تحولات منطقه

شاید بتوان گفت این یکی از سنتهای تاریخی جبهه شیطان است که همواره وقتی زعمای آن جنایتی مرتکب می‌شوند با تمام توان سعی در پنهان نمودن چهره کریه‌المنظر خویش و تبرئه نمودن خود از جنایاتی دارند که روزگاری با وقاحت تمام مرتکب شده‌اند از منظر راقم این سطر ملکه الیزابت دوم نیز از این قاعده مستثنا نیست.

دست ملکه انگلستان تا مرفق به خون بیگناهان آلوده است
زمان مطالعه: ۲۲ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، شاید بتوان گفت این یکی از سنتهای تاریخی جبهه شیطان است که همواره وقتی زعمای آن جنایتی مرتکب می‌شوند با تمام توان سعی در پنهان نمودن چهره کریه‌المنظر خویش و تبرئه نمودن خود از جنایاتی دارند که روزگاری با وقاحت تمام مرتکب شده‌اند از منظر راقم این سطر ملکه الیزابت دوم نیز از این قاعده مستثنا نیست چرا که سالها پس از اجرای جنایتهای متعدد انگلستان در ایران بر علیه آزادی و دموکراسی در این سرزمین کهن امروزه نهادهای مختلف و رنگارنگ تبلیغاتی در این جزیره کوچک هنوز هم در پی آن هستند که از ملکه اسبق انگلستان چهره یک مادر پیر، مهربان و بی‌آزار را بسازند برای مبارزه با این شانتاز تبلیغاتی، خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی قدس آنلاین با محمد مهدی عبدخدایی مبارز نستوه و تنها بازمانده جمعیت فدائیان اسلام به گفتگو نشسته است تا ابعاد و زوایای بخش انگلیسی کودتای ننگین ۲۸ مرداد بیشتر آشکار شود.

قدس آنلاین: با قسمت دوم از پرونده فرشته شیطان صفت با موضوع نقش ملکه و حکومت انگلستان در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش در خدمت آقای محمد مهدی عبد خدایی مبارز و زندانی سیاسی دهه‌های ۱۳۳۰و۱۳۴۰ش،دبیرکل کنونی جمعیت فدائیان اسلام و تنها عضو بازنمانده از حلقه اولیه این سازمان سیاسی قدیمی هستیم. استاد گرانقدر خیلی ممنون که فرصتی در اختیار ما قرار دادید تا در خصوص تحولات ۱۳۳۰ش در ایران معاصر از حضور شما استفاده کنیم. لطفاً به عنوان مقدمه بحث نقش انگلستان را در تحولات سیاسی-اجتماعی دهه ۱۳۳۰ش برای نسل جوان و مخاطبان فهیم ما مرور کنید؟

عبدخدایی: هر چند انگلستان در آن موقع شیری پیر شده بود که ایران توانست بر آن غلبه کند اما با انجام جنایاتی مانند دخالت در جنوب ایران اخذ امتیاز نفت شرکت ایران و انگلیس توسط شرکت بریتیش پترولیوم چنان فعلی در ایران انجام داد که اگر قرار باشد این کتاب را ورق بزنیم خواهیم دید که ملکه‌ای که به نام الیزابت دوم ملکه انگلستان معروف است دستش تا مرفق به خون بیگناهان آلوده است. اگر قرار باشد برای جنایتکاری که از چنگالهایش خون می‌چکد مجسمه بسازند آن جنایتکار ملکه سابق انگلستان است. ایشان بعد از جرج ششم صاحب تاج و تخت انگلستان شد. ببینید ما در دنیا سه نوع استعمار داریم استعمار کهن، استعمار نو و استعمار فرانو استعمار کهن همان استعماری است که یک طایفه یک کشور را تصرف می‌کرد و سپس اعضای آن خاندان در کشور تصرف شده حاکم می‌شدند مانند صفویه، قاجاریه و سایر خاندانهایی که در ایران قدرت پیدا کردند. استعمار کهن از قدیم الایام وجود داشته هر وقت یک طایفه مسلط می‌شد تمام اعضای آن طایفه در آن کشور حاکمیت پیدا می‌کردند چه مغولها و چه دیگران به این مسئله استعمار کهن می‌گفتند اما استعمار نو از زمانی به وجود آمد که انگلستان، فرانسه و سایر کشورهای اروپایی صنعتی شدند یعنی نوع استعمار تغییر کرد و به نام آباد کردن کشورها به کشورهای جهان سوم هجمه آوردند و به این کشورها تجاوز کردند. اولین کشورهایی که صنعتی شدند انگلستان و آلمان بودند و اولین صنعتی که موجب ستعمار شده صنعت نساجی است. وقتی که انگلستان صنعتی شد تولید مازاد بر عرضه داشت. برای دستیابی به این میزان از تولید مواد اولیه لازم بود. صنعت برای هر کشوری تولید مازاد بر مصرف می‌آورد.

