تحولات منطقه

اکثریت و بلکه تمام داستان های قرآن این پیام را دارد که جهان را صاحبی به نام «خدا» باشد.

امید کاذب و خیالات واهی نداشته باشیم
زمان مطالعه: ۱۸ دقیقه

خدایی که حضرت ابراهیم(ع) را از آتش، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را در غار با تار عنکبوت و حضرت یوسف(ع) را در چاه حفظ کرد؛ ما هم خدایی داریم، پس امیدوار باشیم؛ حتی اگر اوضاع تیره و تار بود، امیدوار باشیم چون «تاریکی» نشان «روشنایی» است. «امید و ناامیدی» با «مشکلات و شکست ها» هم مرتبط است. حضرت علی(ع) می فرمایند: «در یک شکست توقف نکنیم؛ اگر در کاری شکست خوردیم، دوباره تلاش کنیم یا سراغ کار دیگر برویم، همه درها که بسته نیست، تمام کوچه ها که بن بست نیست».

حضرت عیسی علیه السلام نشسته بود و پیرمردی با بیل زمین را شخم می زد. عیسی دعا کرد: خدایا امید و آرزو را از او بگیر پیرمرد همان لحظه بیل را کناری انداخت و دراز کشید. مدتی گذشت و عیسی دعا کرد: خدایا امید و آرزو را به او بازگردان. پیرمرد بلند شد و شروع کرد به کار کردن.

عیسی به سراغ او رفت و علت این رفتارش را پرسید؛ پیرمرد گفت: وقتی داشتم کار می کردم، ناگهان با خود گفتم تو که این قدر پیر شده ای تا کی می خواهی کار کنی؟ لذا بیل را انداختم و دراز کشیدم. سپس با خود گفتم: به خدا تا وقتی که زنده هستی، باید معیشتی داشته باشی، لذا بلند شدم و بیلم را برداشتم.

فَقَالَ بَیْنَمَا أَنَا أَعْمَلُ إِذ قَالَتْ فِی نَفسی إِلَی مَتَی تَعْمَلُ وَأَنتَ شَیخ کَبِیرٌ فَالقَیتُ الْمَسْحَاهِ وَاضْطَجَعْتُ ثُمَّ قَالَتْ لَی نَفْسِی وَاللَّهِ لَا بُدَّ لَکَ مِنْ عَیش مَا بَقِیتُ فَقُمْتُ إِلَی مِسْحَاتی. (بحار الانوار، ج ۱۴، ص ۳۲۹)

حقیقت مذکور در حدیث فوق منحصر به آن پیرمرد نمی شود و تمام انسانها را شامل می شود. هیچ فکر کرده اید اگر به آینده امید نداشتیم، چه می شد؟ پاسخ روشن است مثل آن پیر مرد دراز می کشیدیم.

پیامبر(ص) فرمود: امید برای امت من رحمت است

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: امید برای امت من رحمت است زیرا اگر امید و آرزو نبود، هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی داد و هیچ باغبان درختی نمی کاشت. الأمَل رَحمَه لامتی ولولا الأمل ما أَرضَعَت وَالِدَهَ وَلَدَها وَلا غَرَسَ غارس شجراً. (بحار الانوار، ج ۷۴، ص۱۷۵)

در تنگناها و مشکلات از رحمت خداوند نا امید نشویم

زکریای نبی در پیری و با همسر نازا، دعا می کند و دارای فرزند می شود. تعجب می کند که چگونه ممکن است فرزندی داشته باشم؟ و پاسخ می شنود کذلک یفعل الله ما یشاء (سوره آل عمران، آیه ۴۰) این چنین است و خداوند هر کاری را که بخواهد انجام می دهد.

سپاه طالوت احساس ضعف می کردند و امیدی به پیروزی نداشتند و می گفتند «لا طاقه لنا الیوم بجالوت و جنوده» اما «فَهَرْمُوهُم بِاذْنِ اللهِ وَقَتل داودُ جالوت» (سوره بقره آیه 251) سپاه ایشان را به اذن خدا شکست دادند و داود جالوت را به قتل رساند.

