پیشتر، در سلسله مقالات مربوط به پرندههای ایرانی عنوان کردیم غربیها و جهان انگلوساکسون از ماهها پیش در یک رشته عملیات از پیش طراحی شده در خصوص تواناییهای صنایع دفاعی ایران، در صدد انجام اقداماتی برای برجسته کردن نقش ایران در جنگ اوکراین و کشتار غیرنظامیان و بالتبع نقض کنوانسیونهای بینالمللی بودند. به موازات نارضایتی غرب از عدم رعایت تحریم روسیه توسط ایران، کنفرانس تهران و حضور سران کشورهای روسیه و ترکیه و در اقدامی بزرگتر، به رسمیت شناختن عضویت ایران در پیمان شانگهای و حضور فعال ایران در اتحادیه اوراسیا، نگرانیهای ناشی از شکل گرفتن دکترین نگاه به شرق از جانب قدرتهای منطقه را بیشتر ساخت. بیعت نکردن عربستان سعودی و پیمان اوپک و همسویی بعضی کشورهای عربی حوزه نفت خیز نیز، نوعی افسردگی سیاسی برای دولت آقای بایدن به دنبال داشت؛ به طوریکه با یک حجامت سیاسی، میزان ۲۵ میلیون بشکه نفت خود را برای عرضه به بازار جهانی آزاد کرد. مشکلاتی که برای جهان غرب بهخصوص ایالات متحده در آستانه انتخابات میان دورهای کنگره بهوجود آمده، آمریکا را بر آن داشته که همانگونه که پیشبینی شد، به دنبال شکستن اتحاد شرق و از کار انداختن لوکوموتیو اقتصادی این نظم جدید جهانی باشد.
پیشتر اعلام داشتیم پرونده پرندههای ایرانی با مسائل حقوق بشر در آینده نزدیک علیه جمهوری اسلامی به کار گرفته خواهد شد. اظهارات مقامهای ارشد ایران و روسیه، مبنی بر عدم استفاده پهپاد ایرانی در جنگ اوکراین بدون شک مورد قبول جامعه غرب قرار نخواهد گرفت و پرونده تحریمی دیگری برای بستن راههای سیاسی کشور تشکیل خواهد شد. بیتردید این پرونده در سازمان ملل متحد با رأی منفی روسیه و احتمالاً با رأی ممتنع چین و رأی مثبت دیگر اعضای دائمی به بن بست دیگری خواهد انجامید که نقطه عزیمت سازوکار اخراج روسیه از گروه پنجگانه اعضای دائمی خواهد بود و دور از ذهن نیست ساختار بنیادی سازمان ملل، متحمل تغییرات ریشه ای شود که بدون شک جهان را به سوی هرج و مرج جدیدی سوق خواهد داد. به صراحت میتوان گفت جنگ یادشده بهدلیل حضور قدرتهای غربی به نیابت اوکراین، به موازات تسلیحات نظامی، یک جنگ تمام عیار در حوزه اطلاعات و رسانه است و بهسادگی نمیتوان صحت وقایع را مورد تأیید قرار داد .حضور نیروهای فرا دولتی، چند ملیتی، نیروهای مزدور و بسیاری موارد دیگر، روشنی و وضوح واقعه را به طوری زائل کرده که امکان تخریب سیاسی و رسانهای برای هر گروهی سهل و امکانپذیر است.
یقیناً جهان غرب، در تفکر نقیض شرق، ایران را به عنوان یک پل ارتباطی میان گذرگاههای مهم جهانی تلقی کرده و مفهوم بسته بودن این گذرگاه را مانند باز شدن دروازه «نورماندی» در جنگ جهانی دوم برابر میداند که منجر به شکست آلمان توسط متفقین شد. برای اثبات این مدعا، میتوان به سخنرانی خانم «کاملا هریس» معاون ریاست جمهوری آمریکا در فرانسه خطاب به سیاسیون استناد کرد که به صراحت آمریکا را با گشایش دروازه فوق، منجی فرانسویها دانست و گفت : اگر ما به کمک شما نمیآمدیم، شما در حال حاضر به زبان دیگری صحبت میکردید. از این رو خواست جهان غرب از ایران، حمایت نکردن کامل از روسیه و رعایت تحریمهای اعمالی است که طبیعتاً در آینده نزدیک، پروندههای دیگری علیه ایران مانند دخالت در امور همسایگان، تأمین نشدن امنیت دیپلماتیک و مواردی دیگر را شاهد خواهیم بود.
۳۰ مهر ۱۴۰۱ - ۰۳:۰۱
کد خبر: 821570
نظر شما