تحولات لبنان و فلسطین

از سقوط تا آزادسازی خرمشهر یکی از حساس‌ترین و مهم‌ترین دوران در تاریخ هشت ساله جنگ تحمیلی است و تعجبی ندارد اگر سینمای دفاع مقدس سهم قابل توجهی از تولیداتش را برای این مقطع تاریخی و حیاتی سرزمینمان کنار گذاشته باشد.

خونین‌شهر در لانگ‌شات؛ مروری بر روایت‌های سینمایی از سقوط و آزادی خرمشهر

مروری بر فیلم‌های تولید شده با محوریت وقایع خرمشهر نشان می‌دهد با کارنامه پر و پیمانی روبه‌رو نیستیم و تعداد این تولیدات به سختی از انگشتان دو دست فراتر می‌رود، با این حال اما در میان این فیلم‌ها، آثار درخشان و ماندگاری هم وجود دارد که رشادت‌های دلاورمردان و رزمندگان غیور را به شایستگی در قاب دوربین ثبت کرده است. در ادامه مروری خواهیم داشت بر فیلم‌هایی که به بهانه خرمشهر ساخته شده‌اند.

از سینمای مستند تا داستانی

دهه ۶۰ دوران طلایی فیلم‌های دفاع مقدسی است؛ دورانی که در تلاطم روزهای جنگ، اتفاق‌های تلخ و شیرین در قالب داستان‌های جنگی، حماسی و درام روی نگاتیوها نقش می‌بندد. با آغاز جنگ تحمیلی پایه‌های سینمای دفاع مقدس با حضور عکاسان و مستندسازان و ثبت آن روزها در جبهه‌های نبرد، عملاً بنا نهاده شد. یکی از همین مستندسازان جنگ که «اکبر نبوی» منتقد سینما به درستی او را کنش‌مند و ستیهنده با روحیه‌ای آرمان‌خواه می‌نامد، کسی نیست جز زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور. ملاقلی‌پور نخستین فیلمسازی است که داستان خرمشهر را دستمایه ساخت یک اثر سینمایی می‌کند آن هم در شرایطی که خودش در زمان حصر خرمشهر به عنوان عکاس در مناطق جنگی حضور داشته است. «بلمی به سوی ساحل» سال ۶۴ درست سه سال پس از فتح خرمشهر ساخته می‌شود. داستان این فیلم در بحبوحه اشغال خرمشهر و اواخر مهرماه سال ۵۹ می‌گذرد و روایتگر رشادت‌های گردان تکاوران سپاه است که برای کمک به مدافعان راهی خرمشهر می‌شوند که به دلیل مسدود کردن راه‌های ارتباطی توسط نیروهای بعثی، تصمیم می‌گیرند با بالگرد خود را به این شهر برسانند اما دولت اجازه این کار را نمی‌دهد و این گردان به ناچار با بلمی خود را به مدافعان شهر می‌رساند. برخی منتقدان سینما «نینوا» نخستین ساخته ملاقلی‌پور را مشق و تمرین او در ساخت فیلم بلند می‌دانند؛ اتفاقی که با «بلمی به سوی ساحل» تکامل یافت و توانست صحنه‌های جنگی و دراماتیکی را خلق کند.

یک سال پس از این فیلم، «حریم مهرورزی» به کارگردانی ناصر غلامرضایی ساخته می‌شود که داستانی ملودارم دارد و درباره زنی به نام صبریه است که همسرش را در آبادان از دست داده و همراه با مهاجران جنگ به تهران آمده؛ صبریه با یک راننده تاکسی آشنا و مراسم ازدواج آن‌ها با سوم خرداد، روز آزادی خرمشهر برپا می‌شود و دو پایان خوش را به هم گره می‌زند.

