اما اخبار تکمیلی و به خصوص این نکته که سوء استفاده کنندگان این ماجرا توسط حراست وزارت ارشاد به دام افتادهاند (و نه مقامات بیرون از وزارتخانه) شکل ماجرا را عوض کرد.حالا دیگر سازمان سینمایی، نه فقط از بیرون، که از درون هم تحت نظارت شدید قرار گرفته. نظارتهایی که پیش از هر چیز، نتیجه ریخت و پاشهایی است که در جریان اختصاص بودجه یکی دو پروژه فاخر و به خصوص «لاله» صورت گرفته بود. گویا برخی از مقامات بالادستی ارشاد (که حجم بالای حملات صورت گرفته به خاطر این پروژه نسبت به وزارت ارشاد را دیده بودند) تصمیم گرفتند شخصا برای کنترل اوضاع سازمان سینمایی وارد عمل شوند و در اولین مرحله هم، بازرسی مالی از سازمان سینمایی بود که در دستور کار قرار گرفت.یکی از مدیران میانی سازمان سینمایی که نمیخواهد نامش فاش شود در این باره میگوید:«به هر حال هر ارگانی که ردیف بودجههای کلان را در اختیار دارد، ناخواسته در معرض چنین سوء استفاده هایی قرار دارد و این مختص سازمان سینمایی و این دولت و آن دولت نیست. همواره در کنار آدمهای درستکار، نابکارانی هم هستند که سعی میکنند به جای زندگی صادقانه، به سوء استفاده از موقعیت خویش دست بزنند و دقیقاً به همین دلیل بود که حراست وزارت ارشاد، برای نظارت بر سازمان سینمایی برنامه ای ویژه را در دستور کار قرار داد».
وقتی ظاهر آدمها، ملاک جذبشان میشود
یک هفته بعد از انتشار خبر دستگیری یکی از مقامات سازمان سینمایی به واسطه این تخلف مالی، یکی از نزدیکترین رسانهها به دولت خبر داد که سوء استفاده مالی صورت گرفته در سازمان سینمایی، از طریق منشی یکی از نزدیکترین مقامات اجرایی وابسته به ریاست این سازمان صورت گرفته! هرچند درست چند روز بعد از انتشار این خبر، سایت وزارت ارشاد چنین مسألهای را تکذیب کرد، اما شایعات همچنان حکایت از این دارد که این سوء استفاده مالی بزرگ، از طریق یکی از نزدیکترین کسان اداری به ریاست سازمان سینمایی صورت گرفته. روش این سوء استفاده هم جلب توجه میکند، چرا که شخص سوء استفاده کننده، مبلغی میلیارد تومانی را در قالب وامی بلاعوض از سازمان سینمایی دریافت کرده و بعد به جای اینکه در ایران مانده و اقساط وام طویل المدتاش را پرداخت کند(!)، شرایط اقامت خویش در کشوری فرسنگها دورتر از ایران را فراهم میآورد.
دو مورد عجیب دیگر
اینکه چطور یک نیروی اجرایی در یک سازمان، توانسته به تنهایی چنین رقمی را جابجا کند، آن قدرها هم عجیب نیست. به هر حال، همه میدانند که در بروکراسی حاکم بر سیستمهای دولتی یا غیردولتی، نیروهای نزدیک به مدیران، همواره نقشی ویژه را ایفا میکنند. بارها پیش آمده که حتی معاون یک اداره، نتوانسته کاری برای ارباب رجوع انجام دهد، اما یک مقام اجرایی ساده که در دفتر مدیر شاغل بوده، توانسته همان کار را در کسری از ساعت انجام دهد! این سوء استفاده کننده هم، در ماههای ابتدایی حضورش در پست اجرایی سازمان سینمایی، تا توانسته آشناهای متنفذ پیدا کرده و بعد و طی یک پروسه چند ماهه، توانسته به مقصود خویش نائل آید! تحقیقات ما (از منابعی که متاسفانه جرات افشای نام خود را ندارند) حکایت از این دارد که کنکاش حراست وزارت ارشاد در اوضاع سینمایی، این مزیت را داشته که علاوه بر سازمان سینمایی، یک سری از اتفاقات اینچنینی در دو نهاد دیگر زیرمجموعه وزارت ارشاد را هم فاش کند. یکی از این موارد، سوء استفاده هایی بوده که در معاونت رسانههای دیجیتال وزارت ارشاد روی داده که در این مرکز، با تصویب کمکهای بلاعوض به پروژههای صوری و سندسازی، مبالغ قابل توجهی از بیتالمال برداشت شده و گویا عوامل این تبانی هم، دو برادر بودهاند که از دوره مدیریت اسبق مرکز رسانههای دیجیتال، در این سازمان مشغول به کار شده بودهاند. مورد بعدی مربوط به معاونت چاپخانههای وزارت ارشاد بوده که گویا در این معاونت هم، یک سری خرید و فروشهای صوری امتیاز راه اندازی چاپخانه صورت میگرفته است.
