نوروز، سپری شدن سال و آغاز سال نو با بهار برای ایرانیان الهامگر درنگ در گذشته و تدبیر در آینده است. بهار فصل بازگشت حیات و زندگی به طبیعت است پس از ماهها تجربۀ سردی و خمودی. ایرانیان تغییر گذار از خمودی به نشاط بهاری را تغییری خوشآیند میشمارد. آغاز سال نو خورشیدی با تحول پیوند خورده است. ایرانی در آغاز سال با خود عهد میبندد که با تحول در خویش سالی متفاوت را با برنامهریزی و تلاشی بهتر از گذشته رقم زند. مقام معظم رهبری از صورتبندی ذهنی ایرانیان از نوروز به درستی بهره برده و تحول را محور سخنرانی خود قرار میدهند. مفهوم تحول مضمون دعای آغاز سال نیز است: خدای مهربان و دگرگون کنندۀ دلها و دیدهها، تدبیر کننده روز و شب را میخوانیم که حال ما را به نیکوترین حال دگرگون کند. محور قرار گرفتن تحول احساس همدلی شنونده را در پاسداشت نوروز و نخستین روز سال، ایجاد میکند.
تحلیل مفهومی تحول
واژۀ تحول و نیز واژۀ نزدیک به آن یعنی تغییر کاربردهای گوناگون دارد. تحول به معنای گذار از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب با حفظ هویت است. لازمه تحول حال به احسن احوال شناخت دقیق و واقعبینانۀ مواضع قوت و ضعف است. بنابر این تحول به معنای تغییر بخشها و نقاط معیوب با تکیه بر نقاط قوت است. این مفهوم شناسی در عین حال که به دو بعد ایجابی و سلبی ناظر است، مفهوم تحول به معنای تغییر هویت جمهوری اسلامی را نفی میکند. در واقع این بازتولید مفهوم تحول در فضای امروز ایران نقدی است به رویکردی دیگر به این مفهوم. معنای تحول از دیدگاه دشمن که تبدیل مردم سالاری اسلامی به دمکراسی فریب است را به صراحت به نقد کشیدهاند. نقاط قوت آن بر دو رکن استحکام بنیۀ دورنی و پیشرفتهای ملت ایران استوار است.
وارد کردن نقاظ ضعف در مفهوم تحول نیز ابتکار دیگری است که هم مردم و هم ارکان اجرایی و تقنینی را به مسئولیتهایشان متوجه کرد. توجه دادن مردم به پرهیز از اسراف و تجمل گرایی، دولت به استفاده از توان درونی ملت و مجلس به تحول در تقنین و قانونگذاری.
مفهوم تحول در دل خود علاوه بر تغییر، رشد و پیشرفت را هم به دنبال دارد، چرا که تغییر و رشد هم برای حرکت به سمت پیشرفت نیاز است.
تاکید بر تحول پرسشی را هم ایجاد میکند. آیا مفهوم تحول و تغییر با مفاهیم ثبات و مقاومت و استقامت و ایستادگی که شعار همیشگی جمهوری اسلامی است، سازگار است. مگر میشود هم در پی تغییر باشیم هم ایستادگی کرد؟ در نگاه نخست، ممکن است این دو با هم ناسازگار بنماید. پاسخ این پرسش را باید در مردم سالاری اسلامی جست. جمهوری اسلامی در عین حال که پایه و رکن آن مردم است، اسلام را هم قانون ادارۀ زندگی مردم قرار داده است. مقاوت بر اسلام و ایمان که سبب استحکام بنیۀ درونی نظام اسلامی و ملت ایران است و تحول در کنار نهادن ضعفها و تلاشی پیگیر و پیوسته برای زدودن آنها.
انقلاب اسلامی و ثمرۀ آن جمهوری اسلامی ایران، هویت آفرین بودهاست. ایرانیان با بازیافتن هویت خویش توانایی تاریخی خود را بازیافتهاند. دشمنان سلطهگر که از توانایی ملت سیلی خوردهاند و از منابع ایران پس رانده شدهاند، مانع اصلی سلطه بر ایران را هویت برآمده از جمهوری اسلامی میبینند؛ و در ظاهر شعار جذاب تغییر و تحول، خیال ستاندن هویت ایرانی اسلامی را از ملت دارند. طرح تحول و اصلاح ضعفها در برابر این خیال دشمن نیت پلیدشان را افشا و راه را برای تحول درست باز میکند.
