صاحب نظران در دهه های اخیر برای جدا کردن اقتصاد تحت تحریم ایران از شیر منحوس نفت و درآمدهای ناشی از این وابستگی، نسخه های متعددی را پیش روی مدیران و سیاست گذاران اقتصادی گذاشته اند؛ نسخه هایی مبتنی بر توسعه صادرات غیرنفتی که تا حدود زیادی از گزند تحریم به دور است.

اصرار مدیران بر اختراع دوباره و پرهزینه "چرخ"

بر کسی پوشیده نیست که دولتهای مختلف طی ۴ دهه گذشته برای افزایش سهم درآمدهای پایداری همچون مالیات در تامین هزینه های کشور گامهایی برداشته اند، اما هنوز بوی تند دلارهای نفتی در بودجه های سنواتی، مشام اقتصاد وطنی را می آزارد و از این رو امروز کارشناسان بیش از هر زمانی بر توجه ویژه به حوزه های مغفول برای افزایش سهم صادرات غیرنفتی تاکید دارند.   

یکی از حوزه های نسبتا نوظهور اقتصاد جهانی، صنایع خلاق و به تعابیری دیگر صنایع خلاق و فرهنگی یا صنایع خلاق و تکنولوژی به عنوان بخشی از اقتصاد خلاق است؛ جایی که اقتصاد، علم و خلاقیت به هم می پیوندند و بنا به تعریف آنکتاد (کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل)،  چرخه‌ هایی از خلق، تولید و توزیع کالاها و خدمات را در بر می گیرد که خلاقیت و سرمایه‌ فکری را به ‌عنوان ماده خام به کار می ‌گیرند و متشکل از مجموعه ‌ای از فعالیت ‌های دانش ‌بنیان، متمرکز بر هنر اما نه محدود به آن است که پتانسیل درآمدزایی از داد و ستد و حقوق مالکیت معنوی را دارند.

بنا به تعریف آنکتاد این صنایع، محصولات مادی و ملموس و غیرمادی و معنوی، یا خدمات هنری با محتوای خلاق و دارای ارزش اقتصادی و هدف ‌های بازاری را شامل می شود که در حوزه بالادستی، فعالیت‌‏ های فرهنگی سنتی مانند هنرهای نمایشی یا هنرهای تجسمی و در بخش پایین دستی (که به بازار بسیار نزدیک است)،    تبلیغات، نشر یا فعالیت ‌های مرتبط با رسانه‌ ها در بر می گیرد. در مجموع این حوزه از فعالیتهایی که ریشه در دانش سنتی و میراث فرهنگی (هنرها، صنایع دستی و فستیوالهای فرهنگی) دارند شروع می شود و به فعالیت ‌های فناوری محورتر و خدمات محورتر (مانند فعالیت ‌های سمعی و بصری و رسانه‌ های جدید از قبیل سینما، نرم‌ افزار، موسیقی، پویانمایی، بازی رایانه‌ ای و…) ختم می شود.

با یک پژوهشگر حوزه صنایع خلاق در این خصوص صحبت کردیم و از او پرسیدیم چرا علیرغم اینکه اقتصادهای توسعه یافته یا در حال رشد جهان در یکی دو دهه گذشته به چنین ظرفیت عظیم درآمد زا و اشتغال آفرینی به درستی ورود کرده اند، کشورمان هنوز در ابتدای این راه است؟ حجت اله مرادخانی در این گفتگو از آسیبهای پیش روی حوزه نوپای اقتصاد خلاق و توسعه آن در ایران  برای ما می گوید.

تخته گاز صنایع خلاق در دل رکود جهانی

به گفته این پژوهشگر صنایع خلاق در باب ظرفتیهای حوزه اقتصاد خلاق در جهان همین بس که بسیاری از اقتصادهای بزرگ و در حال توسعه با هدف ایجاد اشتغال پایدار و رشد اقتصادی به ویژه در نواحی دورتر از مراکز صنعتی و شهری، توجهی ویژه به این حوزه داشته و آن را به عنوان اولویتی برجسته در برنامه ریزیهای بلندمدت و میان مدت و اسناد بالادستی در نظر گرفته اند.

او حجم تجارت و ارزش جهانی اقتصاد خلاق را با استناد به پایشهای آنکتاد این گونه تشریح می کند: ارزش این بازار در سال ۲۰۰۲ میلادی ( اولین پایش رسمی آنکتاد)، بالغ بر ۲۱۸ میلیارد دلار بود که این عدد در پایش دوم که سال ۲۰۱۵ انجام شد، از ۵۰۹ میلیارد دلار هم عبور کرد. بر همین اساس این حوزه در بازه زمانی مذکور هر سالانه به طور متوسط ۴/۷ رشد داشته و جالب تر اینکه حتی در سالهای رکورد بزرگ اقتصاد جهانی (سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ میلادی) همچنان روند رشد را ادامه داده است.

