به گزارش قدس آنلاین، سریال با ماجراهای یک خلافکار خردهپا به اسم «ناصر» آغاز میشود که برای رهایی از دست طلبکاران و بیماریاش، خطر بزرگی میکند و تحت آزمایشی قرار میگیرد که او را منجمد کرده و امکان زندگی در آینده را به او میدهد. قصه بر مدار تخیل میچرخد و تکلیف مخاطب با جهان فانتزی فیلمساز مشخص است. مخاطب میداند همه چیز در این سریال مبنایی تخیلی دارد اما مگر برای خلق موقعیتهای طنز میتوان فقط به تخیل و فانتزی تکیه کرد؟ پیمان قاسمخانی که علاوه بر کارگردانی اثر، فیلمنامه این سریال را نوشته در فیلمنامههای قبلیاش نشان داده که چطور میتواند از اتفاقهای روز جامعه برای خنداندن مخاطب بهره ببرد.
با نگاهی به پربینندهترین آثار کمدی سالهای اخیر سینمای ایران که فیلمنامههای خوبی داشتند، نام پیمان قاسمخانی را میتوان یافت؛ از «مارمولک» گرفته تا «سنپترزبورگ» و «ورود آقایان ممنوع». ضمن اینکه نام پیمان قاسمخانی تا سالهایی که سریالهای تلویزیونی در سبد فراغت خانوارهای ایرانی قرار داشت، همیشه دیده میشد از سریال خانه سبز گرفته تا آثاری همچون پاورچین، شبهای برره، باغ مظفر و مرد هزار چهره.
غور در جهان فانتزی فیلمساز
علاقه پیمان قاسمخانی به فضای فانتزی و سوررئال در سریال جدید او نمایان است چه در میزانسن و چه در قصه. دکور «روزی روزگاری مریخ» با همه ضعفهایی که در طراحی دارد اما برای مخاطبی که چشمش به دکورهای کلیشهای در لوکیشنهای تکراری عادت کرده، یک جور خرق عادت است. خانههایی در مریخ که هوشمند هستند و فناوریهایی که برای بشر امروز به آرزو میماند؛ اینکه در لحظه غیب شوید و و در کسری از ثانیه در مقصد مورد نظر، ظاهر. فقط سینما و تصویر میتواند به این تخیلات، رنگ تصوّر بپاشد. قاسمخانی از این سلاح قدرتمند سینما بهره برده اما شخصیتها و موقعیتهایش را در وضعیتی متناقض با پیشرفتهای کالبدی بشر قرار داده است. او در سریالش طعنه میزند که گزارههای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی تا چه حد میتوانند قراردادی و تابع زمان باشند. او بیشتر موقعیتهای کمدی سریالش را بر اساس قاعده «کلیشه برعکس» خلق میکند، زنان در جهان فانتزی مریخ جایگاه و اختیارات بالاتری نسبت به مردان دارند، قانونشکنیها در حد شوخیهای دمدستی است و مجازاتهایی سنگین دارد، معیارهای زیبایی و قدرت برعکس شده و همه چیز در شکلی فشرده و به اصطلاح MP۳ عرضه میشود. این شرایط زمانی موقعیت طنز خلق میکند که عنصری خلاف روال عادی وارد این جو حاکم شود تا تناقضها را آشکار کند. ورود یک جد زمینی به اسم «ناصر» سبب میشود تا خانواده «نیو اکبری» و ساکنان مریخ با موقعیتهایی جدید روبهرو شوند.
مملو از شوخیهای اینستاگرامی
ریتم و ضرباهنگ سریال در قسمتهای نخست به دلیل تعدد اتفاقها و ماجراها نسبتاً بالا بود اما هر چه پیش رفت، شوخیها و موقعیتهای طنز به ورطه تکرار افتاد به طوری که مخاطب پیش از مواجهه با شرایط متناقض، متوجه لو رفتن آن میشد و این از کمدی ماجرا کم میکرد. این موضوع موجب شد تا سازندگان برای نگه داشتن مخاطب، آدمها و قصههای جدیدی را در قسمتهای اخیر سریال وارد روایت اصلی کنند تا ایجاد درگیریها و چالشهای جدید منجر به غافلگیری بیشتر مخاطب شود. اگرچه برخی از شوخیهای سریال، دمدستی و به اصطلاح اینستاگرامی هستند و عدهای از منتقدان، سریال جدید پیمان قاسمخانی را اثری با نمره مردودی در کارنامه کاری فیلمنامهنویس «پاورچین» و «سنپترزبورگ» میدانند اما او در این سریال به علایقش بازگشته است؛ علاقهمندی به فضای فانتزی و تخیلی زیست فرازمینیها.
قاسمخانی ذائقه مخاطب ایرانی را در هر دورهای میشناسد، میداند که مخاطب فریز شده در فضای مجازی امروز، چه سلیقه فکری و فرهنگی دارد به همین دلیل، فیلمنامهاش را از طعنههای اجتماعی روز بیبهره نگذاشته و سعی میکند پیش از خشک شدن لبخند مخاطب از موقعیت طنز قبلی، یک موقعیت خندهدار جدید خلق کند. تا این جای کار شاید «روزی روزگاری مریخ» اثری ارزشمند و ماندگار در کارنامه پیمان قاسمخانی نباشد اما استقبال مخاطبان از یک کمدی شبکه نمایش خانگی، آورده مالی خوبی برای او و گروه تولیدش خواهد داشت و احتمالاً تمایلش را به کارگردانی متنهای خودش در این فضای جدید نمایشی بیشتر میکند.
خبرنگار: زهره کهندل
انتهای پیام/
نظر شما