تحول اقتضای هستی و انسان
عالم طبیعت عالم تحول و دگرگونی مستمر و همیشگی است. نوروز، این آغازین روز سال، مقارن با تحول مهمی در عالم طبیعت است. زمین که خزانش با آغاز فصل پاییز شروع میشود و با زمستان و خشک شدن گیاهان به مرگی موقت دچار میشود، با آمدن نوروز و شروع فصل بهار، دچار تحولی آن هم از نوع خوب آن شده و با نو شدن طبیعت، سرسبز شدن دشتها و شکفتن گلها به تدریج زنده میشود. این رسم هر ساله طبیعت، همانطور که یادآور حقانیت قیامت و امکان زنده شدن انسانها پس از مرگ است، آموزگار انسان در حرکت به سوی خوبیها و نومید نگشتن از پشت کردن روزگار و خزان زندگانی است.
این است که در ادعیه آغاز سال، نیکوست انسان از خدایی که قلوب و دیدگان را دگرگون کننده و شب و روز را تدبیر کننده و حول و احوال را تحویل برنده است، طلب تحویل حال به احسن الحال نماید. امری که رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنهای مدظلهالعالی امسال سخنان نوروزی خود را با آن آغاز نمودند.
گرچه آدمی با طبیعت در اصل تحول و اقسام آن از تحول خوب و بد، اشتراک دارد و فاعل این تحولات و دگرگونیها خداوند یکتاست، لیکن این همانندی دارای تفاوتهایی نیز هست. یکی از مهمترین تفاوتهای دگرگونی انسان با تحولات طبیعت، در طبیعی و اختیاری بودن این دگرگونیهاست. تحولات طبیعت، همچون اصل آن امری طبیعی است و در نهاد هر شیء مادی نقشه راه و غایت و هدف آن از ابتدا سرشته شده است. لیکن دست تقدیر، بخش مهمی از چگونگی تحولات زندگانی انسان را در گروی انتخاب، دعا، خواست و همت خود او قرار داده است. کیفیت هم در زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی مرهون اراده و تلاش خود انسانهاست. اینکه انسان از خداوند طلب احسن الحال نماید اما خود در راستای رسیدن به آن قدمی برندارد، چیزی جز به سخره گرفتن خود و خالق نیست. اجابت دعا از سوی خداوند یکتا مشروط به قدم برداشتن آدمی در راهی است که خود خواسته است. قرآن کریم نیز به این نکته در بُعد اجتماعی آن اشاره کرده و میفرماید: «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» (حدید/ آیه۱۱). این نکتهای است که در بخشی دیگر از کلمات رهبر انقلاب بدان اشاره شده است.
انسان تنها موجود عالم است که هویتش را خودش میسازد. انسان بر خلاف تمام موجودات عالم، انواع مختلفی از سبک زندگی دارد. هویت یک انسان را سبک زندگی او میسازد. هویت انسان ریشه در باورها، اخلاقیات، رسوم و اهداف آن انسان دارد. هویت انسان ارتباط زیادی با اهداف و افکار او همچون اینکه از کجا آمده و کجا هست و کجا خواهد رفت، دارد. آغاز و انجامی برای خود قائل باشد یا نه، با دین باشد یا بی دین، هدفش در زندگی چه باشد و چه سبکی از زندگی را انتخاب کند. هویت انسان ارتقا پذیر و قابل تکامل است؛ همانطور که با خطر تباهی مواجه است. گاهی یک باور، یک اندیشه، یک شکاکیت هویت او را با مخاطره مواجه میکند و گاهی هویت او را ارتقا میبخشد.
جامعه نیز که حاصل از کنار هم آمدن یک عده انسان است، هویت خود را مرهون باورهای دینی، سیاسی، اجتماعی و آداب و رسوم و فرهنگ آن انسانهاست. زبان، فرهنگ، دین، اخلاق، قوانین، حکومت و تعلیم و تربیت یک جامعه، هویت آن را میسازد. یک جامعه ممکن است هویتش را از دست بدهد و بمیرد همانطور که میتواند در عین حفظ هویت، آن را استمرار و ارتقا ببخشد.