قبلاً که نساجی به صورت دستی و تولیدات خانواده‌ها به صورت خود کفا بود. تولید مازاد بر مصرف نداشتند اما وقتی صنعت آمد تولید زیاد شد به اندازه‌ای که مازاد بر مصرف یک کشور بود که احتیاج به مواد اولیه دارد. انگلستان در آن زمان بر این مرحله قرار داشت و چون تولیدش زیاد بود باید مقداری از این تولید را صادر می‌نمود. اولین کشوری که مستعمره انگلستان شد هندوستان بود زیرا در هندوستان هم مواد اولیه هست هم مزد ارزان قیمت هست و هم جای مصرف اجناس تولیدی وجود دارد. در این دوران شاید هندوستان ۶۰۰ میلیون جمعیت دارد و انگلستان ۲۰ میلیون جمعیت دارد. انگلیسیها به عنوان این که ما می‌خواهیم در این کشور آبادانی به وجود بیاوریم به هند آمدند و در این کشور کشتارهای زیای کردند تا به این کشور تسلط پیدا کردند. استعمار نو از اینجا به وجود آمد به عنوان مثال یکی از جنایتهایی که رضاخان انجام داد و به نظر من عامل آن انگلستان بود باب کردن کلاه پهلوی و متحد الشکل کردن لباس در ایران بود ما یک کشور کثیرالقوم هستیم اقوام مختلف در کشور ما زندگی می‌کنند و هر کدام فرهنگ و لباسهای مختلفی دارند. رضاشاه به ترکیه می‌رود و مصطفی کمال پاشا به او می‌گوید اگر می‌خواهی ملتی را متمدن کنی متحدالشکل کن که رضا شاه کلاه پهلوی و کت و شلوار را به ایران می‌آورد در ایران قشقایی‌ها، لرها، گیلکها و اعراب جنوب هر کدام یک نوع لباس می‌پوشیدند و همه اینها از لحاظ تولید البسه خودکفا بودند. این آقا رفته و برگشته گفتند لباس مردم را متحدالشکل کن البسه‌ای که انگلسیها در هندوستان به دلیل وجود مازاد اولیه تولید کردند. به عنوان این که می‌خواهیم ایران را متمدن کنیم ارز ایران را از کشور خارج کردند و البسه انگلیسی به ایران وارد کردند در جریان قیام تنباکو که مرحوم میرزای شیرازی(ره) فتوا به حرمت استعمال تنباکو داد نیز شاهد فرایند استعمار نو هستیم به این پدیده colonialism نیز گفته می‌شود بر اثر ین موج استعماری هندوستان، چین و سایر کشورهای غرب آسیا مستعمره شدند. دولت انگلستان به اندازه‌ای از این استعمار سود برده که حتی جواهر لعل نهرو که یک سوسیالست است معتقد است که سوسیالیسم باید به انگلستان وارد می‌شد اما به خاطر ثروت بزرگی که از هندوستان به انگلستان سرازیر شد سوسیالیسم وارد این کشور نشد. در نتیجه کارگر انگلیسی مرفه شد و وضعی پیدا کرد که تبدیل به آن کارگر بیچاره کم درآمد نشد. زیرا آنقدر پول به انگلستان آمد که این کشور غنی شد این استعمار هزینه برداشته اقداماتی مانند کشتار کردن و روی کار آوردن دولتهای دست نشانده از این قبیل هزینه‌ها است انگلیسیها هر کجا تواستند به نام استعمار و آباد کردن دست به قتل و غارت زدند. آخرین اینها هم ملکه انگلستان است.

قدس آنلاین: با توجه به این که شما عضو بازمانده فدائیان اسلام هستید باید بگویم چند سال پیش مستندی تحت عنوان ملکه و کودتا توسط بی بی سی فارسی ساخته شده در این مستند اتهامات متعددی به جریان فدائیان اسلام زده می‌شود من جمله این گزاره که این جریان یا گروه سیاسی به سیاست انگلستان وابسته است این اتهام خصوصاً پس از پیروزی انقلاب توسط جریانات لائیک ضد دینی به فدائیان اسلام زده می‎‌شود و از طرف دیگر ما شاهد این هستیم که بخش بزرگی از جریان سلطنت طلب خار ج نشین و خصوصاً اعضای خاندان پهلوی این مسئله را مطرح می‌کنند که سلطنت ما به وسیله انگلستان از بین رفته! اینها سعی می‌کنند با الغای این مطلب که فائیان اسلام به عنوان یک گره انقلابی تحت تأثیر سیاستهای انگلستان قرار گرفتند دیدگاههای خودشان را تقویت کنند می‌خواهم بدانم از منظر شما به عنوان یک شاهد عینی چقدر این قضیه واقعیت دارد و به طور کلی فدائیان اسلام چقدر ضد انگلیسی بودند؟

