به گزارش قدس آنلاین، دکتر «عماد عطیه عبدالرزاق» از فارغالتحصیلان دانشگاه «الازهر» مصر و از مدرسان برجسته رشته مطالعات تطبیقی عقیدتی و ادیان در دانشگاه بینالمللی «المدینه» در مالزی، در گفتوگویی با خبرنگار فارس مواضع خود را در خصوص آخرین اظهارات و مواضع «مولوی عبدالحمید» امام جماعت مسجد مکی زاهدان در دفاع از بهائیان تبیین کرد.
او ابتدا درباره رابطه فرقه بهائیت با دین اسلام گفت: «بهائیت فرقهای مستقل است و ارتباطی به دین اسلام ندارد. بهائیها کتاب مخصوص خود را دارند که نامش اقدس است. بهائیها حتی در فکر متجدد اسلامی و قرائتهای جدید دین اسلام نیز جای نمیگیرند».
این متفکر اهل سنت در ادامه با اظهار تعجب از اظهارات امام جماعت مسجدی در زاهدان، تصریح کرد: «حقیقتاً این اظهارات را به دور از صحت و درستی میدانم؛ من نظر شیخ [مولوی عبدالحمید] را به طور کلی و جزئی رد میکنم».
عماد عطیه عبدالرزاق در بخش دیگری از صحبتهای خود درباره دلایل رد فرقه بهائیت در اسلام گفت: «مرتد بودن بهائیها نزد ما به این معناست که افراد تابع این مسلک، ابتدا مسلمان بودند و سپس راه ارتداد را در مقابل اسلام در پیش گرفتند».
استاد دانشگاه المدینه افزود: «چه مواضع اسلام در مرتد بودن بهائیها و چه ارتداد آنان، پیشامد جدیدی نیست و بنابراین امکان تغییر موضع نیست. حالا بهائیت به دیانتی مستقل تبدیل شده که عقاید خاص خود را دارد؛ دیانتی که با تمام سنتها و عقاید اسلامی مخالف است».
عبدالرزاق درباره مستقل بودن بهائیت از اسلام دلایلی مطرح کرد که جدایی این تفکر و عقیده از اسلام را بیان میکنند و گفت: «اول از همه بهائیها فکر میکنند که رهبرشان «الله» است. این فرقه توانسته که پیروان خود را قانع کند که رهبرشان، امام و پیامبر و خدایشان است؛ او حتی خود را «المهیمن القیوم و الباقی الغفور» خوانده که از اسماء و صفات برتر الهی هستند، او حتی ادعا کرده که علم غیب هم میداند».
او درباره دلیل دوم جدایی بهائیت از اسلام، گفت: «دلیل دوم این است که بهائیان تصور میکنند و ادعا دارند که پیامبران برای بشارتدادن از بهائیت مبعوث شدهاند؛ یعنی در اعتقاد آنان، پیامها و کتابهای آسمانی پیامبران همه برای تبلیغ بهائیت نازل شدهاند».
عضو الازهر در بیان دلایل خود، افزود: «از نظر بهائیان، حضرت محمد (ص) خاتم انبیاء نیست و حتی درباره پیامبران، معجزات آنها را انکار میکنند. بهائیان یک تفکر خطرناک دارند و آن این است که دیانت و عقیده مستقل آنها، همه ادیان و مذاهب و عقاید دیگر را از یهودیت و مسیحیت گرفته تا اسلام و شریعت آن را منسوخ میکند».
عبدالرزاق تصریح داشت: «بهائیها گرایش مذهبی خود را گرایش باقی و ماندگار تصور میکنند، به همین خاطر صراحتاً میگویم که مواضع شیخ مولوی عبدالحمید از درستی به دور است. تجدد در اسلام از این جهت امری خطیر است که برخیها از اصول و اساس آن میگذرند».
این اندیشمند سُنیمذهب در ادامه خاطرنشان کرد: «تجدد در تفکر اسلامی و مذهب سُنی همواره در راه رسیدن بوده است؛ رسیدن به ارزشها و اصول اصلی. تجدد در ثوابت و اصول راه ندارد؛ به این معنی که نمازهای پنجگانه در هر شبانهروز از اصول دین اسلام هستند، آیا یک متجددی میتواند بگوید اینها سه نماز باشند؟!»
استاد دانشگاه الازهر در پایان صحبتهای خود، ضمن «بدعت» خواندن تغییراتی که بهائیت در انجام برخی احکام دین نظیر نماز و روزه پدید آورده، تاکید کرد: این تجدد نیست؛ ارزشها و اصول اسلامی ثابت هستند و اگر تجددی هم در کار باشد، باید متضمن تغییراتی در راههای رسیدن به ثوابت باشند. تجدد به این معناست که ما در راه رساندن اصول و ارزشهای ثابت اسلام به دیگران، میتوانیم از راههای جدیدی استفاده کنیم».
نظر شما