دشمن امروز به دنبال تغییر هویت ایران اسلامی است. هویت مردم ایران اسلامی که امروزه منافع قدرتهای بزرگ را به مخاطره انداخته، ناشی از تاریخ و تمدنی چند هزار ساله با فراز و فرود بسیار، اما استوار است. هویتی که در طول تاریخ ذره ذره ریشههایش قویتر و تنهاش تنومندتر و شاخ و برگش بیشتر شده است. هویتی که بخشی از آن برآمده از اسلام ناب محمدی همچون ایمان به خداوند یکتا، معاد، محبت اهل بیت پیامبر اسلام (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم)، عدالت طلبی، غیرت، عفت، حجاب و سایر اعتقادات، اخلاقیات و احکام اسلامی-مذهبی است. بخشی از آن ریشه در فرهنگ ایرانی، زبان پارسی، تقویم خورشیدی، شخصیتهای برجسته، و آداب و رسوم ملی و اعیاد باستانی همچون نوروز دارد؛ و بخشی از آن همچون ولایت فقیه، مردم سالاری اسلامی، استکبار ستیزی و ظلم ناپذیری میراث انقلاب اسلامی است.
مجموعه این عناصر از ایران امروز کشوری ساخته مستحکم، رو به رشد و اثر گذار که دشمن از آن هراس دارد و تمام تلاش خود و امکاناش را به کار گرفته که این هویت را نابود سازد و با گرفتن این عناصر تمدن ساز، تحول ایران اسلامی به احسن الحال را با خلل مواجه سازد. دشمن نیز حرف از تحول میزند و گاهی آنرا توسط فریب خوردگان داخلی مطرح میکند اما با طرح تحول به دنبال از بین بردن نظام اسلامی، مردم سالاری اسلامی، اعتقادات و مناسک مذهبی، ریشههای فرهنگی و تمدنی، اخلاق و فضائل انسانی و نابود کردن هر آن چیزی است که هویت ما را میسازد؛ و در عوض به دنبال القای فرهنگ و فکر مبتذل خود و تزریق حس خود تحقیری به جامعه ایرانی است. در این راستا از جنگ رسانهای گرفته تا حمله نظامی تا تحریم و فشار اقتصادی و تلاش در بر هم زدن امنیت ملی، آشوب و اغتشاش و... همه امکاناتش را بسیج کرده تا این بنیه مستحکم ملت ایران را از بین ببرد و به اهداف شوم خود دست پیدا کند.
اما غافل از اینکه این هویت مستحکم و این بنیه قوی یک شبه پدید نیامده که یک شبه از بین برود. این هویت اصالت دارد و در برابر مخاطراتی بزرگ همچون حمله یونان و مغول و تیمور و بلیات و حوادث طبیعی و.... از پا در نیامده و در نخواهد آمد. ایمان به خدای بزرگ در دلهای این مردم چنان ریشه دوانده که از هیچ قدرت بشری ترسی به دل راه نداده و با توکل بر خداوند متعال همواره هر مشکلی را از پیش خود برداشته و مسیر تعالی خود را هموار ساختهاند. آنچه امروز وظیفه همه ما را سنگین میکند حفظ این هویت و تقویت آن از راه شناخت نقاط قوت و ضعف و تلاش برای تقویت نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعف است.
شناخت نقاط قوت و تقویت آنها
نقطه قوت نظام اسلامی و ملت ایران، استحکام بنیه درونی جامعه است. قوام درونی هم در میان مردم، هم در درون فرد فرد اجتماع از ایمان برخاسته است. این ایمان ملت و نظام را از دورن خلل ناپذیر نگه داشته است. مقاومت و پیشرفت دو نشانه این استحکام است. مقاوم و غلبه بر زنجیره دشمنیهای مدام آشکارترین شاهد بر این استحکام است. استقامت پیوسته در مقابل دشمنیهای پیاپی از ایمان مردم است.
پیشرفت نیز در دوران سخت و صعب تحریمها دلیلی است روشن بر اینکه ساختار نظام بر چهارچوبی محکم بنا نهاده شده است. ایمان منشا احساس غرور ملی است و احساس نیاز به توان داخلی است. آنگاه که مردمی به داراییهای خود باور دارند، حرکت شکل گرفته و به صورت عمل در خواهد آمد. این عمل در شکل پیشرفت در حوزهای مختلف خود را نشان داده است: فناوری، علمی و ....
