. حضرت آقا بارها نسبت به هوشیاری از مسئله نفوذ تذکر داده‌اند. ما به بیننده نشان دادیم جریان نفوذ از کجا هدایت می‌شود و در این بین به پرونده کشمیری هم پرداختیم.

خبرنگار: زهره کهندل

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.