تحولات منطقه

ایران یکی از فعال‌ترین کشورها در حوزه صنایع‌دستی است و به گفته برخی کارشناسان از نظر تولید و تنوع این محصولات، پس از چین و هند در رتبه سوم جهان قرار دارد.

پژوهشگر صنایع خلاق: نبود آمارهای موثق، پاشنه‌آشیل صادرات صنایع‌دستی است/ به ندرت هدیه ما صنایع‌دستی وطنی است
زمان مطالعه: ۹ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، ایران یکی از فعال‌ترین کشورها در حوزه صنایع‌دستی است و به گفته برخی کارشناسان از نظر تولید و تنوع این محصولات، پس از چین و هند در رتبه سوم جهان قرار دارد.

صنایع‌دستی به عنوان صنعتی مستقل و بومی در ایران، نماینده‌ای شایسته برای عرضه فرهنگ، تمدن و هنر ایرانی در سطح جهان است که قابلیت بالایی نیز در ارزآوری و بالا بردن سهم ایران در تجارت جهانی دارد. اما به گفته کارشناسان این ظرفیت خاص ایرانی هنوز نتوانسته در سبد صادراتی کشور و حتی سبد خرید خانوارهای ایرانی جایگاهی در خور داشته باشد. حجت‌الله مرادخانی، پژوهشگر صنایع خلاق و مدرس دانشگاه در گفت‌وگو با قدس از بی مهری‌های مدیریتی به این حوزه می‌گوید و اینکه چرا علاوه بر نادیده گرفتن ظرفیت‌های صادراتی، ناخودآگاه جمعی ما ایرانیان هم نسبت به صنایع‌دستی وطنی بی‌توجه است؟ این گفت‌وگو را بخوانید.

برخی تحلیلگران اقتصادی معتقدند صادرات صنایع‌دستی و خلاق ایران این قابلیت را دارد که جایگزین نفت خام شود. چرا وقتی برای افزایش تاب‌آوری اقتصاد به فاصله گرفتن از اقتصاد تک‌محصولی نیاز مبرم داریم، چنین ظرفیت‌هایی همچنان مغفول مانده است؟

شواهد کمی و مصداقی نشان می‌دهد اقتصادهای توسعه‌یافته به طور متمرکز روی صنایع فرهنگی و خلاق کار می‌کنند چون پایداری این صنایع و کسب‌وکارها و نبود مشکلات زیست محیطی در آن برای کره زمین محرز شده است. ایران در این زمینه مؤلف است، پیشینه دارد و از تنوع بالایی برخوردار است. من معتقدم مزیت اصلی‌مان صنایع فرهنگی و دستی است و در هیچ حوزه صنعتی و علمی‌ای جز صنایع‌دستی و مثلاً فرش دستباف، قابلیت مؤلف بودن و ظرفیت رقابت جهانی را نداریم. ایران در حوزه صنایع خلاق حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و می‌تواند صدایی متفاوت باشد که هیچ کشوری قادر به تقلیدش نیست. وقتی صنایع‌دستی ما به عنوان یک رسانه و در قالب تکه‌ای پارچه، فرش، سفال یا مینای ایرانی و غیره در خانه‌ای در آمریکای جنوبی، شرق دور، اروپا یا... قرار می‌گیرد، یعنی بدون تلاش و صرف هزینه‌های هنگفت تبلیغاتی، تمام هویتمان به زیبایی صادر شده و صدایمان به تمام جهان رسیده است.

در حالی که دامنه نفوذ صنایع‌دستی و خلاق بی‌نهایت است، شوربختانه از این ظرفیت عظیم غافلیم و توجه به ظرفیت اقتصادی فرهنگ و صنایع فرهنگی فقط در شعارها و ژست‌های انتخاباتی نامزدهای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و یا برنامه‌های سالانه مدیران بالادستی کشور دیده می‌شود چون مدیران ارشد و میانی ما به‌خصوص در مناطق کمترتوسعه‌یافته، شهرهای دور از مرکز و استان‌های مرزی اصلاً درک واضحی از ظرفیت صنایع‌دستی برای توسعه اقتصادی ندارند و این رویه دقیقاً برخلاف روند توسعه در کل دنیاست.