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان خود نقطه قوت مردم و نظام را با هم و در کنار هم طرح کردند. اینجاست که باید توجه داشت نظام و مردم از همدیگر جدا نیستند. این نکته ناظر است به ساختار جمهوری اسلامی یعنی مردم سالاری اسلامی و ماهیت مردمسالار بودن نظام اسلامی.
این باورداشت و ایمان به ظرفیت درونی را میتوان در اقتصاد به خدمت گرفت. از دل این توان داخلی، اقتصاد مقاومتی نتیجه میدهد؛ و در پی آن رفع مشکلات و ایجاد رشد و تعالی در جامعه که رشد اقتصادی یکی از این عرصهها است.
تلاش در جهت رفع کمبودها
آنچه در اینجا اهیمت پیدا میکند ارتباط معنایی میان دو مفهوم تحول و انقلاب است. توجه به این ارتباط پیامدهای شگرفی را به همراه دارد. انقلاب و انقلابیگری از مفاهیمی است که در سالهای اخیر مورد تاکید رهبری معظم انقلاب اسلامی قرار گرفته است. در آغاز سال جدید باب جدیدی از مفهوم انقلابی بودن با مفهوم تحولخواهی و تحولگرایی بر روی مسئولین و ملت گشوده شد. تحول از این زاویه با تغییر متفاوت است؛ و رویکرد متعالی دارد. تغییر الزاماً متعالی و مثبت نیست و میتواند صرف تبدیل وضعیت از یک حالت به حالت دیگر باشد. از اینرو است که رهبر انقلاب در بیانات خود رفتار دشمن در مقابل نظام اسلامی را با تعبیر «تغییر» بیان میفرمایند. «آنچه دشمن دنبالش است و اسمش را دگرگونی میگذارد، عبارت است از تغییر هویّت جمهوری اسلامی.»
تلاش برای رفع کمبودها در سطح حاکمیت
تحول انقلابی ناظر به تقویت نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعف، مستلزم شناخت است. عدم شناخت موجب میشود تا گاهی جای نقاط قوت و ضعف عوض شود. مثل اینکه مزیتهای نظام اسلامی از جمله انرژی هستهای یا قدرت دفاعی کشور نادیده گرفته شده و حمایت از مستضعفین در کشورهای اسلامی با تعبیر تلاش برای گسترش نفوذ منطقهای، عامل مشکلات و دشمنی دشمن قلمداد شده و تغییر در این سیاستها دنبال شود.
این نگاه تفصیلی بر «نظریه نظام انقلابی» (رک: بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی) است؛ و به معنای حرکت از وضعیت موجود در جهت دستیابی به وضع مطلوب در عین ثبات در ارزشها و مبانی است. نقاط ضعفی که در نگاه تحولی ضرورت رفع آنها احساس می شود در دو سطح حاکمیت و مردم قابل رصد است. حاکمیت در بخش اقتصاد نقش اساسی و محوری را دارد.
مهمترین عوامل ضعف اقتصادی کشور ـ که حاکمان باید به آن توجه نمایند ـ در عدم استقلال اقتصادی است. این عامل در عرصههای مختلف نمود پیدا میکند که مهمترین آنها عبارتند از:
۱) اقتصاد دولتی. تصدیگری دولت در امر اقتصاد بهعنوان مهمترین عاملی است که رهبر انقلاب بر روی آن تأکید میفرمایند. دو نگرش عمده در نظام اقتصادی دنیا در طول قرن بیستم میلادی مطرح شد. یک اقتصاد سوسیالیستی که تصدیگری اصلی اقتصاد در آن در دست دولتها بود؛ و دیگری اقتصاد لیبرال مبتنی بر بازار آزاد. هر دو مدل اقتصادی در طول یک قرن اخیر شکست و ناکارآمدی خود را نشان داده است. در مقابل، نظریه اقتصاد اسلامی است که «اقتصاد مردمنهاد» است. شکوفایی و تحقق این نظریه در اقصاد نظام اسلامی و رهایی از اقتصاد لیبرال و اقتصاد سوسیالیستی رمز پیروزی در جنگ اقتصادی با دشمنان نظام اسلامی است.