یک شروع تازه برای سینمای دفاع مقدس

تقریباً تا هشت سال پس از این دو فیلم، با وجود ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی متعدد، اما کمتر اثری به داستان خرمشهر می‌پردازد تا اینکه احمدرضا درویش در سال‌های آغازین دهه 70 نخستین فیلم از سه‌گانه درخشان خود را کلید می‌زند. درویش که از برجسته‌ترین فیلمسازان دفاع مقدس است در قیاس با همتایان خود رکورد بیشترین فیلم با موضوع خرمشهر را در کارنامه‌اش ثبت کرده است. او در سال ۷۳ «کیمیا» را با بازی زنده‌یاد خسرو شکیبایی و بیتا فرهی می‌سازد. داستان که در روزهای آغاز جنگ ایران و عراق می‌گذرد درباره رزمنده‌ای به نام رضاست که همسر باردارش باید مورد عمل جراحی قرار بگیرد. رضا او را به بیمارستان می‌رساند و خود به اسارت دشمن درمی‌آید. همسر رضا حین عمل جراحی می‌میرد و دخترش توسط پزشکی به نام شکوه در دل آتش و خون متولد می‌شود. سال‌ها بعد رضا از اسارت آزاد می‌شود و در جست‌وجوی دخترش برمی‌آید اما او را در زندگی تازه‌ای پیدا می‌کند.

عروج به «سرزمین خورشید»

شاید «کیمیا» را بتوان جدی‌ترین فیلمی قلمداد کرد که با محوریت خرمشهر تا آن زمان ساخته شده بود. این فیلم ملودرام که در دو فضای مناطق جنگی و شهری می‌گذرد پر از سکانس‌های درخشان جنگی است که در آن سال‌های سینما در نوع خودش قابل تحسین بود. درویش دو سال بعد باز به خرمشهر بازمی‌گردد و «سرزمین خورشید» را می‌سازد. این فیلم هم تا حدودی در حال و هوای «کیمیا» سیر می‌کند و اثری پربازیگر است. با شروع جنگ، بیمارستانی در آبادان به محاصره دشمن درمی‌آید و از هر سو مورد هجوم دشمن قرار می‌گیرد. محمد جهان‌آرا، فرمانده سپاه خرمشهر با کمک رزمندگان؛ مجروحان و پزشکان را از بیمارستان خارج می‌کند. در این میان امدادگری به نام هانیه که نوزادی همراه خود دارد در طول مسیر بارها مورد حمله عراقی‌ها قرار می‌گیرد.

«دوئل»؛ آغازگر جریانی مهم در سینمای ایران

درویش ۶ سال بعد مهم‌ترین اثرش را با محوریت خرمشهر می‌سازد. «دوئل» از جهات مختلف، فیلم مهمی در سینمای ایران است. این فیلم از گران‌ترین فیلم‌های مستقل در تاریخ سینمای ایران است و البته تا آن زمان هم گران‌ترین فیلم ساخته شده محسوب می‌شد، ضمن اینکه «دوئل» نخستین فیلمی بود که با صدای دالبی دیجیتال ضبط شد، علاوه بر این اثری تماماً جنگی با استفاده از تکنیک‌های روز و جلوه‌های ویژه بود و می‌توان آن را نخستین و یکی از مهم‌ترین فیلم‌های بیگ‌پروداکشن سینما قلمداد کرد که جمعی از ستاره‌های سینما در آن نقش‌آفرینی می‌کنند. گرچه داستان «دوئل» هم در نوع خود روایتگر ماجرای تازه و جذابی بود؛ داستانی که حول یک گاوصندوق می‌چرخد و در بحبوحه جنگ در خرمشهر عده‌ای تلاش می‌کنند از خروج یک گاوصندوق از کشور جلوگیری کنند. زینال در این بین به حسن نیت آن‌ها شک کرده و سعی می‌کند گاوصندوق را از چنگ آن‌ها دربیاورد. گاو صندوق در اروند غرق و زینال اسیر می‌شود.

البته پیش از ساخت «دوئل» باید یک جا برای «سفر سرخ» نخستین تجربه کارگردانی حمید فرخ‌نژاد هم باز کرد که در اواخر دهه 70 ساخته شد اما رنگ پرده به خود ندید. این فیلم داستانش در روز سقوط خرمشهر می‌گذرد و روایتگر ماجرای تعدادی از نیروهای‌ مردمی است که به همراه چند مجروح و پرستار و گروهی از مردم به قصد خروج از شهر به پلی می‌رسند که به دست نیروهای ارتش عراق افتاده ‌است.