صنایع‌دستی عملاً جایی در سبد خرید بیشتر خانوارهای ایرانی ندارد. آیا دلیل نبود اقبال مردم به صنایع‌دستی فقط از افزایش فشارهای اقتصادی و نداشتن توان خرید، ناشی می‌شود؟

قابلیت بالای صنایع‌دستی ایران علاوه بر صادرات، در ریتیل(خرده‌فروشی) هم بسیار بالاست. در حوزه خرده‌فروشی صنایع‌دستی در داخل نمی‌توان منکر شد که قدرت خرید مردم به شدت افت پیدا کرده ولی علت اصلی اینکه مردم صنایع‌دستی نمی‌خرند این امر نیست. یکی از علت‌های اصلی که صنایع‌دستی در سبد مصرف جامعه ایرانی جایی ندارد این است که جامعه و ناخودآگاه جمعی ما نسبت به صنایع‌دستی خودمان خلأ عاطفی دارد برای مثال با اینکه مطابق فرهنگ ایرانی هر جا می‌رویم هدیه‌ای می‌بریم، به ندرت هدیه ما صنایع‌دستی وطنی است و گویی این گزینه اصلاً در ذهن ما نیست.

خلأهای عاطفی یک جامعه به مفاهیم مختلف، با محصولات فرهنگی، هنری و رسانه‌های جمعی پر می‌شود اما شما در میزانسن، طراحی صحنه، طراحی لباس و دیالوگ‌های کدام فیلم ردی از صنایع‌دستی می‌بینید؟ میلیاردها تومان برای تولید یک فیلم و سریال فقط برای ترویج یک سبک زندگی غیرواقعی، فیک بی سر و ته هزینه می‌شود. علاوه بر این، امروزه دولت‌ها روی گیم‌ها که دیگر نه فقط محصول اقتصادی بلکه راهبردی هستند، سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی انجام می‌دهند چون گیم، مرز جنسیتی و سن و سال نمی‌شناسد اما ما در ساخت گیم‌ها هم نسبت به صنایع‌دستی ایرانی خلأ عاطفی داریم.

این خلأ در رمان و ادبیات ایرانی هم وجود دارد. در رسانه‌های جمعی و نشریات کثیرالانتشار، صفحه اختصاصی صنایع‌دستی نداریم و تمرکز بر این حوزه فقط رویدادمحور است. هرچند خوشبختانه شبکه‌های اجتماعی این خلأ را در یکی دو سال گذشته تا حدودی پر کرده‌اند، اما هنوز راه نرفته زیادی داریم. با این وضعیت وقتی یک ایرانی در موقعیتی برای خرید قرار بگیرد مطمئناً به‌ندرت صنایع‌دستی برای او گزینه یک است و اینکه صنایع‌دستی در دسترس او باشد یا نه موضوع بعدی است.

امروزه صنایع‌دستی چینی، هندی، تایلندی و غیره در بازارهای ایرانی به وضوح عرض‌اندام می‌کنند و حتی این محصولات ارزان‌تر و باکیفیت‌تر از صنایع‌دستی خودمان هستند. چرا صنایع‌دستی غیرایرانی برای مردم ما جذاب‌تر هستند؟

متأسفانه وقتی فیلم و سریال خارجی عمدتاً چینی، ژاپنی و کره‌ای به وفور در کشور پخش می‌شود، مردم ناخودآگاه صنایع‌دستی و دیگر محصولات این کشورها را هم بیشتر انتخاب می‌کنند.نگاه آمایشی به ایران نشان می‌دهد در تمام ۳۱ استان، جزایر، شهرها، روستاها و غیره صنایع‌دستی نداریم. من فقط در حوزه سفال می‌توانم ۱۵ سبک «جغرافیا محور» را نام ببرم که هر یک نقش و نگار و تکنیک متفاوت خود را دارد و اگر شما برای مصرف روزانه سفال مند گناباد، شهرضا، کوزه کنان آذربایجان و غیره را در خانه داشته باشید عملاً یک کلکسیون در اختیار دارید اما این ظرفیت‌های بی‌شمار را نادیده گرفته‌ایم.