برادران خیانت کردند و یوسف را در چاه انداختند. خداوند به او امید می دهد و می فرماید: «وحینا إلیه لتنبئنهم بأمرهم هذا» (یوسف آیه ۱۵) به یوسف وحی کردیم که حتما آنها را نسبت به این کارشان متنبه خواهیم کرد.

حتی اگر اوضاع تیره و تار بود، امیدوار باشیم

بیشتر و بلکه تمام داستان های قرآن این پیام را دارد که جهان را صاحبی به نام «خدا» باشد، پس امیدوار باشید. ابراهیم(ع) در آتش و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در غار با تار عنکبوت و یوسف(ع) در چاه حفظ شد. ما هم خدای داریم، امیدوار باشیم. حتی اگر اوضاع تیره و تار بود، امیدوار باشیم چون تاریکی نشان روشنایی است. قرآن کریم می فرماید: آیا صبح نزدیک نیست؟ الیسَ الصُبحُ بِقَریب (سوره هود، آیه 81)

اثبات بی گناه متهم 

متهمی هر چه گفت بی گناهم، فایده ای نداشت. مأمور اجرای حکم که آمد التماس کرد که این دم آخری او را به ستون دیگری ببندند، با خود می گفت شاید خداوند فرجی کند و خداوند فرجی کرد. پادشاه اتفاقی از آن شهر می گذشت، جمعیت را که دید، آمد به میدان، قصه را شنید و از متهم سوالاتی کرد، بی گناهی او برایش اثبات شد و به آزادی او حکم داد.

نجات از مرگ

یا زمانی زندانیان را یکی یکی گردن می زدند چرا که دستور خلیفه بود و از نگهداری آنها خسته شده بود، نوبت رسید به جوانی خوش سیما، دل جلاد به رحم آمد، به او گفت: از کشتنت نمی توانم دست بکشم، اما آخرین خواسته ات برآورده است.

زندانی گفت: لقمه نانی بیاور تا رفع گرسنگی کنم. این زندانی آنچنان با ولع غذا می خورد که انگار نه انگار در چند قدمی مرگ است، با خود می گفت: سنگی که به هوا برود تا به زمین برسد، هزار چرخ می خورد؛ خدا می داند که در این مدت چه اتفاقی می افتد. خبر آمد صبر کنید متوکل عباسی را کشتند.

موضوع امید و نا امیدی با موضوعات زیادی مرتبط است، از جمله با موضوع خوش بینی و مثبت اندیشی.

فرعون نه تنها در نهایت خباثت و گناه بود، بلکه مدعی ربوبیت بود؛ اما خدا به بازگشت او هم امیدوار بود و موسی و هارون را هم امیدوار می کرد: اذْهَبَا إِلَی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَی (سوره طه، آیه ۴۳ و ۴۴)

به سوی فرعون بروید که طغیان کرده است، اما به نرمی با او سخن بگویید شاید متذکر شود یا بترسد.

موضوع مرتبط دیگر بحث امید کاذب است.

بعضی می گویند امید به خدا، و هیچ کاری نمی کنند! مثل کسی که برای خرید به بازار می رود، می پرسند: پول داری؟ می گوید: خیر، امید به خدا!

شما حتی اگر نسیه می خواهی یک صد هزار تومان باید داشته باشی تا ۱۵۰ هزار تومان خرید کنی و بگویی ۵۰ هزار تومان نسیه. یک نمره 8 باید بیاورید تا یکی دو نمره ارفاق کنند بگویند قبول. بیمار باید یک نفسی داشته باشد تا آمپول بزنند و راه بیافتد، مرده که با آمپول راه نمی افتد! (حجت الاسلام قرائتی)

امید کاذب و خیالات واهی نداشته باشیم

مهم تر از امور دنیایی، امید کاذب به خدا و آخرت است که در آنجا هم امیدهایمان نباید کاذب و خیالات واهی باشد. خداوند می فرماید: ادْخُلُوا الْجَنَّهَ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (نحل، آیه ۳۲) داخل بهشت شوید به خاطر اعمالتان.

