به گزارش قدس آنلاین، سفر رجبطیب اردوغان به جمهوری آذربایجان پساز انتخابات ریاستجمهوری ترکیه که با مصاحبهها و اظهارنظرهایی علیه ایران همراه بود مجدداً این مسئله را برجسته کرد که در دوره جدید ریاستجمهوری اردوغان و سیاستهای در پیش گرفته شده وی در قبال منطقه بهخصوص قفقاز جنوبی، دو کشور دچار چالشهای عمیق و عدیدهای خواهند شد.
قبل و پس از انتخابات ریاست جمهوری ترکیه، یکی از مهمترین بحثها در میان سیاستمداران، تحلیلگران روابط بینالملل و مردم عادی، این موضوع بود که نحوه سیاست ورزی دولت جدید ترکیه با توجه به کاندایدهای موجود به کدام سمت و سو خواهد بود.
این موضوع پس از انتخاب مجدد اردوغان و با توجه به روند سیاست ورزی خصمانه دولت اردوغان در قبال ایران، حداقل در 6 سال گذشته در حوزه منطقهای، این حساسیت را در جامعه ایران به وجود آورده بود که دولت جدید ترکیه چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت.
در این بین، نکتهای که توسط بسیاری از کارشناسان ترکیه و قفقاز به کرات در رسانهها بیان شد و از سوی نهادها و مراکز تصمیمگیر به آن توجهی نشد، بیان این مسئله بود که در صورت انتخاب مجدد اردوغان در سمت ریاست جمهوری ترکیه، تنشها و چالشهای سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران در منطقه قفقاز جنوبی افزایش پیدا خواهد کرد و باتوجه به این امر، دستگاه سیاست خارجی باید سناریوها و برنامههای مشخصی در جهت تامین حداکثری منافع کشور داشته باشد.
این گذاره مستند بر شواهد میدانی و دیپلماسی منطقهای اردوغان در چند سال گذشته به خصوص پس از جنگ دوم قرهباغ 2020 استوار است که بر مبنای آن، تغییرات ژئوپلیتیکی در منطقه به نفع دولت آذربایجان و با حمایت آنکارا و تلآویو رخ داد.
این امر باعث شد تا دولت ترکیه و رجبطیب اردوغان ایده ایجاد جهان ترک خود را با شدت بیشتری پیگیری کنند. این ایده به ترکیه این امکان را میدهد تا با نزدیکی به کشورهای ترک زبان آسیایمیانه و قفقاز و برخی کشورهای اروپایی، ایجاد امپراتوری همانند عثمانی برای خود متصور شود.
تحقق این ایده احتیاج به دسترسی سرزمینی میان کشورهای ترکزبان در آسیای میانه و قفقاز دارد که در این بین کشورهای ارمنستان و ایران به عنوان بزرگترین مانع بر سر راه تحقق این ایده بلندپروازانه ترکیه محسوب میشوند.
مهمترین اقدام ترکیه به منظور دسترسی به جهان ترک، طرح ساخت دالان تورانی ناتو (دالان زنگزور) به منظور اتصال سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان و جمهوری خومختار نخجوان به یکدیگر است.
این دالان ترکیه را از طریق نخجوان به باکو و سپس از طریق دریای کاسپین به کشورهای آسیای میانه متصل میکند. در ابتدا باکو با حمایت ترکیه قصد داشت با تحت فشار قرار دادن ارمنستان و با اهرم گروگان گرفتن زندگی 120 هزار ارمنی ساکن در قرهباغ کوهستانی و عدم اجازه دسترسی آنان به سرزمین ارمنستان از طریق کریدور لاچین، بتواند ایروان را مجبور به قبول طرح کریدور زنگزور کند.
طرح فوق توسط ایران و با بیانات حکیمانه و مقتدرانه رهبر معظم انقلاب مبنیبر عدم اجازه ایران به تغییر مرزهای تاریخی و تغییرات ژئوپلیتیکی در مرزهای شمال غرب ایران به حاشیه رانده شد.
اما با شروع جنگ اوکراین و درگیر شدن روسیه با جبهه ناتو در این منطقه، باکو و آنکارا فضا را مناسب دیده و مجدداً با تحت فشار قرار دادن ارمنستان که البته این بار با همراهی سیاسی پاشینیان نخستوزیر و دولت وقت ارمنستان و دخالتهای کشورهای اروپایی و ایالاتمتحده نیز همراه بود پا را فراتر گذاشته و طرح اشغال استان جنوبی ارمنستان (سیونیک) را مطرح کردهاند.
طرح فوق با نقض تمامی قواعد حقوق بینالملل و تنها بر اساس یک ادعای واهی خواستار الحاق منطقه جنوبی ارمنستان که مرز این کشور با جمهوری اسلامی ایران را تشکیل میدهد به خاک جمهوری آذربایجان است. نقشه ای که میتواند سالها آتش جنگ و درگیری را در منطقه قفقاز جنوبی و شمال غرب ایران شعلهور سازد و پیامدهای جبرانناپذیر امنیتی را برای جمهوری اسلامی درپی داشته باشد.