بالا بودن ارقام رد و بدل شده
گویا ارقام رد و بدل شده در این دو مورد هم آن قدر بالا بوده که کنجکاوی حراست ارشاد را برانگیخته و به دنبال آن، سرشاخههای فاسد چنین سوء استفاده هایی دستگیر شده اند. بنا به گفته همان مقام مسؤولی که نخواسته نامش فاش شود، پرونده سوء استفادههای مالی صورت گرفته در ارشاد، این روزها در مرحله تحقیقات است تا بعد از تکمیل پرونده، کیفرخواست مرتبط با آن صادر شود.این مقام مسؤول از اطلاق عنوان «اختلاس» به این سوء استفادهها ابا دارد و به ما هم توصیه میکند:«حواستان باشد که تا جرمی ثابت نشده حرفی از اختلاس نزنید که پیگیری حقوقی دارد»! وقتی به این مقام میگوییم پس سوء استفاده مالی از بودجه دولتی چه معنایی دارد، او قدری مکث میکند و بعد میگوید:«نمی دانم معادل این واژه چیست، اما دوستانه به شما تذکر میدهم که چنین واژه ای را به کار نبرید»!
چرا سوء استفاده؟!
فارغ از اختلاف بر سر «نامگذاری» چنین اتفاقات، مسأله مهمتر، «علتِ رخ دادن» این اتفاقاتی است که باید مورد کنکاش قرار گیرد. واقعا در شرایطی که حتی بزرگترین کارگردانان این مملکت هم برای دریافت یک وام صد میلیونی برای ساخت یک فیلم، باید ماهها در صف انتظار بنیاد سینمایی فارابی و مرکز گسترش سینمای تجربی باقی بمانند و در نهایت هم، به دلایل مختلف و از جمله در اولویت نبودن طرح پیشنهادیشان، نتوانند حتی یک ریال هم کمک فرهنگی دریافت کنند، واقعاً چطور میشود که گروهی به خود اجازه میدهند به اینچنین سوء استفاده هایی از بودجه فرهنگی کشور دست بزنند؟
چگونه است که یک نیروی اجرایی در یک سازمان دولتی، چنان لابی ای دارد که میتواند رقمی را که حداقل با بخشی از آن ناصر تقوایی میتوانست پروژه ناتمام «چای تلخ» را به اتمام برساند و بهرام بیضایی هم میتوانست پروژه تاریخی «اشغال» را بسازد، به جیب میزند!؟
حسابرسی!
صدالبته که در شناسایی حلقه سوء استفادههای شکل گرفته در سازمان سینمایی، این وزیر ارشاد بوده که پیشقدم شده و قبل از آن که دیگران به حساب این سازمان رسیدگی کنند، خود به حساب سازمان زیر مجموعه خویش رسیده است، اما به نظر میرسد در کنار این حسابرسی مادی، باید یک دگرگونی همه جانبه هم در چگونگی جذب نیرو در نهادهای فرهنگی انجام شود! فارغ از این، اگر واقعا قصد فرهنگ سازی در جامعه را داریم، بهتر آن است که ابتدا از ارگانهای فرهنگی آغاز کنیم که سمبل فرهنگی جامعه به شمار میروند. شک نکنید اگر بتوانیم ساختار جذب نیرو در نهادهای فرهنگی را الگویی کنیم برای سایر نهادها، در آن صورت به طور کاملاً غیرمستقیم، یک اصلاح فرهنگی در کل جامعه هم رخ خواهد داد.
نظر شما