۲)وابستگی به نفت. بهره دولتها در دورههای مختلف از رانت نفت از دیگر عواملی است که مشکلات اقتصادی عدیدهای را برای کشور بهوجود آورده است. متکی بودن درآمدهای نفتی به اراده خریداران نفت از یک سو و اِعمال سیاستهای تشویقی و تنبیهی مختلف از سوی این کشورها به منظور وابسته نگه داشتن کشورهای تولید کننده نفت به این «ماده سیاه بد بو» از سوی دیگر، در کنار احساس بینیازی دولتها از جستجوی منابع جایگزین درآمدی به جای پول نفت، موجب شده تا این وابستگی ـ که میراث شوم نظامهای پیشین ایران است ـ همچنان گریبان اقتصاد کشور را بفشرد. علاوه بر اینکه از نظر اسلام این منابع به عنوان «انفال» سرمایههای ملی بوده و درآمد حاصل از آن صرفا باید در چارچوب سرمایهگذاری و به منظور بهرهمندی نسلهای آینده از این منابع باشد؛ و در نتیجه استفاده دولتها از این منابع در جهت هزینههای جاری اصولا میتواند خلاف شرع تلقی گردد.
۳) وابستگی به دلار. یکی دیگر از مشکلات اقتصادی کشور ـ که از قضا در ارتباط مستقیم با مشکل قبلی است ـ وابستگی اقتصاد پولی کشور به ارز خارجی و به طور خاص ارز دلار آمریکا است. به لحاظ تاریخی، بین المللی شدن دلار در نظام اقتصاد جهانی در ارتباط با بازار خرید و فروش نفت خام شکل گرفته است. این وابستگی به دلیل آنکه بالمآل به عدم استقلال اقتصادی کشور منجر میشود، تصمیمگری دولتمردان در مدیریت اقتصادی کشور را دچار مشکل کرده و به عنوان مثال «در قانون بودجهی سالانه در مجلس، هزینههای قطعی تصویب میشود و درآمدهای غیر قطعی در مقابل آن قرار داده میشود؛ که این منجر میشود به کسری بودجه؛ کسری بودجه هم همچنان که گفتیم، یکی از بلاهای بزرگ اقتصادی است؛»
۴) اقتصاد غیر مردمی. چنانچه بیان شد، ماهیت اقتصاد در اندیشه اسلامی، نه دولتی است که صرفا کنترل آن در دست دولتها باشد و نه بازار آزاد است که در آن کارتلهای اقتصادی و شرکتهای بزرگ در یک رقابت ناسالم منابع جامعه را به نفع خود مصادره کنند، بلکه نظام اقتصاد اسلامی اقتصاد متکی به مردم است. در این مدل اقتصادی دولتها وظیفه دارند زمینههای مشارکت و دخالت مستقیم مردم را فراهم نموده و مردم نقش اصلی را در مدیریت اقتصادی جامعه بر عهده دارند. تعبیر «لیقوم الناس بالقسط» (رعد/ آیه۲۵) که در قرآن کریم آمده ناظر به همین معنا است. در این نظام اقتصادی به طور مثال مولفه «اجرت» به این معنای موسعی که امروزه در جامعه ما رواج و گستردگی دارد، جایی نداشته و مولفه «مشارکت» جایگزین آن میشود.
۵)غفلت از تجارت خارجی. امروزه در همه اقتصادهای دنیا توجه به بازارهای جهانی نقش بیبدیلی را در رشد اقتصادی بازی میکند. استفاده از ظرفیتهای جوامع مختلف علاوه بر اینکه موجب ایجاد رشد اقتصادی میشود مزیتهای سیاسی و فرهنگی متعددی دارد. اینکه کشورهای غربی تلاش میکنند کشورهای مختلف را به عنوان بازارهای هدف اقتصادی خویش در نظر بگیرند علاوه بر منافع اقتصادی با هدف گسترش فرهنگی نیز میباشد. به عبارت دیگر رابطه اقتصاد و فرهنگ در این زمینه متقابل است. نظام اسلامی که اصولا یک نظام فرهنگی است میتواند از این مزیت اقتصاد جهانی به خوبی بهره برداری کند.