یعنی بهشت رفتن عمل می خواهد و بدون آن و با صرف امید به خدا محقق نمی شود.

در جای دیگر قرآن می خوانیم مؤمنان اهل هجرت و جهاد کسانی هستند که به رحمت خدا امیدوارند.

«ان الذینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فی سبیل الله أولئکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ الله واللهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (بقره ۲۱۸)

حضرت علی(ع) به کسی که خواستار موعظه بود، فرمود: از کسانی نباش که بدون عمل به آخرت امیدوارند و با آرزوهای دراز توبه را به تأخیر می اندازند. لَا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الْآخِرَهَ بِغَیْرِ عَمَلٍ، وَ [یَرْجُو] یُرَجِّی التَّوْبَهَ بِطُولِ الْأَمَلِ (نهج البلاغه، حکمت 15)

موضوع امید و ناامیدی با موضوع مشکلات و شکست ها هم مرتبط است.

شخصی هزار تومان گم می کند، هزار تومان هم فکر می کند، هزار تومان هم غصه می خورد، می شود سه هزار تومان!

امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: لا تُشْعِرْ قَلبَکَ الهَمَّ علی ما فاتَ، فیَشْغَلَکَ عَمّا هُو آتٍ (غررالحکم، ص 321)

اگر چیزی از دستت رفت، غصه نخور و قلب خود را مشغول آن نکن تا از امور دیگر باز نمانی.

پس در یک شکست توقف نکنیم؛ اگر در کاری شکست خوردیم، دوباره تلاش کنیم یا سراغ کار دیگر برویم، همه درها که بسته نیست. تمام کوچه ها که بن بست نیست.

خطیب مشهور مرحوم فلسفی می گفت: این کتاب که درباره ی کودک نوشته ام بعضی از قسمت های آن را ۱۴ بار نوشتم، نپسندیدم، پاره کردم و دوباره نوشتم. ما می خواهیم دفعه ی اول که نوشتیم به همه زبان های دنیا ترجمه شود و اگر نشود ناامید می شویم! (حجت الاسلام قرائتی)

صبر و استقامت هم از جمله موضوعات مرتبط با امید و ناامیدی است. نصرت های الهی ممکن است طول بکشد و گاهی کار به جایی می کشید که پیغمبران هم به مرز نا امیدی می رسیدند. مَسَّتْهُمُ الْبَأسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُوا حَتَّی یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَی نَصْرُ الله (سوره بقره، آیه ۲۱۴) به آنها سختی و زیان رسید و به تزلزل افتادند تا آنجا که پیامبر و مؤمنان همراهش گفتند: یاری خدا کی می رسد؟

از جمله ابعاد مهم امید و ناامیدی این است که امید به خدا و نه هیچ کس دیگر.

حضرت یوسف(ع) لب چاه خندید، گفتند: چرا میخندی؟ گفت: یک روز با خود گفتم؛ ده تا یازده برادر قوی دارم و با این برادرها کسی به من نخواهد گفت بالای چشمت ابرو است، اما الان می بینم برادرانی که من به آنها دل بسته بودم همین ها قصد جانم کرده اند!

امام علی علیه السلام فرمود: تمام امید خود را متوجه خدا کنید و جز او به کسی امید نداشته باشید زیرا هیچ کسی به غیر خداوند متعال امید نبست، مگر اینکه نا امید شد. اجعلوا کل رجائکم لله سبحانَهُ ولا ترجوا أحد أسواه، فإنَّهُ ما رَجَا أَحَدٌ غیر الله تعالی إلاخاب (غرر الحکم: ص۱۹۶)

از فروع مباحث امید به خدا این است که نسبت به خدا باید امید و ترس (خوف و رجا) با هم باشد. از وصایای لقمان است که بترس از خدای ترسیدنی که چنین پنداری که اگر نزد او آیی و نیکی جن و انس را داشته باشی، هر آینه تو را عذاب کند و امیدوار باش به رحمت او، امیدی که گمان بری که اگر نزد او آیی و گناهان جن و انس را داشته باشی هر آینه بخشد و بیامرزد تو را.