عبدخدایی: اجازه دهید اصل قضیه را بگویم اولاً باید بدانیم که کارهای فدائیان اسلام به ضرر انگلستان تمام شده یا به نفعش مهمترین مسئله روی کار آمدن دولت آقای دکتر مصدق بود وقتی قشنگ تاریخ را نگاه می‌کنیم می‌بینیم که در زمان رضاخان قرارداد ۱۹۳۳ در حوزه نفت منعقد شد یعنی بعد از این که ویلیام ناکس دارسی امتیاز نفت را گرفت رضاخان قرارداد دارسی را در آتش انداخت. دارسی چنین فرد زیرکی بود که امتیاز خود را به شرکت بریتیش پترولیوم انگلستان فروخت که در قراراد ۱۹۳۳ با ایران شریک شد می‌بینیم که در این قرار داد ۱۶ درصد از درآمد نفت را به ایران دادند و امضا کننده قرارداد سید حسن تقی زاده است که وزیر دارایی بود بعد از شهریور ۱۳۲۰ش که در ایران فضای باز سیاسی به وجود آمد مجلس این فرد را احضار نمود و به وی گفته شد این چه قرارا ننگینی است که تو امضا کردی آقای تقی زاده در مجلس گفت: «من آلت فعل بودم رضاخان دیکتاتور بود و وقتی دستور داد من انجام دادم» در حالی که بعد از شهریور ۱۳۲۰ش آقای رحیمیان نماینده چپ‌گرای قوچان ماده واحده‌ای به مجلس برد که:«چون قرارداد ۱۹۳۳ در زمان دیکتاتوری امضا شده این قرار داد از اعتبار ساقط شد.» اولین کسی که در مجلس با این ماده واحده مخالفت کرده مرحوم دکتر مصدق است که آن هم از لحاظ حقوقی با ماده واحده مخالفت می‌کند و می‌گوید:«چون قراراد بین دو کشور امضا شده کشور امضا کننده باید به قرارداد پایبند باشد.» با این حساب آقای رحیمیان ماده واحده را پس گرفت حالا بگذریم از این که آقای دکتر مصدق هم آن روز متهم شده است. روزنامه‌هایی که بعد از شهریور ۱۳۲۰ش در ایر ان پیدا شدند نسبت به این قرارداد اعتراض داشتند و چون اعتراض داشتند مخالفت کردند در این مدت در کشور رویدادهایی مانند تیراندازی به شاه در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ش به وقوع پیوست ر این زمان وقتی محمدرضا شاه پهلوی وارد دانشگاه تهران شد مورد هجمه شخصی به نام ناصر فخرآرایی قرار می‌گیرد که سه گلوله به طرف وی شلیک می‌کند.

در این هنگام شاه برای سخنرانی هر ساله خود در مراسم افتتاح دانشگاه تهران به دانشگاه آمده بود وقتی ناصر فخرآرایی به سمت شاه تیراندازی می‌کند برخی می‌گویند سپهبد امیراحمدی (احمد آقاخان) با سه گلوله آقای ناصر فخرآریی را کشت وقتی ناصر فخرآرایی کشته می‌شود از جیب وی دو کارت پیدا می‌شود یکی کارت عضویت حزب توده و دیگری کارت خبرنگاری نشریه مکتب اسلام حزب توده شبانه منحله اعلام می‌شود. چون حزبی بود که روسها آن را درست کرند و طرفدار کمونیسم بود. شبانه می‌ریزند آقای دکترفقیه شیرازی را می‌گیرد و ایشان می‌گوید من با سفارش آیت الله کاشانی به ناصر فخرآرایی کارت خبرنگاری دادم. شبانه به منزل آیت الله کاشانی حمله می‌کنند و سرتیپ دفتری خواهرزاده دکتر مصدق که در آن زمان رئیس شهربانی بود توی گوش آیت الله کاشانی می‌زند و ایشان به قلعه فلک الافلاک تبعید می‌شوند و در کشور حکومت نظلامی اعلام می‌شود و در نتیجه یک جو امنیتی در کشور به وجود می‌آید. در این هجوم به وجود آمده انتخابات انجام نشده و فدائیان اسلام وقتی می‌بینند آیت الله کاشانی به قلعه فلک الافلاک تبعید شده است در منزل آیت الله بروجردی متحصن می‌شوند و به حکومت فشار می‌آورند تا این که آیت الله کاشانی از قلعه فلک الافلاک به لبنان فرستاده می‌شود. از آنجا آیت الله کاشانی می‌تواند با افراد تماس بگیرد. انتخابات مجلس شانزدهم آغاز می‌شود. چون لایحه لغو قرارداد ۱۹۳۳ در مجلس پانزدهم مطرح می‌شود و دولت یک لایحه به نام لایحه گس-گلشائیان به مجلس می‌دهد. در آن زمان گلشائیان وزیر دارایی ایران است و گس نماینده شرکت نفت ایر ان انگلیس است این قرارداد یک قرارداد استعمار ی است زیرا عملاً قراراد ۱۹۳۳ را تعویض نمی‌کند در حالی که قیت نفت توسط شرکت نفت انگلیسی افزایش یافته بود اما ساختار قرارداد عوض نشده بوده بنابراین در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی با این قرارداد مخالفت می‌شود.