می‌توانم به دلایل متعددی اشاره کنم که از نظر قدرت رقابت و کیفیت در برخی از صنایع‌دستی کشور طی سال‌های اخیر افت داشته‌ایم و به همین دلیل صنایع‌دستی غیرایرانی، باکیفیت‌تر و از نظر قیمتی اقتصادی‌تر هستند که این مشکل قابل حل است. مطالعات میدانی و تمرکز بنده روی تحولات بین‌المللی نشان داده که قیمت مناسب‌تر و کیفیت بالاتر صنایع‌دستی خارجی به دلایل فنی و نبودن فناوری تولید در ایران است. برای مثال چین، تایلند و ویتنام برای تولید این محصولات، از فناوری، استفاده هوشمندانه داشته‌اند ضمن اینکه اشتغال پایدار بسیار زیادی هم از این محل ایجاد کرده‌اند.

کپی‌برداری از صنایع خلاق ایران و قاچاق صنایع‌دستی از چین و ترکیه به ایران هم به وفور شنیده می‌شود. در این خصوص تحلیلتان چیست؟

ادعاها در مورد کپی کردن صنایع‌دستی ایرانی و قاچاق از دو کشور مذکور واهی است چون یک قاچاقچی محترم! وقتی قرار است با پذیرش ریسک بالا سرمایه‌اش را صرف این کار کند، ترجیح می‌دهد کالایی بیاورد که ارزش افزوده بالایی داشته باشد پس اینکه یک نفر چندین کانتینر سفال از چین یا ترکیه قاچاق کند، منطقی نیست. ضمن اینکه اصلاً ممنوعیتی برای واردات این محصولات نداریم و از مبادی رسمی وارد می‌شوند.

درخصوص حجم دقیق ارزآوری صنایع‌دستی برای کشور، تعدد و بعضاً تناقض آماری وجود دارد. کدام عدد برای ارزآوری حوزه قابل اتکاتر است و آیا تحریم در حوزه صادرات صنایع‌دستی توانسته محدودیت ایجاد کند؟

یکی از معضلات ما در تحلیل‌های حوزه صنایع‌دستی این است که آمار موجود اصلاً قابل اتکا نیستند و تمام اعداد اعلام شده کذب هستند مگر اینکه خلافش ثابت شود.

در دولت گذشته متأسفانه در عددسازی، فصل جدیدی از مدیریت در صنایع‌دستی رقم خورد چون مثلاً سازمان توسعه تجارت در گزارش سالیانه صادرات غیرنفتی سال۹۹ اعلام کرده ۵۳ و اندی میلیون دلار صادرات صنایع‌دستی داشته‌ایم اما معاون وقت صنایع‌دستی وزارت میراث همان زمان اعلام کرده ۳۱۲میلیون دلار صادرات داشته‌ایم و هر دو هم به آمار گمرک ایران استناد کرده‌اند! آیا ممکن است گمرک به توسعه تجارت و معاونت صنایع‌دستی اعداد مختلف بدهد؟ نه، چون براساس HS Code (کد بین‌المللی کالا) آمار می‌دهد و فقط توصیف‌کننده آمار است. وقتی اعداد به صورت کذایی ساخته می‌شود سرمایه‌گذاری که می‌خواهد به حوزه صنایع‌دستی ورود کند و باید اوضاع را با عدد و رقم ترسیم کند نمی‌تواند افق مشخصی در حجم سرمایه‌گذاری، صادرات و ارزآوری داشته باشد.