اگر رجا بر خوف غالب باشد و خوف کم باشد، رفته رفته رجا می کشد به احساس امنیت از عذاب الهی و این احساس امنیت، عین خسران آخرت است. چنانکه فرمود: فَلا یا مَنُ مَکْرَ الله الا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ (اعراف ۹۹) و اگر خوف غالب باشد بر رجا و رجا کم باشد، این می کشد به یأس و یاس از رحمت الهی که عین کفر است. چنانکه فرموده: إِنَّهُ لا یباسُ مِنْ رَوْح الله الا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ (سوره یوسف، آیه ۸۷)، پس باید خوف و رجا مساوی باشد.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام به جمعی رسید و از آنها سؤال فرمود: آیا می دانید امیدبخش ترین آیه ی قرآن کدام است؟! هر کس به فهم خویش آیه ای را عنوان کرد، از جمله این آیات مطرح شد: إِنَّ اللَّهَ لا یغفرُ أَنْ یَشْرَکَ به ویغفرُ ما دُونَ ذلک لمن یشاء (سوره نساء، آیه ۴۸) مسلماً خداوند این را که برای او شریک قائل شوند، نمی بخشد و آنچه را که فروتر از آن باشد برای هر که بخواهد می بخشد.

وَمَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِیماً (سوره نساء، آیه ۱۱۰) و هر که کار بدی کند یا به خود ستم کند، سپس از خداوند آمرزش بخواهد، خدا را آمرزنده و مهریان خواهد یافت.

یا عبادی الذِینَ أَسْرَفوا علی أنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذنوب جمیعا (سوره زمر، آیه ۵۳) بگو: ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی روا داشته اید، از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ همانا خداوند همه گناهان را می آمرزد که او خود آمرزنده ی مهریان است.

وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُ والذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللهُ (سوره آل عمران، آیه ۱۳۴) و کسانی که چون کار زشتی کردند یا برخود ستم نمودند خدا را یاد کنند و برای گناهان خویش آمرزش طلبند، و جز خدا چه کسی است که گناهان را بیامرزد؟

امیدبخش ترین آیه در قرآن

حضرت بعد از اینکه نظرات آنان را شنید، فرمود: از حبیبم رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: امیدبخش ترین آیه در قرآن این آیه است: «واقم الصَّلَاهَ طَرَفَی النَّهَارِ وَزُلفا مِنَ اللیلِ إنْ الحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ» (سوره هود، آیه ۱۱۴) و در دو طرف روز و اوایل شب نماز را بر پا دار که نیکی ها بدی ها را از بین می برد.

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله ادامه داد: یا علی! سوگند به خداوندی که مرا بشیر و نذیر به سوی مردم مبعوث کرد، وقتی که انسان برای نماز وضو بگیرد، گناهانش ریخته می شود و زمانی که رو به قبله کند، پاک می شود. یا علی! مثال اقامه کننده ی نمازهای روزانه مثل کسی است که هر روز پنج مرتبه در نهر آبی که جلوی منزل اوست خود را شستشو کند. «إِنْمَا مَنْزِلَهُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْس لأمتی کَنَهْرٍ جَارٍ عَلَی بَابِ أَحَدِکُمْ فَمَا ظَنْ أَحَدِکُمْ أَوْ کَانَ فِی جَسَدِهِ دَرَنْ ثُمَّ اغْتَسَلَ فی ذلک النهر خَمْسَ مَرَّات فی الیوم أکَانَ یبْقَی فِی جَسَدِهِ دَرَنْ فَکَذَلکَ وَالله الصَّلَواتُ الْخَمْسُ لِأمتی» (مستدرک الوسائل، ج ۳، ص۱۲) پس نمازهای خود را جدی تر بگیریم.

