تحولات منطقه

گرچه در خصوص منافع سیاسی و امنیتی تعامل ایران و عربستان بحث‌های مفصلی در رسانه‌ها منتشر شده؛ اما باید دید این توافق در صورت اجرایی شدن، چه منافع اقتصادی برای دو کشور در پی خواهد داشت.

سود اقتصادی یک توافق/ عادی شدن روابط تهران و ریاض از نظر اقتصادی چقدر ظرفیت مستقیم ایجاد می‌کند؟
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، پس از چند سال گفت‌وگوهای جسته و گریخته، سرانجام پس از هفت سال‌ قطع روابط سیاسی و تجاری، روز جمعه ایران و عربستان سعودی اعلام کردند که آماده برقراری مجدد روابط دیپلماتیک هستند. استقبال کشورهای منطقه از این توافق و مشارکت چینی‌ها در این تعامل از نکات برجسته‌ای است که رسانه‌های جهان و از جمله آمریکایی‌ها به آن توجه ویژه‌ای داشته‌اند. گرچه در خصوص منافع سیاسی و امنیتی تعامل دو کشور بحث‌های مفصلی در رسانه‌ها منتشر شده؛ اما در این میان سوال این است که این توافق در صورت اجرایی شدن، چه منافع اقتصادی برای دو کشور در پی خواهد داشت.

نگاهی به روابط تجاری دو کشور ایران و عربستان نشان می‌دهد سطح تعامل تجاری دو کشور در بالاترین مقدار خود در سال‌های ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ رخ داده که مقدار آن نزدیک به یک میلیارد دلار بوده است. پرواضح است با توجه به حجم تجارت دو کشور با جهان، رقم مذکور گرچه حائز اهمیت است؛ اما یک رابطه تجاری بلندمدت بر سر منافع مشترک را تضمین نمی‌کند؛ اما موضوع به اینجا ختم نمی‌شود. کارشناسان اندیشکده‌های مشهور بین‌المللی معتقدند شکل‌گیری سه ضلع ایران، چین و عربستان می‌تواند این منافع مشترک را افزایش دهد، به‌طوری‌که چینی‌ها با اطمینان از تامین امنیت پایدار انرژی و سرمایه‌گذاری در منطقه خلیج‌فارس، می‌توانند حجم سرمایه‌گذاری‌های خود را در دو کشور بزرگ منطقه گسترش دهند. این می‌تواند بزرگ‌ترین آورده اقتصادی توافق بین ایران و عربستان برای کشورمان باشد؛ اما در سطح روابط دو کشور نیز زمینه‌های زیادی برای همکاری مشترک در حوزه انرژی، آب، گردشگری، مذهبی و موارد دیگر وجود دارد. 

تلاش برای احیای تجارت یک ‌میلیارد دلاری

پرواضح است که درحال‌حاضر همگرایی و نزدیکی ایران و عربستان‌سعودی در مرحله اول از جنس همگرایی امنیتی- سیاسی است؛ اما کارشناسان اقتصادی می‌گویند این همگرایی باید منافع اقتصادی همکاری‌های مشترک دوطرف را نیز مدنظر قرار دهد. افزایش سطح تعامل تجاری و احیای تجارت یک‌میلیارد دلاری دهه ۸۰ و توافق برای همکاری‌های مشترک در حوزه نفت و گاز، میادین مشترک، پتروشیمی‌ها، تغییرات اقلیمی و مبارزه با بیابان‌زایی، همکاری‌های مشترک در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر، همکاری مشترک در حوزه تامین آب از طریق دریا، همکاری در حوزه زائران و همچنین گردشگران مذهبی و مواردی از این دست می‌تواند زمینه‌های همکاری گسترده اقتصادی باشد.