عمر مجلس دو سال بوده در آن جلسات آقای دکتر بقایی و آقای حسین مکی سخنرانی می‌کنند اما عمر مجلس تمام می‌شود و بررسی قرارداد به دوره شانزدهم می‌افتد. وقتی این اتفاق می افتد فضا باز شده و انتخابات دوره شانزدهم شروع می‌شود. وقتی انتخابات دوره شانزدهم شروع می‌شود رسماً دولت و ارتش در انتخابات دخالت می‌کنند و نمی‌گذارند نمایندگان مردم به مجلس راه یابند. حالا آیت الله کاشانی در تبعید لبنان است و آقای دکتر مصدق آمده رهبری سیاسی کار را به دست گرفته است و وقتی انتخابات صورت می‌گیرد دخالتهای ارتش توسط آقای عبدالحسین هژیر وزیر دربار آن موقع مدیریت می‌شود به طوری که صندوقهای انتخاباتی را به مسجد سپهسالار می‌برند تا آراء را بخوانند شبانه آقای عبالحسین هژیر با نیروهای ارتش به مدرسه سپهسالار حمله می‌کند و عده‌ای از فدائیان اسلام که پای صندوقها خوابیده بودند را در اتاقهای مدرسه سپهسالار زندانی می‌کنند و صندوقها را به اداره فرهنگستان می‌برند و عین همان صندوقها را در مدرسه سپهسالار می‌گذارند فردا که صندوقها باز می‌شوند نمایندگان مردم از این صندوقها بیرون نمی‌آیند این نمایندگان شامل ۸ فرد می‌شود. مرحوم آیت الله کاشانی از لبنان به نواب صفوی نامه می‌نویسد که این ۸ نفر شامل دکتر حمد مصدق آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی، حسین مکی، حائری زاده، مظفر بقایی، محمود نریمان، عبدالقدیر آزاد و دکتر سید علی شایگان هستند این ۸ نفر کاندیدای مرم بودند که چون صندوقها عوض شد از صندوق بیرون نیامدند آقای دکتر مصدق اعلام می‌کند که در انتخابات تقلب شده و من به احمد آباد می‌روم نواب صفوی اعلامیه می‌دهد که ما عکس العمل نشان خواهیم داد. به همین دلیل آقای عبدالحسین هژیر که در انتخابات دخالت کرده بود در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ش توسط شخصی به نام سید حسین امامی کشته می‌شود چون وزیر درباری بود که نخست وزیر شده بود و آیت الله کاشانی با نخست وزیری او مخالف بوده و شاه با کمک اشرف پهلوی او را وزیر دربار کرده بودند.

قدس آنلاین: یکی از نقاط تاریک تاریخ معاصر ایران این است که مشهور است آقای عبدالحسین هژیر بهائی بوده است به نظ شما منشاء این قضیه از کجا است؟

عبدخدایی: منشاء این قضیه سیاسی است و شاید عده‌ای او را به داشتن مسلک انحرافی بهائی متهم کرده‌اند و ممکن است که حتی آیت الله کاشانی هم چنین اتهامی به وی زده باشد من دقیق نمی‌دانم که آیت الله کاشانی واقعاً به بهائی بودن هژیر باور داشته یا نه ولی در این که آیت الله کاشانی با عبدالحسین هژیر مخالف بوده شکی نیست. به محض این که هژیر کشته می‌شود دولت حکومت نظامی اعلام می‌کند و آقای سید حسین امامی که در اعدام انقلابی سید احمد کسروی که در ایران دین جدیدی آورده بود نقش داشت و او را در دادگستری می‌کشد و در آن موقع دستگیر می‌شود و در نهایت با فتوای مراجع مبنی بر ملحد بودن کسروی آزاد می شود. وی در قتل کسروی دخالت داشته و حالا هژیر را نیز کشته است.