مهم ترین موضوع مرتبط با امید و ناامیدی موضوع رحمت الهی است. یعنی امید به رحمت خدا و در نقطه ی مقابل هم یأس از رحمت خدا به عنوان یک گناه کبیره.

برادرها جمع می شوند ماشین پدر را سوار می شوند و به مغازه می روند و قدری پول بر می دارند و در مغازه را هم نمی بندند که دزد مغازه را میزند، بچه ها در راه تصادف می کنند و … به خاطر این همه خرابکاری، بچه ها شرمنده می شوند و تردید می کنند به خانه برگردند. پدر مطلع می شود، از طریق واسطه ای پیغام می فرستد؛ بگو شما بچه های من هستید زیاده روی کردید، به خودتان ضرر رساندید. از لطف من ناامید نباشید، تمام خطاهایتان را می بخشم، هم می بخشم و هم فوق آن شما را مورد عنایت و لطف قرار می دهم.

حس و حال آیه ی زیر مشابه جریان فوق است. خداوند خطاب به بندگان گناهکار خود می فرماید: قُلْ یَا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَهِ اللَّهِ إِنْ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (سوره زمر، آیه ۵۳) احتمالا به خاطر این هفت هشت تأکید است که در کتاب مجمع البیان از امیرالمومنین علیه السلام روایت شده در قرآن کریم هیچ آیه ای این اندازه گشایش آور نیست.

پس از شرک، هیچ گناهی بزرگتر از یاس و ناامیدی نیست

شهید دستغیب در کتاب گناهان کبیره می گوید: پس از شرک، هیچ گناهی بزرگتر از یاس و ناامیدی نیست. با این استدلال که خدا با توبه، بندگان خاطی را مورد آمرزش و رحمت قرار می دهد. اما بدون توبه نه؛ حال تا وقتی که شخص مأیوس نباشد، هر گناهی که از او سر بزند ممکن است در صدد توبه باشد و استغفار کند و آمرزیده شود. اما شخص مأیوس چون امیدی به آمرزش خدا ندارد اصلا توبه نمی کند و بدین ترتیب خود را از رحمت الهی محروم خواهد کرد.

ماه رمضان بود و نزد حمید بن قحطبه والی نیشابور رفتم و با کمال تعجب دیدم روزه خواری می کند. از تعجب من مطلع شد و گفت: من گناهانی مرتکب شده ام که دیگر نماز و روزه و این کارها برایم فایده ای ندارد.

پرسیدم: چطور مگر؟

گفت: مدتی قبل هارون الرشید دنبالم فرستاد. رفتم دربار، گفت: چقدر حاضری برای ما مایه بگذاری؟ گفتم: در راه شما جان می دهم. مرا مرخص کرد و رفتم. هنوز به منزل نرسیده بودم که دوباره دنبالم فرستاد، باز همان سؤال را پرسید. گفتم: در راه شما جان و مال و خانواده ام را می دهم، مرخص شدم و رفتم. دوباره دنبالم فرستاد و همان سوال را پرسید. گفتم: در راه شما جان و مال و خانواده و دینم را می دهم تا این را شنید، برق از چشمش پرید؛ همراه غلامش مرا به مأموریتی فرستاد، به سیاهچالی رفتیم. آنجا سه اتاق بود. در اتاق اول بیست نفر بودند، غلام به من دستور داد آنها را سر ببرم، سر بریدم و جنازه هاشان را در یک چاه ریختم. در اتاق دوم و سوم همین اتفاق افتاد، آخرین نفر از اتاق سوم، پیرمردی بود که مظلومانه گفت: تو فردای قیامت چطور جواب حضرت رسول صلی الله علیه و آله را می دهی که بچه هایش را این طوری سر میبری؟ فهمیدم که همه آنها سید بوده اند. حال تو بگو! روزه خواری در برابر این گناه چیزی است؟ (عیون الاخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص۱۰۸)

حیران ماندم و به او جوابی ندادم وقتی خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم، موضوع را برایشان تعریف کردم، حضرت فرمود: «وای بر حمید بن قحطبه گناه ناامیدی او از رحمت خدا از گناه کشتن آن شصت سید بیشتر است.»

