۲۱سال پیش در چنین روزهایی آمریکا و متحدانش عملیات نظامی گسترده خود با نام «آزادی پایدار» را در افغانستان آغاز کردند، آن هم در زمانی که طالبان بر بیشتر مناطق کشور مسلط بوده و نیروهای مخالف موسوم به ائتلاف شمال در غیاب فرمانده بزرگشان احمدشاه مسعود، در ضعیفترین موقعیت خود قرار داشتند. در چنین شرایطی فروپاشی بسیار تند نظام سیاسی طالبان (حدود یکماه) میتواند حاوی تجربیات و درسهای مهمی برای نسل جدید طالبان باشد؛ همان نسلی که با شکست فضاحتبار آمریکا، دوره دوم حکمرانی خود را در این کشور آغاز کردهاند. بر این اساس تا پیش از سقوط نظام جمهوری و در جریان فرایند مذاکرات صلح، اینگونه به نظر میرسید که نسل جدید فرماندهان و رهبران طالبان درسهای آن فروپاشی تند را بهخوبی درک کرده و از آن تجربه آموختهاند. آنها در حوزه بینالمللی با امضای توافق دوحه با آمریکا، نه تنها به قطع ارتباط با القاعده متعهد شدند بلکه بر این مهم نیز اذعان کردند اجازه نخواهند داد از خاک افغانستان علیه هیچ کشور دیگری، ازجمله همسایگان فعالیتی انجام گیرد. پیگیری فرایند صلح و نشستهای طالبان با دولت پیشین، احزاب سیاسی و جناحهای مختلف افغانستان نیز این ذهنیت را تقویت میکرد که این نسل از طالبان مانند اسلاف خود به دنبال انحصار قدرت نبوده و مشارکت در یک حکومت فراگیر و باثبات را در اولویت قرار خواهند داد. در سایه چنین مواضعی از سوی نسل جدید طالبان بود که جامعه جهانی و حتی مردم افغانستان متقاعد شدند با طالبان جدیدی روبهرو هستند که نسبت به گذشته تغییر کرده و از تجربه حکومتداری پیشین و فروپاشی سریع آن درسهای لازم را فرا گرفتهاند.
با این حال تجربه یکساله دور جدید حکومتداری طالبان حکایت از آن دارد که بسیاری از این برداشتها خوشبینانه بوده و نظام سیاسی طالبان در اغلب امور خارجی و داخلی دوباره بر همان مدار ۲۰سال پیش در حال گردش است. حضور ایمن الظواهری در کابل و نگرانیهای فزاینده پاکستان، کشورهای آسیای مرکزی و البته به انضمام آنها چین، از تداوم فعالیت گروههای افراط گرا در خاک افغانستان، با رویکردهای سیاست خارجی عملگرایانه و اقتصادمحوری که رسماً از سوی دولت طالبان اعلام شده، در تمایزی آشکار قرار میگیرد. در بعد داخلی نیز تجربیات تلخ گذشته در مورد انحصار قدرت و نادیده گرفتن حقوق شهروندی بهویژه در حوزههایی چون حقوق اقلیتها و کار و تحصیل زنان، در حال تکرار شدن است. وقتی اینها را در کنار ضعفهای دیگری همچون توجه نکردن به الزامات یک دولت مدرن(مانند پایهریزی یک قانون اساسی جدید) قرار میدهیم، به این نتیجه میرسیم که طالبان درسهای لازم از دوره اول حکومتداریشان را نیاموختهاند و یا دستکم پس از بدستگیری کامل قدرت، آن تجربیات را به دست فراموشی سپردهاند.
نظر شما