قدس آنلاین: آیا شما جزئیات ترور هژیر را به خاطر دارید؟

عبدخدایی: شاه سالی سه روز مجلس روضه برگزار می‌کرد و این مجلس یا در کاخ گلستان برگزار می‌شد یا مسجد سپهسالار مجلس روضه در روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم محرم برگزار می‌شد خود وی می‌‎آمده به هیئتهای مذهبی طاق شال می‌داده آن سال عبدالحسین هژیر به نمایندگی از شاه به هیئتهای مذهبی طاق شال می‌داده امامی در آنجا عبدالحسین هژیر را از میان می‌برد و هنوز چله هژیر نشده سید حسین امامی در دادگاه نظامی محکوم شده و اعدام می‌شود به طوری که نواب صفوی وقتی سید حسین امامی شهید می‌شود اعلام می‌کند «خدایا این قربانی و فرزند عزیز زهرا(س) را از ما بپذیر» بعد از مدتی تظاهراتی توسط مرم به منظور ابطال انتخابات برگزار شد. بنابراین شاه اجباراً انتخابات دوره شانزدهم را در تهران باطل می‌کند و انتخابات دوباره برگزار می‌شود و این ۸ نفر به مجلس راه پیدا می‌کنند. آیت الله کاشانی که آن موقع به لبنان تبعید شده بود چون در آن زمان وکیل مردم محسوب می‌شد. نخست وزیر ایران علی منصورالملک به آیت الله کاشانی تلگراف می‌زند و می‌گوید:« چون شما نماینده مجلس هستید از مصونیت برخوردارید و می‌توانید به تهران بیایید» بنابراین آیت الله کاشانی با استقبال عجیبی به تهران می‌آید. در ادامه آقای دکتر مصدق رهبر سیاسی نهضت ملی شدن صنعت نفت می‌شود و آیت الله کاشانی رهبر مذهبی نهضت می‌شود با اعلامیه‌های خود تهران را تعطیل می‌کند نواب صفوی هم مسئول اجرایی نهضت می‌شود. در اینجا است که آقای دکتر مصدق که طرفدار ملی شدن نفت است اقلیت مجلس را تشکیل می‌دهد. مردم ایران هم خواهان ملی شدن صنعت نفت هستند. مردم در خانه آقای دکتر مصدق تجمع می‌کنند و از خانه دکتر مصدق به دربار می‌آیند تا جلوی دربار متحصن شوند. شاه آقای عبدالحسین هژیر را که وزیر دربار بود می‌فرستد تا با نمایندگان متحصنین صحبت کند. حتی در آنجا سید حسین امامی زیر بغل دکتر مصدق را می‌گیرد و به هژیر می‌گوید «تو اجیری هژیر نیستی».

آقای دکتر مصدق در آنجا به هژیر می‌گوید:« عبدالحسین خان تو را به وجدانت این انتخابات آزاد است؟!» شاه اجازه می‌دهد که متحصنین با وی ملاقات کنند. شاه می‌گوید چون حزب توده سیستم دارد و می‌تواند در انتخابات برنده شود هر کجا بخواهد کاندیدا به مجلس بفرستد و چون طرفدار براندازی است ارتش دخالت می‌کند شما زیاد هستید اما سیستم ندارید و منسجم نیستید. بنابراین دکتر مصدق آنجا قول می‌دهد که وقتی از دربار بیرون می‌آید موجودیت جبهه ملی را اعلام کند و می‌گوید جبهه ملی دارای ایدئولوژی خاصی نیست و از همه گروهها می‌توانند به آن بپوندند به شرط این که دو شعار ملی شدن نفت و انتخابات آزاد را بپذیرند. گروههای متفاوتی وارد جبهه ملی می‌شوند از حزب ایران سوسیالیست تا ناسیونالیستها وارد آن می‌شود و فدائیان اسلام هم به آن وارد می‌شوند. نماینده فدائیان اسلام در جبهه ملی مرحوم نواب صفوی است.

