به گزارش قدس آنلاین، پس از آنکه واشنگتن، ارتش عراق را در پایان ماه می منحل کرد، صدها هزار مرد مسلح در سراسر کشور دست به تظاهرات زدند.
جنگندهها به طور منظم به سربازان ایالات متحده و متحدانش حمله کردند که سبب شد ارتش آمریکا ماه ژوئن را صرف انجام یکسری عملیات برای یافتن و کشتن گروههای مسلح کند.
البته این تازه آغاز کار بود. ۲۰سال بعد، هیچ چالشی بیشتر از جنگ در عراق برای ارتش ایالات متحده تأثیرگذار نبوده است.
ارتش آمریکا نزدیک به ۲تریلیون دلار برای سرنگونی صدام حسین، رئیس جمهور عراق و مبارزه با شورشهایی که پس از او به وجود آمدند، هزینه کرد.
ایالات متحده ۴هزار سرباز را در نبرد از دست داد و بیش از ۲۰۰میلیارد دلار برای مراقبت از مجروحان دائمی هزینه کرد. ایالات متحده هنوز در عراق نیرو دارد و بنابراین، این هزینهها همچنان رو به افزایش است.
تقریباً ۴میلیون آمریکایی در جنگ جنگیدند، مردمی که با کشوری جنگیدند که بیش از ۶هزار مایل از محل رشدشان فاصله داشت.
احساس نفرت جهانی درباره جنگ عراق
اکنون آشکار است این جنگ یک فاجعه راهبردی بود. باوجود سرمایهگذاری آمریکا در بغداد، ایالات متحده در نهایت یک کشور ناپایدار با روابط عمیق با ایران - یکی از مخالفان اصلی واشنگتن - ایجاد کرد. در سرتاسر جهان، این تهاجم، احساس بد شدیدی را نسبت به ایالات متحده ایجاد کرد.
این کشور به تسلط بیچون و چرای واشنگتن پایان داد و ثابت کرد حتی قدرتمندترین کشور جهان نیز نمیتواند به هر چیزی که میخواهد دست یابد.
چالشهای آمریکایی
اما ۲۰ سال بعد، آمریکا باید در نظر بگیرد چگونه ارتش – با وجود منابع فراوان و پیچیدگی زیاد – نتوانسته صلح پایدار در عراق ایجاد کند. آمریکا هیچ راهبرد خوبی برای تضمین پیروزی نداشت.
ژنرال اریک شینسکی، رئیس ستاد ارتش ایالات متحده در پاسخ به پرسش کنگره پیش از حمله به عراق، گفت: نیروهای مسلح به چند صدهزار سرباز نیاز دارند، یعنی بیش از ۱۳۰هزار سرباز. اما ارتش هنوز نتوانسته با رهبران غیرنظامی ایالات متحده ارتباط کافی برقرار کند.
اعتراف به شکست آمریکا در عراق
در اواخر سال ۲۰۰۶، واشنگتن سرانجام پذیرفت ایالات متحده برای ایجاد ثبات در کشور نیاز به اعزام نیروهای بیشتری به عراق دارد. در واقعیت، این افزایش نیرو چیزی بیش از آنچه فرانک اسنپ، روزنامهنگار و تحلیلگر سابق سیا گفت، نبود.
وی با اشاره به ویتنام، اذعان کرد: این حرکت چیزی جز فرار از سرزنش آشکار برای شکست نبود.
بزرگترین درس آمریکا از عراق
باوجود دستاوردهای عملیاتی چشمگیر، درسهای زیادی وجود دارد که ارتش ایالات متحده از عراق یاد نگرفته است.
شاید بزرگترین درس عراق، سادهترین آن باشد: از ابتدا چنین درگیریهایی را آغاز نکنید. این درس برای رهبران غیرنظامی در واشنگتن بسیار مهم است. ایالات متحده باید نیروهای جنگی خود را اصلاح کند، اما به روشهای حساب شده. این کشور باید فناوریهای جدید را بپذیرد، با این حال باید از تعهد بیش از حد به آخرین روندهای فناوری به قیمت چالشهای نظامی گذشته اجتناب کند. برای مثال، ارتش باید سیستمهای جدیدی را داشته باشد که جنگ را بازسازی کند، از جمله هوش مصنوعی، پهپادهای بدون سرنشین خودگردان و پرینت سهبعدی.
با این حال، برای انجام این تغییرات، واشنگتن باید بیاموزد کاری را که در عراق انجام نداد، انجام دهد: باید بداند پیروزی نه در جنگ، بلکه در صلح است.
شکستی مانند ویتنام
ارتش ایالات متحده در عراق شکست خورد زیرا متوجه نشد همه سیاستها محلی است. آمریکا نشان داد تمایلی به همکاری با قبایل محلی و شبکههای سیاسی وابسته به خویشاوندان و همچنین کنفدراسیونهای قبیلهای منطقهای و بینالمللی برای مدت طولانی ندارد.
ایالات متحده همچنان در جنگهایی مانند ویتنام شکست میخورد زیرا کهنهسربازان خود را به خاطر زخمهای جسمی و روانی در جنگ از دست میدهد، حتی اگر نزدیک به ۵۰سال از پایان رسمی آن میگذرد.
از سوی دیگر، ایالات متحده در حال از دست دادن کهنهسربازان عراقی و افغانی به دلیل اعتیاد به موادمخدر و بیماری روانی است و باید از هماکنون، پیش از اینکه نظم جهانی پرآشوب علیه واشنگتن به کار گرفته شود، طراحی چنین طرحهایی را آغاز کند. در غیر این صورت، ایالات متحده در خطر تکرار شکستهای خود است.
نظر شما