تلاش اجتماعی برای رفع مشکلات اقتصادی
اگر قرار است جامعه متحول شود بیتردید نباید به داشتههای خود بسنده کرده، عیب خود را نادیده انگارد. جامعه در مسیر تحول، خود اصلاح هم هست. هم قوتها را قویتر میکند هم ضعفها را ضعیفتر. اینجاست که باید راه را یافت، خارها را کنار زد و مسیر را با سرعت بیشتری سیر کرد. از این خارهای مانع رشد جامعه این مواردند:
۱. اسراف. اسراف، هدر دادن سرمایه است. جامعه اسراف کار در حرکت خود به سوی پیشرفت بر دور کند حرکت میکند. حتی این حرکت میتواند متوقف شود. در واقع چنین جامعهای تلاش خود را با دست خود تباه کرده، سرمایههای خود و نسلهای آینده را نابود میکند.
۲. تجمل گرایی. تجملگرایی در نمایاندن داشتههای مادی ریشه دارد. این رذیلت میتواند گاه مصداقی از اسراف باشد. از آنجا که انسان خود را دوست دارد، علاقه دارد دارایی خود را به نمایش بگذارد تا دیگران او را در قالب همان داشتهها ببینند. این تجملگرایی که در خودخواهی ریشه دارد، مسیر سرمایه گذاری را تغییر میدهد. به جای آنکه سرمایه در تولید صرف شود، به سوی ماشین و خانهها و ... میرود که اثری در رشد اقتصادی ندارد. بلکه رشد اقتصادی را تحت تاثیر قرار داده و گاه متوقف میکند.
۳.نداشتن تعصب نسبت به تولید داخل. برای آنکه در اقتصاد و بلکه در هر زمینهای بتوانیم خودمان باشیم شایسته بلکه بایسته است از تولید داخل استفاده کنیم. هر یخچال خارجی مساوی است با ضربه به همان کارگری که هموطن ماست. توان داخلی با بی توجهی به جنس داخلی به تحلیل میرود. اقتصاد از درون تهی میشود. این رابطهای دو سویه است. تعصب به جنس داخلی بالا بردن امید کارگر و کارفرمای ایرانی است. خرید ما امید آفرین است، از اینرو نباید به آسانی کنار از این معضل گذشت.
۴.اغماض نداشتن در برخی مسائل بویژه سیاسی. تنوع در میان انسانها امری پذیرفته شده است. این تنوع را میبایست مدیریت کرد تا به تقابل نینجامد. چرا که تقابل افراد و جامعه را از درون ضعیف و ناتوان میکند. تقابلهایی که اصل را فرع و متن را حاشیه میکند. در تراز مدیریتهای کلان پرداختن پیوسته به تضادها، مدیران را از تدبیر امور باز میدارد و همین نزاعها میتواند فضای دو قطبی تخریبگری را میان مدیران /مردم ایجاد کند. در این میان شایسته است برای حفظ قوا با مدارا و اغماض و گاه عفو به آرامش جامعه یاری رسانده شود. جامعه اگر نتواند چنین کند از درون تهی شده در برابر تکانههای خارجی ضربهپذیر خواهد بود.
امید آفرینی
بزرگترین محرّک انسان در حرکت به سوی اهداف خود امیدواری است. اگر امید نباشد انسان قدم از قدم بر نخواهد داشت. در روایات داریم که اگر امید و آرزو نبود هیچ مادری به فرزند خود شیر نمیداد و هیچ باغبانی نهالی نمیکاشت[1]. اساس زندگانی بر امید بنا شده است. امید در زندگی انسان، موجب انجام کارهای شایسته و تلاشهای مفید و پرثمر میشود. در برابر امید، ناامیدی قرار دارد که زیانهای فراوانی برای فرد و جامعه به دنبال دارد. انسان ناامید، به کار مهمی دست نمیزند و هیچ اقدام مثبتی انجام نمیدهد و چون امیدی به آینده ندارد، مرتکب کارهای لهو و بیهوده میگرد. انسان و جامعهای رشد یافته و متکامل خواهد بود که با توکل بر خداوند بتواند بر مشکلات غلبه نماید. امید و امیدواری نقشی اساسی در نشاط و پویایی جامعه اسلامی و تلاش و کوشش مفید و مستمر آن در جهت نیل به اهداف متعالی داشته و رشد، پیشرفت و بقای جامعه را تضمین میکند.