امام رضا علیه السلام با این فرمایش خود حجت را بر ما تمام کرده است.

وقتی که از خدا ناامید می شویم باید در ایمان خود شک کنیم

وقتی که از خدا ناامید می شویم باید در ایمان خود شک کنیم. آیا من که اکنون از رحمت خدا، نا امیدم، هنوز هم مسلمانم؟ با نا امیدی از خدا و رحمت او، ایمانمان را به باد می دهیم.

قرآن کریم چنین فرمود: الله انه لا ییأس من روح الله الا القوم الکافرون لا تیاسوا من روح (سوره یوسف، آیه ۸۷) و چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگار خود ناامید می شود و مَنْ یقنط مِنْ رَحْمَه رَبِّه إلا الضالون (سوره حجر، آیه۵۶)

و از دام های بزرگ ابلیس آن است که در ابتدا بنده را افسار گسیخته کند و از معاصی کوچک به بزرگ و از آن به کبائر کشد و چون مدتی بدین منوال با او بازی کرد و او را به خیال رجاء به رحمت به وادی غرور و فریب کشاند در آخر کار اگر در او نورانیتی دید که احتمال توبه و رجوع داد، او را به یأس از رحمت و قنوط کشاند و به او گوید: «از تو گذشته و کار تو اصلاح شدنی نیست» (امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۱۳۷)

درباره ی امید به رحمت الهی باید به این نکته ی مهم توجه کنیم که امید همین طوری و گزاف نیست شرط و علامتی دارد.

پرسیدیم: گروهی گناه می کنند و می گویند ما به رحمت خدا امید داریم و همیشه هم همین طورند گناه می کنند و می گویند ما به رحمت خدا امید داریم تا مرگشان از راه برسد. کار اینها چه طوری است؟

امام صادق علیه السلام فرمود: اینها مردمی هستند که در آرزوها غوطه ورند، دروغ گفته اند. آنها امیدوار نیستند. هر کس به چیزی امیدوار باشد، به دنبال آن می رود و کسی که از چیزی بترسد از آن می گریزد. هؤلاءِ قَومٌ یَتَرَجُحُونَ فی الامانِی. کَذَبُوا لَیَسُوا بِراجِینَ، إِنْ مَن رَجا شَیئاً طَلَبَهُ ومَن خَافَ مِن شیء هَربَ مِنهُ. (کافی، ج ۲، ص۶۸)

این فرمایش حضرت سند قرآنی دارد؛ سند اول اینکه خداوند می فرماید هر کس به لقاء پروردگار خویش امیدوار است باید عمل صالح انجام دهد. فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا (سوره کهف، آیه ۱۱۰)

سند دوم اینکه خداوند عده ای را مورد ملامت و عتاب قرار می دهد که دنبال امور دنیوی می روند و می گویند بخشیده خواهیم شد. یأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنَی وَیَقُولُونَ سَیغْفَرْلَنَا (سوره اعراف، آیه ۱۶۹)

امام صادق علیه السّلام در حدیث دیگری فرمود: لا یکونُ المؤمِنُ مُؤْمِناً حتی یکون خائِفاً راجیاً، و لایکون خائِفاً راجیاً حتی یکون عاملاً لما یخاف ویرجو (کافی، ج۲، ص۷۱) «مؤمن، مؤمن نباشد تا اینکه ترسان و امیدوار باشد و ترسان و امیدوار نباشد مگر برای آنچه می ترسد و امیدوار است عمل کند.»