به باور این پژوهشگر سیمای آماری ارزش جهانی اقتصاد خلاق نشان می دهد چنین حوزه ای از تاب آوری بالا در مواجهه با بحرانهای اقتصادی و اجتماعی برخوردار است و بر همین اساس اقتصادهای جهان  به چنین حوزه ای توجه ویژه دارند.

خشت اول صنایع خلاق را با "خلا"ها کج نگذاریم

او با اشاره به این واقعیت که خلاقیت و نوآوری یکی از ویژگیهای فرهنگی و سرزمینی ماست و انسان ایرانی در ادوار مختلف در مواجهه با بحرانها و کاستیها، به مدد ذهن خلاق، ایده ای نو را به کالا یا خدماتی بدیع تبدیل کرده، ادامه می دهد: ایرانیان در برابر بحران خشکسالی، قنات و در واکنش به بادهای طولانی مدت در شرق کشور، آسبادها ( آسیابهای بادی) را خلق و به نوعی تهدید را به فرصت کردند و این فرصت آفرینی در حوزه صنایع دستی و هنرهای سنتی تاکنون و در عصر دیجیتال ادامه دارد اما در حوزه اقتصاد و صنایع خلاق بر خلاف کشورهای پیشرو با چالشها و آسیبهایی روبرو هستیم.

به باور مرادخانی اگر می خواهیم از قافله جهانی در این حوزه عقب نمانیم و از مواهب سرشار اقتصادی و توسعه ای  آن بهره ببریم، در گام اول باید خلا مفاهیم پایه در این را مرتفع کنیم. او می گوید: خلا متن و داده به روز و اصیل، عدم تعریف و بازتعریف اصولی، قاعده مند و منسجم مفاهیم این حوزه تفسیرهای شخصی از این حوزه را در پی داشته و شوربختانه مبتنی بر تجربیاتی که از حضور در نشستهای بالادستی، دانشگاهی و سمینارهای مختلف کسب کرده ام، این قرائتها منجر به خطاهای متعدد بنیادین شده و چنین تبیینهای اشتّباهی از مفاهیم اقتصاد خلاق در حال ورود به متن اسناد بالادستی کشور است و با تداوم آن مصداق خشت اول گر نهد معمار کج/ تا ثریا می رود دیوار کج خواهیم شد چرا که مفاهیم، حلقه های زنجیر گفتگو و توسعه هستند.

او چالش دیگر در مسیر توسعه اقتصاد و صنایع خلاق وطنی را نبود جایگاه مشخص و مدون برای این بخش در قوانین و اسناد حقوقی علیرغم سرعت بالای رشد این حوزه در جهان و جدی شدن این مبحث طی یک دهه اخیر در کشور می داند.

مرادخانی اضافه می کند: چنین خلایی، بخش خصوصی را در توسعه اقتصاد و صنایع خلاق با چالشهایی جدی روبرو خواهد کرد چرا که وقتی قانون و دستورالعمل نداریم، دستگاههای نطارتی و اجرایی هم به این حوزه ورود نمی کنند یا خودشان بیشتر در حکم مانع خواهند بود تا تسهیلگر. 

 چرا بر اختراع دوباره و پرهزینه چرخ اصرار داریم؟

 این کارشناس حوزه صنایع خلاق خاطر نشان می سازد: عدم مواجهه واقع بینانه با تحولات روز دنیا در عرصه اقتصاد، روندهای فروش و بازارهای جهانی نیز چالشی جدی در مسیر توسعه این حوزه است. در یک دهه گذشته پاردایمهای صادراتی در این حوزه دگرگونی و دگردیسیهای بسیار عینی و محسوسی به خود دیده اما متاسفانه با ارجاع به بحثهایی که در کشور جریان دارد، در می یابیم آنهایی که به عنوان تحلیلگر یا تصمیم گیر به چنین حوزه ای ورود می کنند، درک و شناختی از  تحولات روز دنیا ندارند و گویی بدون پایش تحولات بازارهای بزرگ صنایع خلاق جهان و تجارت کالا و خدمات خلاق در حال رفتن به مسیرها و کسب تجربه هایی هستیم که کشورهای دیگر بیش از ۱۰ سال پیش آن را تجربه کرده اند و به تعبیری اصرار داریم چرخ را به سختی و با هزینه و فرصت سوزی زیاد اختراع کنیم به همین دلیل صادرات صنایع خلاق ایران بسیار نحیف، ناچیز و غیرقابل اعتناست.

