برای بسیاری این پرسش پیش آمده است که در همین دوران کوتاه از ریاست جمهوری بایدن، ماهیت روابط آمریکا و چین چه تفاوتهایی با دوره ترامپ داشته و تکلیف دعواهای تجاری قبل دو کشور به کجا رسیده و آینده آن چه خواهد بود. اما پیش از آن باید به این موضوع توجه داشت که ماهیت روابط آمریکا و چین نه از آغاز دوره ریاست جمهوری بایدن، بلکه از یک سال پایانی دولت ترامپ بود که تغییر کرد. سه سال نخست دولت ترامپ که به مرحله اول توافق دو ساله تجاری دو کشور منجر شد، تعرفه گذاری بر واردات محصولات و خدمات از چین با استناد به قوانینی که امنیت ملی آمریکا را به مخاطره میاندازد، شالوده روابط اقتصادی و حتی سیاسی دو کشور را تشکیل میداد. متقابلاً چین نیز ضمن طرح دعوا در سازمان تجارت جهانی مبادرت به وضع تلافی جویانه تعرفه بر محصولات آمریکایی کرد. اما این رویه دولت آمریکا، در خصوص چین منحصر به فرد نبود، بلکه سرشت روابط تجاری با بیشتر شرکای برتر تجاری و متحدان سیاسی خود از جمله اتحادیه اروپا، کره جنوبی، کانادا و مکزیک را در این دوره شکل میداد که عمدتاً سبب واکنش آنها میشد. روابط با چین طی این دوران تنها از آن جهت متفاوت بود که شریک اول تجاری آمریکا محسوب میشد و به همین دلیل هم بود که توجه رسانه های جهان و سیاستمداران دو کشور را به خود جلب کرد تا نقشه راهی برای برونرفت از تعارضات به وجود آمده طراحی شود.
در دولت بایدن، چین با احتساب ۲/۹۸ میلیارد دلار واردات اضافه بر سطح واردات سال ۲۰۱۷ از فهرست کالاها و خدمات مشخص، ملزم به واردات ۱۹۳ میلیارد دلار تا پایان سال ۲۰۲۱ است که تا پایان آوریل تنها موفق به واردات ۵/۳۴ میلیارد دلار از آن شده است. درست است که تا پایان سال ۲۰۲۱ هنوز هشت ماه باقی مانده، اما اگر مقرر بود این مقدار را به صورت ماهانه حساب میکردیم باید تا پایان این ماه ۴/۵۷ میلیارد دلار واردات انجام میشد که بیانگر تحقق تنها ۶۰ درصد از هدف توافق تجاری است. این میزان در بخشهای مختلف توافق هم متفاوت بوده است؛ بخشی از عدم تحقق کامل توافق تجاری مرتبط با همهگیری کرونا و تحلیل رفتن تولید ناخالص ملی دو کشور بود و برخی دیگر از آن مربوط بیملاحظهگیهای فنی در توافق قلمداد میشود. بلومبرگ به نقل از کارشناسان حوزه انرژی تنها ساعاتی پس از امضای توافق گزارش داد آمریکا ظرفیت کافی برای تأمین اهداف این توافق در بخش انرژی را ندارد و علاوه بر آن معیارهای زیست محیطی توافقنامه پاریس موانعی جدی برای صادرات سوخت های فسیلی به چین ایجاد میکند.
با وجود اینکه که گام اول توافق تجاری میان آمریکا و چین همچنان شالوده روابط رسمی تجاری دو کشور در حوزه تجارت و اقتصاد را شکل میدهد، اما از یک سال پایانی دولت ترامپ، دلایل مختلفی از جمله سرکوب در هنک کنگ، مخفی کاری و ارائه اطلاعات غلط در خصوص بیماری کرونا، ساخت جزایر مصنوعی در دریای جنوبی چین سبب شد روابط از پارادایم تجارت و بازی برد برد به پارادایم دیپلماسی گرگهای جنگجو تغییر یابد و مجادله بر سر انصاف در روابط دو جانبه جای خود را به رویکردهای بدخواهانه دهد. در این دوره، باور سنتی به جای مانده از دوره کسینجر در دستگاه سیاست خارجی آمریکا به اینکه میتوان از طریق تعامل اقتصادی رفتار سیاسی پکن را تغییر داد، از بین رفت تا جایی که وزیر امور خارجه وقت آمریکا گفت: امروز ما متوجه شدیم جمهوری خلق چین تا چه اندازه با ایالات متحده و ارزشهای آن خصمانه رفتار میکند. آمریکای دوره ترامپ در یک سال پایانی، پس از چند سال فرسایش روابط از جنگ اقتصادی، نه تنها موضع خصمانهتری اتخاذ کرد و این تلقی را در سیاستمداران چینی به وجود آورد که آمریکا در قبال چین به سیاست تغییر رژیم متوسل شده است، بلکه با پیمان تایپه به ایده چین واحد ضربه زد. حتی این خصومت تا این جا پیش رفت که جامعه چین توسط دولت آمریکا به مثابه یک تهدید به شهروندان آمریکایی معرفی شد. تعابیری با پسوند چینی، مثل ویروس چینی، ممنوعیت سفر اعضای حزب کمونیست چین و خانوادههای آنان به آمریکا که متجاوز از ۴۰۰ میلیون شهروند چینی را شامل میشد، تعطیلی کنسولگری چین در هوستون و ... نمونههایی از آن است.
نظر شما