بررسی سطح تعامل تجاری دو کشور نشان می‌دهد روابط تجاری ایران و عربستان‌سعودی از حدود ۱۶۷ میلیون دلار در سال ۱۳۷۹ به ۵۰۰ میلیون دلار تا سال ۱۳۸۴ رسیده و این میزان در بالاترین سطح خود تا سال ۱۳۸۵ به رقم ۹۴۸ میلیون دلار رسیده است. در سال‌های بعد نیز این مقدار تا سال ۱۳۸۸ در سطح ۵۰۰ میلیون دلار مانده؛ اما پس از سال ۱۳۸۸ رقم مذکور کاهشی شده تا اینکه این رقم بین سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ به حدود ۲۰۰ میلیون دلار کاهش یافته است.

با اتفاقات سیاسی و امنیتی سال ۱۳۹۴، از سال ۱۳۹۵ روند تعامل سیاسی و همچنین روابط تجاری دو کشور به صفر رسیده؛ اما پس از چندین‌سال در ۱۱ ماهه سال‌جاری صادرات ایران به عربستان‌سعودی به حدود ۱۴.۵ میلیون دلار رسیده، با این حال واردات کشورمان از عربستان صفر بوده است. گرچه به‌واسطه هفت سال توقف روابط تجاری، مطالعه بازار عربستان‌سعودی برای فهم پتانسیل صادراتی ایران به این کشور انجام نشده؛ اما این کشور در سال‌های اخیر سالانه بین ۱۴۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار واردات داشته که می‌تواند ظرفیت و پتانسیل چهار تا پنج میلیارد دلاری را برای کالاهای ایرانی داشته باشد. با فرض عدم تحقق این رقم، تلاش‌های ایران می‌تواند سطح روابط تجاری دو کشور را به همان یک‌میلیارد دلار سال‌های ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ برساند. 

تجارت چینی‌ها با خلیج‌فارس ۴ برابر آمریکا

آمارهای تجارت خارجی دو کشور آمریکا و چین نشان می‌دهد در سال ۲۰۰۰ درحالی مجموع تجارت آمریکا با هشت کشور منطقه خلیج‌فارس شامل بحرین، عراق، اردن، کویت، عمان، قطر، عربستان‌سعودی و امارات‌متحده حدود ۳۶ میلیارد دلار بوده که این میزان برای چینی‌ها ۱۱.۳ میلیارد دلار بوده است. به‌عبارتی در آن سال‌های تجارت آمریکا با کشورهای شاخص منطقه خلیج‌فارس سه برابر تجارت چینی‌ها با این منطقه بوده است؛ اما طی دو دهه اخیر وضعیت به‌گونه دیگری رقم خورده است، به‌طوری‌که با اقتصادی‌تر شدن استخراج نفت شیل روابط تجاری آمریکا با منطقه را که عمدتا بر پایه واردات نفت و انرژی بود کاهش یافته؛ اما در همین مدت چینی‌ها برای رفع نیاز خود به انرژی که همراه با رشد فزاینده اقتصادی آنها در دهه‌های اخیر بوده، توانسته‌اند جای آمریکایی‌ها در منطقه را بگیرند.

مجموع این اتفاقات باعث‌شده حالا تجارت چینی‌ها با هشت کشور مذکور در سال ۲۰۲۲ به ۳۷۵ میلیارد و ۶۲۵ میلیون دلار برسد که چهار برابر تجارت ۹۶ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلاری آمریکا با هشت کشور منطقه خلیج‌فارس است. براساس این آمارها، در سال ۲۰۲۲ از مجموع تجارت ۳۷۶ میلیارد دلاری چینی‌ها با منطقه خلیج‌فارس، حدود ۱۲۶ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار آن صادرات چینی‌ها به منطقه و بیش از ۲۴۹ میلیارد دلار آن مربوط به واردات چینی‌ها از خلیج‌فارس است.