صنایع خلاق، درگیر بی صنفی و بی مهری دانشگاهها     

به باور مرادخانی چالش بزرگ دیگر در حوزه محصولات خلاق، نداشتن صنف مستقل و اختصاصی است. او می گوید: در نبود صنف نمی توان یک کسب و کار را فراگیر و موانع و مشکلات احتمالی را با ارائه راهکار حل کرد. امروز اگر یک فعال حوزه صنایع خلاق به مشکلی بربخورد به دیگر صنوف ارجاع داده می شود در حالی که داور و بررسی کننده این مشکل، صلاحیت تخصصی ندارد و آسیب ناشی از چنین وضعیتی متوجه کسب و کارهاست و چه بسا به تعطیلی آن بینجامد. او معتقد است چنین چالشی در حال حاضر گریبانگیر بسیاری از استارت آپهای حوزه صنایع خلاق است و احتمالا  در آینده تشدید می شود.

بر اساس اظهارات این پژوهشگر حوزه صنایع خلاق، خلا آموزشی و عدم تبیین درست اقتصاد خلاق در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی نیز به شدت احساس می شود به طوری که این مراکز فعالیت خاصی در حوزه مذکور ندارند  و حداکثر فعالیتها در پارکهای علم و فناوری آن هم در قالب سمینارها و وبینارها انجام می شود.

مرادخانی می گوید: وزارت علوم باید واحدهای درسی جدی در رشته های مربوط به هنر و فرهنگ، بازرگانی، بازاریابی و اقتصاد تعریف و سرفصلها را به روز کند اما متاسفانه تاکنون ساختار سُلب این وزارتخانه مانع بزرگی برای توسعه مباحث جدید در دانشگاهها و فضاهای آموزش عالی بوده است که این محدودیتها کشور را با رکود و فرصت سوزی روزافزون مواجه می کند.

او معتقد است هر فعال و سرمایه گذاری که قصد دارد به حوزه صنایع خلاق وارد شود، باید بداند به چه حوزه ای با چه نقاط ضعف و قوتی وارد می شود تا مبتنی بر ظرفیتهای سازمانی گام بردارد که هم آسیب کمتری ببیند و هم حداکثر توان را به درستی به کار گیرد تا برای مجموعه خود و کل اقتصاد کشور فرصت سازی کند.

دود فرصت سوزی به چشم فعالان حوزه می رود

مرادخانی با ابراز تاسف از اینکه کشور تاکنون هزینه قابل توجهی برای فرصتهای از درست رفته حوزه صنایع خلاق متحمل شده است، این هزینه های سنگین را ناشی از عدم درک صحیح مفهوم اقتصاد خلاق می داند و ادامه می دهد:  با امکان سنجی های تخصصی می توان خطاهای ناشی از انتخاب فرصتهای اقتصادی را به شدت کاهش و قدرت را افزایش داد اما چنین فرصتهایی معمولا شوخی تلقی می شود. امروز در مواجهه با اقتصاد خلاق عمدتا گزینه هایی هم چون  نشستها، جلسات و سخنرانیها و فعالیتهای تقریبا نمایشی را انتخاب کرده ایم حال آن که گزینه هایی هم چون تدوین قوانین متقن، دستورالعملهای حمایت گرانه، تدوین شیوه نامه ها، لابی با نهادهای بالادستی و تلاش برای ورود این حوزه به اسناد بالادستی، شورای های عالی، کمیسیونهای اقتصادی دولت و مجلس و به نوعی زیربناسازی برای نسلی که به این حوزه علاقه دارد، هم مقابل ما وجود دارد که هزینه فرصت سوزی در حوزه اقتصاد خلاق را برای کشور کاهش می دهد.

به باور وی دودی که از انتخاب نادرست گزینه ها بلند می شود، احتمالا به چشم فعالان راستین حوزه صنایع خلاق خواهد رفت و بر این اساس باید همین امروز که فاصله ما با اقتصاد جهانی در این حوزه زیاد نشده، با نگاه آمایشی و توجه به تنوع محصولات فرهنگی، خلاق و زیست بوم فرصتهای کم نظیری را ایجاد کنیم که رشد اقتصاد و صنایع خلاق را در پی دارد. بهره گیری از متنهای مرجع در سازمانهای بین المللی و انستیتوهای پژوهشی برجسته دنیا و ترجمه و مقایسه آنها آگاهی لازم را به مدیران و سیاست گذاران کشور برای برداشتن گامهای محکم و مبتنی بر واقعیت در  این حوزه می بخشد.

او تاکید می کند: دستاورد این حرکت برای مناطق دورتر از نواحی صنعتی، شهرهای کوچک و روستاها بسیار زیاد خواهد بود به ویژه آنکه چالش همیشگی و مهم دولتها در این مناطق ایجاد اشتغال بوده  است و خواهد بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.