قدس آنلاین: طبق فرمایشات شما طبیعتاً فدائیان اسلام با سیاست انگلستان مخالف بودند و اصلاً اقداماتی مانند ترور عبدالحسین هژیر مخالفت فدائیان اسلام با سیاستهای انگلستان در ایران را آشکار می‌سازد با این اوصاف به نظر شما این شایعه که مرحوم نواب صفوی وابسته به سیاست انگلستان است از طرف چه کسانی صورت گرفته و چه اهافی در پشت این قضیه پنهان است؟

عبدخدایی: عرضم به خدمت شما بعد از تشکیل اقلیت طرفدار ملی شدن صنعت نفت در مجلس شورای ملی کمیسیون نفت تشکیل می‌شود که آقای دکتر مصدق ریاست آن را برعهده داشت. شاه وقتی می‌بیند که قرارداد گس-گلشائیان امضا نمی‌شود با شرایط به وجود آمده نخست وزیرها عوض می‌شوند کسانی مانند محمود مدیرالملک جم، سهیلی و دیگران نخست وزیر می‌شوند. تا این که شاه به این فکر می‌افتد که یک فرد قدرتمند نظامی را نخست وزیر کند. بنابراین فرمان نخست وزیری سپهبد حاجی علی رزم آرا از طرف شاه صادر می‌شود. آقای رزم آرا در مجلس شاانزدهم ۹۱ رأی اعتماد از ۱۰۳ نماینده می‌گیرد و نخست زیر می‌شود. رزم آرا به مجلس می‌آید و می‌گوید:« این مردم آفتابه نمی‌توانند بسازند می‌خواهند شرکت نفت ایران و انگیس را ملی کنند.» در آنجا آقای دکتر مصدق می‌گوید:« دکتر اینجا پادگان نیست اینجا خانه ملت است.» آقای حسین مکی در خاطرات خودش می‌گوید:« وقتی که آقای دکتر مصدق داشت فریاد می‌‎زد زیر بغل او را گرفته بودم به او گفتم حالا وقتش است که غش کنی و دکتر مصدق غش کرد.»رزم آرا از مجلس بیرون می‌رود. فدائیان اسلام نیز به صراحت با رزم آرا مخالفت می‌کنند. در این زمان روزنامه نبرد ملت می‌نویسد« بعد از این مسلسلها بیرون خواهد آمد» در این موقع سال ۱۳۲۹ش است و بنده به تهران آمده‌ام روزنامه‌های حزب توده طرفدار ملی شدن صعت نفت بودند زیرا می‌خواستند نفت شمال را به روسها بدهند اما شعار دکتر مصدق و فدائیان اسلام ملی شدن نفت در سراسر کشور بود. من قتی به تهران آمدم ۱۴ سالم بود قبلاً نواب صفوی را در منزلمان دیده بودم وقتی به تهران آمدم دستفرش بودم.

روزنامه‌هایی مانند به سوی آینده، پرخاش، آتش و... طرفدار ملی شدن نفت بودند. اما روزنامه فرمان و چند روزنامه دیگر درباری و مخالف ملی شدن نفت بودند. در این موقع فدائیان اسلام از مردم دعوت می‌کنند که در مسجد شاه جمع شوند تا افکار و عقاید خودشان را بیان کنند من با این که ۱۴ سالم بود در ۱۱ اسفند ۱۳۲۹ش در این گردهمایی شرکت کردم. چون رزم آرا نخست وزیر بود عده‌ای از بابا شمل‌های تهران را می‌فرستد تا گردهمایی فدائیان اسلام را بر هم بزنند اولین کسی که سخنرانی می‌کند آقای امیرعبالله کرباسچیان مدیر رزنامه نبرد ملت است که می‌گوید فدائیان اسلام خواهان اخراج روسها از شمال کشور هستتند بعد از او آقای واحدی سخنرانی می‌کند به محض این که می‌گوید بسم الله الرحمن الرحیم یکی از آن گوشه می‌گوید حق پدر و مادر صلوات فرست را بیامرزد مردم صلوات می‌فرستند من خودم شاهدااین قضایا بودم که وی وقتی آمد خطبه بخواند یکی دیگر می‌گوید یک صلوات بفرستید. مرحوم واحدی از پشت تریبون گفت:«صلوات نفرستید این صلوات از قماش همان قرآنهایی است که در حضور عمروعاص در جنگ صفین برسر نیزه رفت تا سخن علی(ع) را از بین ببرد. هر کس صلوات فرستاد مر دم او را به حوض مسجد شاه بیاندازند.» مردم عده‌ای از این باباشملها را به حوض می اندازند و آنها از حوض بیرون آمده و از جمعیت فرار می‌کنند و این گونه سکوت برقرار می‌شود. مرحوم سید عبدالحسین واحدی آنجا سخنرانی می‌کند و می‌گوید:«نفت باید ملی شود، نفت از آن ملت ایران است من به نخست وزیر اخطار می‌کنم سرنوشت نخست وزیر چون سرنوشت هژیر خواهد شد. همان گونه که مردم هژیر را از میان بردند و انتخابات باطل شد امروز هم رزم آرا از میان می‌رود ما مسلسل را می‌جویم و تفاله‌اش را بیرون می‌ریزیم رزم آرا برو برو والا روانه‌ات می‌کنیم.