قرآن کریم، مهمترین کارکرد و تأثیر امیدواری در زندگی را آسان شدن سختیها و تقویت روحیه انسان میداند. خداوند متعال این مهم را در آیه 104 سوره نساء یادآور شده و میفرماید که چگونه سختی جنگ برای کسانی که امید به دیدار خدا داشته و از وی امید پاداش دارند، آسان میشود و همه سختیها را به جان میخرند.
امروز تمام سعی دشمن این است که ملت ما را نا امید کند؛ امید به آینده را از بین ببرد و جوان های ما را مأیوس کند تا دست از آرمانهای خود بردارند و از تلاش و کوشش در رسیدن به فردایی بهتر دست کشند. وظیفه همه ماست که در تقابل با این دسیسه امیدآفرینی کنیم. مسائل امید زا در کشور کم نیست؛ این همه پیشرفت در علوم و صنایع و زیرساخت ها به دست همین جوان ها محقق شده است و آینده نیز به حمدلله روشن است.
امید آفرینی خودفریبی نیست
بعضیها خیال میکنند امیدآفرینی پنهان کردن ضعفها است، و امید آفرینی را خودفریبی میدانند. نه، ضعفها هم باید بیان بشود، اشکالی ندارد؛ اساسا یکی از عوامل حرکت، توجه به ضعفها و تلاش در رفع نقیصههاست. اگر ضعفی نباشد، نقیصهای دیده نشود و همه چیز خوب و کامل باشد، حرکت و پویایی بیمعناست. این ضعف و نیاز است که انسان را به تکاپو میاندازد و این سنت طبیعت است که همواره موجودات ناقض و ضعیف به صورت طبیعی به سمت برطرف کردن ضعف و به دست آوردن کمالات خود گام برمیدارند. بنابراین ضعفها هم باید بیان شود و وجود ضعف به خودی خود عیب نیست. همه موجودات طبیعی ضعف دارند. عیب، نا امیدی، یأس و در نتیجه دست برداشتن از تلاش و کوشش است. در کنار بیان ضعفها بایستی امیدآفرینی هم بشود، آینده و افق روشن در مقابل چشم قرار بگیرد و نشان داده بشود. امروز بحمدالله وضع ملت ایران وضع خوبی است. ما امروز باید این آیهی شریفه را در نظر بگیریم: «وَ لا تَهِنوا»، سست نشوید، «وَ لا تَحزَنوا»، اندوهگین نشوید، «وَ اَنتُمُ الاَعلَون»، شما برترین هستید، «اِن کُنتُم مُؤمِنین»؛(آل عمران/آیه۱۳۹) ایمان شما موجب علوّ شما است، موجب برتری شما است.
امیدواری یکی از ویژگیهای انسان مومن است. فرق انسان مومن با انسانی که به خدا و روز جزا اعتقاد ندارد همین است که مومن هیچگاه نا امید نمیشود. ایمان به خدای قادر متعال که عزت و قوت همه از آن اوست و رحمتش همیشگی و بی کران است، جایی برای نا امیدی باقی نمی گذارد که «و العاقبه للمتقین» (قصص/آیه 83). آنکه شایسته ناامیدی است انسان کافر و ملحد است که بهرهای از آخرت ندارد و در دنیا تکیه گاهی مطمئن و قدرتمند برای خود متصور نیست.