درخصوص آمریکا نیز بررسی آمارهای تجارت خارجی این کشور با منطقه خلیج‌فارس نشان می‌دهد در سال گذشته از مجموع تجارت ۹۶ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلاری با هشت کشور منطقه، حدود ۴۲ میلیارد و ۶۳۲ میلیون دلار آن مربوط به صادرات آمریکا به منطقه و نزدیک به ۵۸ میلیارد دلار نیز مربوط به واردات آمریکایی‌ها از خلیج‌فارس است. این آمار و ارقام نشان می‌دهد گرچه هنوز امنیت منطقه خلیج‌فارس(در چهارچوب امنیت ملی آمریکا) برای آمریکایی‌ها مهم است؛ اما همزمان چینی‌ها برای تامین امنیت انرژی خود که لازمه رشد اقتصادی آنهاست، امنیت منطقه خلیج‌فارس را در راستای منافع ملی خود می‌بینند. 

۴ ایده چینی‌ها برای امنیت خلیج‌فارس

برخی از تحلیلگران استراتژی، چینی‌ها را درقالب «طرح وانگ» می‌بینند.۲۱  سپتامبر ۲۰۲۲ وانگ‌یی، وزیر خارجه چین به شکل مجازی در مراسم مجمع امنیت خاورمیانه با محوریت ترویج معماری امنیتی جدید در خاورمیانه حضور یافت، او از این مجمع برای رونمایی از پیشنهاد چهار ماده‌ای برای اجرای مقوله‌هایی چون مفهوم امنیتی جدید مبتنی‌بر امنیت مشترک، جامع و پایدار استفاده کرد و بر موقعیت کشورهای خاورمیانه، پایبندی به اهداف و اصول منشور ملل متحد و تقویت گفت‌وگوها در باب امنیت منطقه‌ای تاکید داشت. در طرح وانگ به موارد زیر اشاره شده است: 

۱- حمایت از دیدگاه جدید امنیت مشترک، فراگیر و پایدار: وانگ‌یی می‌گوید ما باید چشم‌انداز امنیت مشترک را حفظ کنیم، به نگرانی‌های منطقی امنیتی همه کشورها توجه کنیم و به یک رویکرد جامع اهمیت دهیم که هم تهدیدات امنیتی سنتی و هم چالش‌های امنیتی جدید همچون بیماری‌های واگیر، غذا و انرژی را مورد توجه قرار دهد. ما باید به همکاری پایبند باشیم و از طریق گفت‌وگوی سیاسی و مذاکره مسالمت‌آمیز به امنیت دست یابیم و منازعات را از طریق توسعه حل کنیم و زمینه ناامنی را از بین ببریم.

۲- تلاش برای معماری امنیتی منطقه‌ای: در طرح وانگ آمده است، مردم خاورمیانه صاحب آینده و سرنوشت منطقه هستند و امور امنیتی خاورمیانه باید در دست کشورهای خاورمیانه باشد. چین از کشورهای خاورمیانه حمایت می‌کند تا به‌طور مستقل یک معماری امنیتی منطقه‌ای ایجاد کنند که با واقعیت منطقه منطبق باشد و منافع همه‌طرف‌ها را با روحیه استقلال و خوداتکایی درنظر بگیرد و چشم‌انداز بلندمدت را ترسیم کند.

۳- پایبندی به قوانین بین‌المللی: ما باید به اهداف و اصول منشور ملل‌متحد پایبند باشیم. ما باید قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل را در مورد رسیدگی به مسائل محوری خاورمیانه به‌ویژه مساله فلسطین اجرا کرده و از تلاش‌های میانجی‌گری سازمان ملل حمایت کنیم. ما باید از نظم بین‌المللی مبتنی‌بر حقوق بین‌الملل و هنجارهای اساسی حاکم بر روابط بین‌الملل مبتنی‌بر اهداف و اصول منشور ملل متحد حمایت کنیم. ما باید هژمونی و قلدری را رد کنیم و با همه تحریم‌های یکجانبه که با منشور سازمان ملل سازگاری ندارد، مخالفت کنیم.