از جمله وصایای لقمان است که بترس از خدای، ترسیدنی که چنین پنداری که اگر با تمام کارهای نیک جن و انس نزد او بروی، تو را عذاب کند و امیدوار باش به رحمت او، امیدی که گمان بری که اگر با تمام گناهان جن و انس نزد او بروی تو را ببخشد و بیامرزد.

اما نکته ی مهم؛ ضرورت برابری خوف و رجاست زیرا اگر رجا غالب باشد بر خوف و خوف کم باشد، رفته رفته رجا می کشد به احساس امنیت از عذاب الهی و این عین خسران آخرت است (سوره اعراف، آیه ۹۹) و اگر خوف غالب باشد بر رجا و رجا کم باشد، این می کشد به یأس و یأس از رحمت الهی، عین کفر است. (یوسف (۸۷)

از امام باقر علیه السلام روایت است: الَّه لَیسَ مِن عَبْدٍ مُؤْمِنَ إِلَّا وَ فِی قلبه نوران: نور خیفه و نور رجاء، لَو وُزِنْ هذا لم یزد عَلَی هَذَا وَ لَو وُزِنَ هذا لم یزد علی هذا (کافی، ج ۲، ص ۶۷) هیچ بنده مومنی نیست جز آنکه در ضمیرش دو نور تابان است «نور خوف» و «نور امید» که اگر هر یک با دیگری سنجیده شود، هیچ یک فزونی نخواهد یافت.

در یکی از جنگ ها کودکی اسیر شد، او را در جایی نگه داشتند تا تکلیف اسرا روشن شود. آن جا که اسیران را نگه داشته بودند، بسیار گرم بود و آفتاب داغی بر سرها می تابید. زنی از خیمه چشمش بر آن کودک افتاد، شتابان دوید و اهل آن خیمه از پس وی می دویدند تا کودک را در آغوش گرفت و به سینه خود چسباند و خود را خم کرد تا از قامتش سایبانی برای کودک بسازد، زن می گریست و کودک را نوازش می کرد و می گفت این کودک پسر من است. مردم هم وقتی این صحنه را دیدند، گریه کردند و دست از کار کشیدند. شفقت و مهربانی آن مادر همه را به اعجاب آورده بود، در همین حال رسول خدا صلی الله علیه و آله از راه رسید. جریان را تعریف کردند حضرت از مهربانی آن زن و از متأثر شدن مسلمانان خوشحال شد و فرمود: شما از شفقت و رحمت این زن بر پسر خود تعجب کردید؟

– آری یا رسول الله!

پیامبر(ص) فرمود: اما بدانید که خدای تعالی بر همگان از این زن بر پسر خویش، رحیم تر است. مسلمانان از آن جا پراکنده شدند در حالی که هرگز چنین شاد نبودند. (غزالی، کیمیای سعادت، ج ۲، ص ۳۹۶)

در پایان اینکه:

از عارفی پرسیدند امیدبخش ترین آیه ی قرآن چیست؟ گفت: کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‌ شاکِلَتِهِ (سوره اسراء، آیه ۸۴) یعنی هر کسی مطابق شاکله و شخصیت خود عمل می کند. گفتند: چه ربطی دارد؟

اجازه دهیم جان و دلمان از نسیم امید به رحمت الهی بهره مند شود

گفت: طرف حساب ما خداست، خدایی که بر شاکله ی رحمت عمل خواهد کرد و لذا باید خیلی امیدوار باشیم؛ مگر نه اینکه در بسم الله از میان هزار اسم، خدا خود را با دو اسم «رحمان و رحیم» ممتاز کرده و در نماز و دعا و هر کار دیگری «بسم الله الرحمن الرحیم» می گوییم؛ حواسمان باشد و اجازه دهیم جان و دلمان از نسیم امید به رحمت الهی بهره مند شود.

منبع: شفقنا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.