طی یک سال گذشته، فعالیتهای سیاسی و نظامی باکو و آنکارا برای تحقق ایده فوق با برخی ابتکارات صورت گرفته از سوی مسکو و تهران به تاخیر افتاده است، اما فرسایشی شدن جنگ اوکراین برای روسیه و مشغولیت تهران در پرونده هستهای خود، مجدد فضایی را در اختیار ترکیه و جمهوری آذربایجان قرار داده است.
با انتخاب مجدد اردوغان دور تازهای از تنش آفرینی در منطقه قفقاز جنوبی با حمایت و رهبری ترکیه آغاز شد. این دقیقاً همان مسئلهای بود که از سوی کارشناسان نسبت به وقوع آن هشدار داده شده بود.
اردوغان در روزهای ابتدایی دولت جدید خود با انتصاب «هاکان فیدان» رئیس دستگاه اطلاعاتی ترکیه به سمت وزیرخارجه این کشور نشان داد که در ارتباط با مسائل منطقهای به خصوص مسئله سوریه و قفقازجنوبی رویکردی تهاجمیتر اتخاذ کرده است. با نگاهی به کارنامه فیدان رئیس سابق سازمان اطلاعات ترکیه، میتوان طرح و برنامههای ضد ایرانی که در دوران ریاست وی بر سازمان اطلاعات ترکیه به اجرا درآمده را به وضوح مشاهده کرد.
از سوی دیگر، ائتلافِ حزب عدالت و توسعه با حزب ملیگرای خلق در انتخابات مجلس ترکیه و پیروزی این ائتلاف در انتخابات و درنهایت به دست گرفتن کرسی ریاست مجلس این کشور توسط «دولت باغچلی» رئیس حزب حرکت ملی که سابقهای طولانی در تخاصم با ایران دارد و در پیشینه سیاسی وی میتوان حمایت از افراد و گروهکهای تجزیهطلب و واگرایی قومی ایران را به دفعات مشاهده کرد، نشان دیگری بر افزایش تنش امنیتی و سیاسی ایران و ترکیه در آینده نزدیک دارد.
اما در آخرین اقدام اردوغان در راستای سیاستهای ضد ایرانی، باید به سفر اخیر وی به باکو اشاره داشت. اردوغان در این سفر سعی کرد خود را در غالب یک رهبر برای جهان به اصطلاح ترک نشان دهد که در حال برنامهریزی و پیشبرد طرحهای بلند پروازانه برای یک امپراتوری خیالی است.
بیان دستورات و گذارههایی همچون ازدیاد نسل درمیان ترکان جهان در راستای ایجاد یک امپراتوری قدرتمند از یک سو و تاکید بر ایجاد دالان تورانی ناتو (دالان زنگزور) به هر قیمتی در جهت ارتباط کشورهای به اصطلاح ترک زبان از سوی دیگر، نشانههایی از تقابل جدی دولت اردوغان با سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران در قفقاز جنوبی است.
وی که در این سفر بارها بر ایجاد دالان تورانی ناتو از خاک ارمنستان تاکید داشت، ایران را تنها مشکل بزرگ بر سر راه تکمیل پروژه خود در منطقه معرفی و تلویحاً ایران را تهدید به تصمیمات خصمانهتر در صورت ادامه سیاست فعلی خود در منطقه کرده است.
درپی صحبتهای اردوغان بود که چند روز قبل، دولت الهام علی اف رئیسجمهور آذربایجان از عملیات انتقام 3 و فراخوان نیروهای جدید در خطوط تماس با ارمنستان سخن به میان آورد.
وی در دیدار از یک مدرسه نظامی درست یک هفته قبل از نشست سران کشورهای عدمتعهد در باکو بیان داشت که صبر دولت آذربایجان بیانتها نیست و به دولت ارمنستان و حامیان خارجی آن هشدار داد، هرچه سریعتر با گشایش گذرگاه زنگزور موافقت کنند و در غیر این صورت عملیات نظامی (انتقام 3) برای گشایش این گذرگاه آغاز میشود.
مطمئناً مخاطب اصلی سخنان علی اف، تهران به عنوان اصلیترین مخالف تغییر ژئوپلیتیکی منطقه و یکی از حامیان ارمنستان است. همچنین ساده انگارانه خواهد بود اگر ادعاهای جنگطلبانه علی اف را بدون هماهنگی و پشتیبانیهای کامل آنکارا، تلآویو و لندن بدانیم.
یقیناً جاهطلبیهای قومگرایانه رجبطیب اردوغان در ماههای اخیر به بهانه راهاندازی دالان زنگزور و بیان اهداف اقتصادی برای منطقه و ترکیه شدت پیدا خواهد کرد و این میطلبد که دستگاه سیاستخارجی جمهوری اسلامی با فهم درست خطرات امنیتی مترتب بر این موضوع، فارغ از تاثیرگذاریها و تصمیمسازیهای که از سوی لابیهای مختلف در داخل سیستم اتفاق میافتد، سیاستی متناسب با وضع موجود که بیشترین منافع ملی و امنیتی کشور را تامین میکند، در پیش گیرد در غیر اینصورت در آینده نزدیک باید برای حفظ منافع جمهوری اسلامی ایران وارد درگیریهای سخت با هزینههای بالا با برخی کشورهای همسایه شود.
یادداشت: مهدی سیف تبریزی کارشناس مسائل قفقاز
نظر شما