به اواسط دهه 80 می‌رسیم؛ سه سال پس از ساخت «دوئل»، محمدحسین لطیفی در سال ۸۵ نخستین فیلم دفاع مقدسی خود را با داستانی از خرمشهر کلید زد. «روز سوم» که براساس مستندی از حمید زرگرنژاد و با برداشتی از یک ماجرای واقعی ساخته شده یکی دیگر از فیلم‌های شاخص درباره خرمشهر است. این فیلم روایت آخرین روزهای مقاومت در بخش غربی خرمشهر در سال ۱۳۵۹ است. سمیره و رضا، خواهر و برادری که همراه سایر مردم در حال مقاومت هستند و حلقه محاصره دشمن که هر لحظه تنگ‌تر می‌شود. از سویی دیگر لطیفی داستان را به یک ماجرای عاشقانه هم گره می‌زند که پایانش در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود.

سهم سینمای کودک و نوجوان از فتح خرمشهر

در میان این فیلم‌ها، سه اثر هم سهم سینمای کودک و نوجوان است. فیلم «کودک و فرشته» به کارگردانی مسعود نقاش‌زاده سال ۱۳۸۷ ساخته شد و روایتی است از مقاومت مردم خرمشهر در روزهای اول جنگ ایران و عراق. گرچه فیلم فروش موفقی نداشت اما پرداختن به نقش نوجوانان در روزهای پرفراز و نشیب اشغال خرمشهر، اتفاق تازه و قابل توجهی در این گونه داستانی بود.

پس از آن در سال ۹۰ «بزرگمرد کوچک» به کارگردانی صادق صادق دقیقی ساخته شد که رشادت‌های نوجوانان را در خرمشهر به تصویر می‌کشید. «بزرگمرد کوچک» در واقع روایتگر قهرمانی و فداکاری شهید بهنام محمدی است که به دست نیروهای عراقی می‌افتد و مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد اما در نهایت اعتماد عراقی‌ها را جلب کرده و مواد غذایی و مهمات دشمن را به نیروهای ایرانی می‌رساند.

و اما «۲۳ نفر» به کارگردانی مهدی جعفری در سال ۹۷ با محوریت گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی ساخته شد که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند.

آیا داستان‌های خرمشهر به پایان رسیده است؟

هرچه از سال‌های دهه 90 فاصله می‌گیریم از تعداد فیلم‌هایی که در ژانر دفاع مقدس ساخته شده‌اند، کاسته می‌شود و به تبع آن خرمشهر و آزادسازی آن به عنوان یکی از نقاط عطف جنگ هشت ساله ایران و عراق نیز در سایه می‌رود. در سال‌هایی که خرمشهر زیر خون و آتش در محاصره دشمن بود اتفاق‌های بسیاری افتاده که شاید حتی به گوش ما هم نرسیده باشد و نسل جدید نیز با آن بیگانه باشند. سوژه‌های ناب و جذابی که می‌توانند دراماتیک‎ترین آثار سینمای دفاع مقدس را رقم بزنند اما شاید اراده‌ای برای مطرح کردن آن‌ها در میان متولیان فرهنگی نباشد و به دلیل پیچ‌وخم‌های ساخت فیلم جنگی و دفاع مقدسی، انگیزه‌ای در سینماگران علاقه‌مند برای خلق آن وجود نداشته باشد. با این حال نباید فیلم‌هایی که این صفحات تاریخ را هنرمندانه ورق زدند و ماندگار کردند، نادیده گرفت و باید راهی برای فیلمسازان دغدغه‌مند باز کرد تا راوی قصه‌های کمتر شنیده شده‌ای باشند که هنوز در دل خرمشهر باقی است و بر شانه‌های آن سنگینی می‌‎کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.