۴- تقویت گفت‌وگو درمورد امنیت منطقه‌ای: چین از سرگیری گفت‌وگوهای صلح بین فلسطین و رژیم‌صهیونیستی بر اساس «راه‌حل دو کشوری» حمایت می‌کند. چین از کشورهای منطقه خلیج‌فارس برای تقویت گفت‌وگو و کاهش درگیری‌ها حمایت می‌کند و از ایجاد یک پلتفرم گفت‌وگوی امنیتی خلیج‌فارس برای ایجاد اعتماد متقابل و امنیت مشترک از طریق گفت‌وگو حمایت می‌کند. 

هشدار اندیشکده‌ آتلانتیک به آمریکا

پس از اعلام خبر ازسرگیری روابط دیپلماتیک و تبادل سفیران بین ایران و عربستان، کارشناسان اندیشکده شورای آتلانتیک جزو اولین مراکز پژوهشی بودند که نسبت به این خبر واکنش نشان دادند. در بخشی از گزارش این اندیشکده که به قلم ۱۴ کارشناس نگارش شده، کارشناسان به آمریکا توصیه می‌کنند «نقش میانجیگری چین هشداری به آمریکاست که خاورمیانه را رها نکند».

در ادامه این گزارش بیان می‌کند: «تصمیم ایران و عربستان‌سعودی برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک و تبادل سفیران بیش از هر چیز نشان‌دهنده تمایل عربستان‌سعودی برای کاهش سطح درگیری‌ها با ایران است. عربستان تصمیم گرفته است برای تنوع‌بخشی به تجارت، تامین امنیت و سرمایه‌گذاری، تمرکزگرایی را از روابط خارجی خود کاهش دهد. کاهش وابستگی این کشور به بخش تجارت انرژی(نفت) از دیگر اهداف سران عربستان‌سعودی است. سران این کشور برای دستیابی به این اهداف قصد دارند امنیت خود را طوری تعریف کنند که به فروش نفت، حضور در کریدورها و مهم‌تر از همه، امنیت سرمایه‌گذاری خارجی بلندمدت در این کشور آسیبی نرسد.

کارشناسان اندیشکده شورای آتلانتیک معتقدند سران عربستان برای دستیابی به اهداف بالا به امنیت منطقه احتیاج دارند. در عین حال این نزدیکی بین ایران و عربستان به ایران این فرصت را می‌دهد که از نزدیک‌تر شدن عربستان‌سعودی و رژیم‌صهیونیستی جلوگیری کند. گرچه ریاض احتمالا به همکاری امنیتی و اطلاعاتی با رژیم‌صهیونیستی ادامه خواهد داد؛ اما تهران احتمالا شرط می‌بندد که همتایان سعودی‌اش تمایل کمتری برای همکاری با رژیم‌صهیونیستی داشته باشند.

در ادامه این گزارش آمده است، جالب‌ترین بخش این نزدیکی ایران و سعودی‌ها، نقشی باشد که چین در کمک به میانجیگری این معامله ایفا کرده است. بحث گسترده در خاورمیانه و بسیاری در ایالات متحده این است که چین فقط منافع اقتصادی منفعل در منطقه دارد و راضی است که صرفا در ضمانت‌های امنیتی ایالات متحده آزاد باشد؛ اما روابط اقتصادی و تجاری اغلب جای خود را به تعامل سیاسی می‌دهد که درنهایت می‌تواند به همکاری اطلاعاتی و امنیتی منجر شود.

ممکن است اکنون شاهد ظهور نقش سیاسی چین در منطقه باشیم و این باید هشداری برای سیاستگذاران ایالات متحده باشد که خاورمیانه را رها نکنید. اشتباه نکنید، خاورمیانه تحت سلطه چین اساسا امنیت تجاری، انرژی و ملی ایالات متحده را تضعیف خواهد کرد.

سود اقتصادی یک توافق/ عادی شدن روابط تهران و ریاض از نظر اقتصادی چقدر ظرفیت مستقیم ایجاد می‌کند؟

منبع: روزنامه فرهیختگان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.