فهرستی از مواضع قوت و ضعف
ایران عزیز و سربلند ما با تمدن کهن خویش در زمینه های مختلف دینی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارای نقاط قوت و ضعف بسیاری است. بیتردید نخستین گام موثر برای ایجاد تحولهای بنیادی و تمدنی و تعالی بخشیدن به پیشرفتهای بیش از پیش ایرانی و اسلامی، شناخت کارشناسانه، دقیق و واقع بینانه همه جانبه این نقاط و از سوی دیگر شناسایی و تبیین هندسه تأثیرگذاری و تاثیر پذیری آنان بر یکدیگر میباشد. اولویت بررسی نقاط قوت و ضعف اقتصادی در برابر نقاط دیگر به دلیل شرایط کنونی کشور و ضرورت تحولهای بنیادی اقتصادی فوری در صدر بررسیهای دیگر خودنمایی میکند. برپایه ضرورت این موضوع و تاکید رهبر فرزانه انقلاب بر آنها در نخستین سخنان نوروزی خود در حرم رضوی در اینجا به فهرست برخی نقاط قوت و ضعف اقتصادی کشورمان اشاره می شود:
الف. نقاط قوت
_ وجود نیروهای انسانی نخبه، پر استعداد، متخصص و توانمند فراوان
_ وجود منابع عظیم ثروت نفت، گاز و معادن آهن، مس، روی و آلومینیم در ایران
_ وجود موقعیت استراتژیک جغرافیای
_ وجود کشور پهناور
_ وجود اقلیمهای متفاوت
_ ارتباط با سه دریا در شمال و جنوب
_ کشاورزی گسترده و تولید محصولات متنوع کشاورزی
_ وجود کارخانههای صنعتی بزرگ و کوچک و تولیدات صنعتی متنوع
_ وجود پالایشگاههای و پتروشیمیهای متعدد
_ ظرفیت تولید بالای فولاد، مس، آلومینیوم
_ وجود دانش مسالمت آمیز هستهای
_ وجود ظرفیتهای سرمایه گذاری داخلی و خارجی
_ وجود زیر ساختهای مناسب برای تولید و تجارت
_ ظرفیت حمل و نقلهای زمینی، دریایی و هوایی مناسب
_ وجود نیروی کار مناسب
_ وجود امنیت
ب. نقاط ضعف
_ تورم
_ ناترازی بودجههای سالانه و کسری بودجه
_ قاچاق کالا
_ تصدیگری بانکها
_ هدفمند نبودن یارانهها
_ وجود تحریم اقتصادی
_ کاهش تولید
_ افزایش دلالی
_ بهرهوری پایین
_ بالا بودن موانع تولید
_ تغییر سریع قوانین و قوانین متضاد
_ ضعف در تجارت بین المللی
_ رشد نقدینگی
_ فراهم نبودن زمینه سرمایه گذاری بخش خصوصی
پیشنهاد چند راهکار
برای تحول از ضعفها به قوتها تدوین الگوهای عملیاتی و راهکارهای موثر لازم است. در اینجا به پیشنهاد سه راهکار عمده در رشد تولید بسنده میشود.
1) کیفیت. رشد کمی تولید نیازمند رشد کیفی تولید است. شرکتهای تولید کالا با تاکید بر تولید میتوانند از تولید ملی و کالای ملی حمایت کنند. کیفیت تولید از مهمترین حقوق مصرف کننده است. تاکید بر کنترل کیفیت در مواد اولیه ، طراحی و ساخت میتواند کالای ایرانی را نه تنها در مصرف داخلی بلکه در مصرف جهانی جایگاه ممتاز بدهد.
2) بهره وری ملی. اهتمام همه مردم و دولت مردان بر بهرهوری ملی در تحول اقتصادی نقش راهبردی دارد. مشکل در ایران نه منابع انسانی، نه منابع طبیعی، و نه سرمایه است. ما برای رشد تولید و بهبود نرخ رشد و تراز اقتصادی نیازمند ارتقای بهرهوری ملی هستیم. ارتقای بهرهوری از طرفی نیاز به سواد عمومی و افزایش آگاهی و عزم ملی است و از طرفی نیازمند برنامهریزی کارشناسی در استفاده بهینه از منابع است.
3) آموزش موثر برای تعالی اخلاقی. رشد اخلاقی بهویژه رشد اخلاقی در حرفهها و سازمانها شرط تحول است. راهبرد واگذاری تصدیگری دولت به مردم و افزایش نظارت، علاوه بر برنامهریزی کارشناسانه نیازمند محیط اخلاقی رقابت در کسب و کار و پایبندی شرکتها و حرفهمندان به اصول و ارزشهای اخلاقی است.
پژوهشگران بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی شرح تفصیلی این سخنان را در ابعاد مختلف آن در دستور کار قرار دادهاند که به زودی در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
[1]. «لولا الأمل ما رضعت والده ولدها و لا غرس غارسٌ شجراً» مجلسی، بحار الانوار، ج74: 172
نظر شما