قدس آنلاین: اینجا بریم سراغ ترور رزم آرا و اتفاقی که برای مرحوم خلیل طهماسبی افتاد اخیراً مستندی ر خصوص ترور حاج علی رزم آرا ساخته شده است نتیجه‌گیری این مستند این است که گویا در هنگام ترور دو تیر به سمت رزم آرا شلیک شده یکی توسط مرحوم خلیل طهماسبی و دیگری توسط فرد دیگری نظرشما در این خصوص چیست؟

عبد خدایی: من اتفاقاً پرونده رزم آرا را در بایگانی دادگستری خوانده‌ام یک گلوله شلیک شده که گلوله اول به مغز رزم آرا خورده است و دومی و سوی به شانه‌های وی خورده است. این حرفها بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش پیش آمده. حتی خلیل طهماسبی بعدها به من گفت وقتی گلوله به سر رزم آرا خورد من فکر کردم که رزم آرا قصد دارد اسلحه بکشد و دو گلوله هم به وی زدم این حرفها را محمد ترکمان درآورده والا چطور پس از این که خلیل طهماسبی دستگیر می‌شود ماده واحده‌ای به این مضمون در مجلس هفدهم تصویب می‌شود که:«چون خیانت حاج علی رزم آرا به ملت یران مسلم است چنان چه قاتل او استاد خلیل طهاسبی باشد به موجب این ماده واحده مورد عفو قرار می‌گیرد.» مجلس هفدهم خلیل طهاسبی را به عنوان قاتل رزم آرا عفو و آزاد می‌کند و حتی وقتی بعد از سال ۱۳۳۴ش که می‌خواهند نواب صفوی را اعدام کنند وقتی آقای دکتر مصدق را با وی روبه‌رو می‌کنند می‌گوید من با آزادی خلیل طهماسبی مخالف بودم اما چون مجلس تصویب کرده بود مجبور بودم آن را اجرا کنم. مجلس شورای ملی این ماده احده را تصویب می‌کند و سپس کار آن در مجلس سنا پیگیری می‌شود اما مجلس سنا با وجود این که ابتدا حاضر نیست آزادی خلیل طهماسبی را تصویب کند اما فوراً مجلس سنا تصویب می‌کند و برای شاه هم پیغام می‌دهند اما شاه هم با آزادی خلیل طهماسبی مخالف بوده چون وی قاتل نخست وزیر شاه بود و به خاطر همین مسئله هم بعدها اعدام شد. به همین خاطر مجلس شورای ملی به شاه پیام می‌دهد:« چنان چه اعلیحضرت از توشیح لایحه مجلس شورا خودداری کنند تصویب مجدد مجلس شورا حکم توشیح اعلیحضرت را دارد.» لذا شاه هم اجباراً این ماده واحده را توشیح می‌کند. البته دکتر مصدق این طور استدلال کرده که من این کار را دخالت قوه مقننه در قوه قضائیه می‌دانستم اما چون مجلس شورای ملی و مجلس سنا آن را تصویب و اعلیحضرت هم توشیح کرده بودند من آن را اجرا کردم.

در حالی که در پاسخ به آقای دکتر مصدق می‌گویند مجلس شورا امر کرده و خلیل طهماسبی را محاکمه نکرده که دخالت در کار قوه قضائیه محسوب گردد. زمانی قوه مقننه در قوه قضیه دخالت می‌کند. اما مجلس شورای ملی می‌تواند قانون تصویب کند و آدمی را که عده‌ای قاتل می‌دانند آزاد کند. بنابراین وقتی آقای خلیل طهماسبی آزاد شد فردایش به دیدن من آمد. من با خلیل طهماسبی به همراه نواب صفوی و سید محمد واحدی به مدت ۵ شب در منزل آیت الله طالقانی مخفی بودم چطور رزم آرا در شانزدهم اسفند ۱۳۲۹ش کشته می‌شود و در ۲۶ اسفند ماه همان سال وقتی دکتر مصدق ماه واحده ملی شدن نفت را به مجلس می‌برد همان مجلسی که به رزم آرا ۹۱ رأی اعتماد داده به اتفاق آرا تصویب می‌کند که نفت ملی شود حالا چطور فدائیان اسلام را به انگلیسی بودن متهم می‌کنند! اگر رزم آرا کشته نمی‌شد نفت ملی می‌شد؟!

قدس آنلاین: آیا در این صورت امکان داشت که شخصی مثل رزم آترا با توجه به محبوبیت خویش در ارتش دست به کودتا بزند؟

عبدخدایی: انجام چنین کودتایی غیر ممکن بود و رزم آرا حتی در مر اسم عروسی شاه ثریا شرکت کرده بود و توسط رژیم شاه حمایت می‌شد بنابراین بعدها هم خلیل طهماسبی را به خاطر پیمان نظامی بغداد اعدام کردند. به قول نویسنده مجله آشفته آقای عماد عصار:« به ما گفتند خلیل طهماسبی انگلیسی است اگر اینها انگلیسی هستند چطور رزم آرا و هژیر را زدند و یا وقتی حسین علاء قصد داشت که در اجلاس پیمان بغداد شرکت کرد او را ترور کردند» به قول معروف قسمت را باور کنم یا دم خروست را! همه حرکات فدائیان اسلام علیه انگلستان بوده. سید احمد کسروی کسی است که بنابر خاطرات خودش به دستور انگلیسیها با شیخ محمد خیابانی مخالفت کرده است و فردی است که روحانیت شیعه را به برگزاری جلسه‌ای در دربار دعوت می‌کند و در سال ۱۳۱۴ش براساس حکم رضاخان مسئول ویراستاری واژه‌های تازی از زبان فارسی می‌شود. کسروی وکیل تسخیری ۵۳ است.

قدس آنلاین: حالا که بحث قتل کسروی را پیش کشیدید جادارد خدمتتان عرض کنم که شما در جاهای مختلف فرموده‌اید علمایی مانند مرحوم علامه امینی(ره) مرحوم آیت الله آقاسیدهادی شیرازی و دیگران کسروی را مهدورالدم می‌دانستند من راجع به این قضیه چند سؤال دارم اولاً آیا سند شما برای این قضیه تاریخ شفاهی است یا نه سند دیگری در این خصوص دارید؟

عبدخدایی: چرا قاتل کسروی را آزاد کردند چون مراجع باعث شدند آزاد شود و اعلام کردند که کسروی مهدورالدم است سرتیپ بازتی که معاون دادگاه کسروی بود آنها را آزاد کرد. من نواب صفوی، سید حسین امامی و سید عبدالحسین واحدی را دیده‌ام بعد از ترور کسروی نواب صفوی به خانه ما آمد و مخفی شد پدر من هم دوره تحصیلی کسروی در مدرسه طالبیه تبریز بود. مجله تذکرات دیانتی این قضیه را چاپ کرده و آیت الله سید نورالدین شیرازی کتابی به نام«کسر کسروی» منتشر کرده است و آقای حاج سراج انصاری کتابی نوشته به نام« شیعه چه می‌گوید همه علمای شیعه علیه کسروی کتاب نوشته‌اند و مخصوصاً مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی حکم ارتداد وی را صادر کرده است.

قدس آنلاین: پس با این حساب بر اساس گفته شما ما باید ترور کسروی را دنباله یک خیزش سیاسی- مذهبی بر ضد لائیسیته در ایران معاصر بدانیم نه آن چنان که برخی معتقدند یک ترور کور آیا این گزاره از منظر شما درست است؟

عبدخدایی: علتش این است که این خیزش در ابتدا صرفاً مذهبی بوده بعداً سیاسی مذهبی شده است نواب صفوی آمده کسروی را از بین ببرد بعد از این که قتل کسروی پیش آمده مسائلی مانند روی کار آمدن هژیر و... اتفاق افتاده است. فدائیان اسلام در سال ۱۳۲۴ش تشکیل شده است نواب صفوی را شاهی اعدام می‌کند که پیمان نظامی سنتو را امضا می‌کند اتهام اینها هم این بود« چون این آقایان با پیمانن نظامی بغداد مخالفت کردند پس مخالف شاه هستند» اتهام اینها این است اعضای فدائیان اسلام بعد از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش تیرباران می‌شوند چطور می‌شود اینها می‌شوند انگلیسی و شاه ملی‌گرا می‌شود.

قدس آنلاین:به عنوان سؤال آخر باید عرض کنم که فکر می‌کنم شما در مصاحبه با سایت تاریخ ایرانی گفته‌اید در آن دوران انگلیسیها به این نتیجه رسیدند که باید بر روی جریانات ملی‌گرا سرمایه‌گذاری کنند مانند جریان ناصریسم در جهان عرب منظور شما از این سخن چیست؟

عبدخدایی: منظور من این بود که شخصیتهایی مثل چرچیل، هیتلر و جریاناتی مانند حزب کارگر انگلستان همه ناسیونالیست هستتند و حتی ژنرال دوگل هم ناسیونالیست بود. انتقاداتی که از ناسیونالیسم می‌شود به خاطر تفکر موجود در غرب است نه به خاطر این که مثلاً انگلیسیها از ملی‌گراها حمایت کردند. دکتر محمد مصدق آدمی وابسته به خارج نیست.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.