وقتی اعداد قابل اتکا نیست مگر کسی پولش را از سر راه آورده در حوزه صنایع‌دستی سرمایه‌گذاری کند؟ بنابراین نبود سامانه جامع اطلاعاتی و آمارهای موثق یکی از پاشنه‌های‌آشیل اصلی صادرات صنایع‌دستی است حال آنکه امروزه کل دنیا پارادایم اقتصادی جدیدی را در پیش گرفته است و سه موتور محرک برای توسعه اقتصادی قرن ۲۱ متصور است: دانش، دسترسی به اطلاعات و خلاقیت.

پس دیگر فناوری، پول، کار و سرمایه انسانی و زمین به تنهایی مؤثر نیست. وقتی در دنیا این پارادایم شکل گرفته چینی‌ها دیگر روی محصولشان نمی‌نویسند «ساخت چین» بلکه می‌نویسند «خلق شده توسط چین». تحول پارادایمی یعنی نه عددسازی و آمارسازی برخی مدیران ما! این برای کشور ما عار است که کشور بحرین که تقریباً نصف جزیره قشم وسعت دارد در آخرین گزارش کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (UNCTAD) درخصوص اقتصاد خلاق این کشور در سال ۲۰۱۵ ، ۵۴۸ میلیون دلار صادرات محصولات خلاق داشته که این عدد از مجموع صادرات فرش و صنایع‌دستی ما بیشتر است.

خودزنی برای ما از این بزرگ‌تر؟! البته ما به دلیل تحریم در صادرات محدودیت‌هایی داریم اما مشکل اصلی نداشتن پارادایم و راهبرد صادراتی و داشتن نگاه‌های به‌شدت غلط مدیران این حوزه است. من روی تغییرات پارادایم مارکت‌های صادراتی کشورهای در حال توسعه مطالعه‌ای انجام دادم. این کشورها کاملاً تغییر مسیر داده‌اند اما کلیت مدیریت ما در حوزه اقتصادی هیچ درکی از این تغییر ندارد.

شکی نیست که در تحریم به سر می‌بریم و نمی‌توانیم به اروپا و کشورهای توسعه‌یافته صنایع‌دستی صادر کنیم، ولی برای بازار ترکیه چه کرده‌ایم که محصولات بنجل این کشور بازار داخلی ما را قبضه کرده است؟با عراق چه کرده‌ایم؟ بازار افغانستان را باخته‌ایم. بازار عراق دست ترکیه و آذربایجان افتاده است. در پاکستان هم نقشی نداریم. ما برای صادرات صنایع‌دستی به این کشورها، مشکل هزینه ترانسفر نداریم پس کم‌کاری‌ها ربطی به محدودیت‌های تحریمی ندارد و باید پذیرفت برای توسعه صادرات و استفاده از بازارهای هدف هیچ کاری نکرده‌ایم.

با توجه به اینکه رهبری سیاست‌های کلی برنامه هفتم توسعه را ابلاغ کرده‌اند و اکنون در بازه زمانی نگارش برنامه هفتم توسعه هستیم، برای بهبود اقتصاد صنایع‌دستی در کشور چه پیشنهادی دارید؟

گواه من بر این ادعا که توجه به صنایع خلاق برای عبور از اقتصاد تک‌محصولی در حد شعار باقی مانده، این است که در برنامه‌های پنج ساله توسعه به عنوان اسناد بالادستی که دولت و مجلس بودجه‌های سالانه را مبتنی بر آن تدوین و تصویب می‌کنند، اثری از صنایع‌دستی نیست. برای مثال در برنامه ششم که در سال پایانی آن هستیم تنها در دو ماده عنوان صنایع‌دستی آمده که آن هم به طور کلی و تحت عنوان «حمایت» از صنایع‌دستی است.

وقتی در برنامه پنج ساله چنین چیزی درج شده در ذیل آن باید نام دستگاه‌هایی که باید از صنایع خلاق حمایت کنند و نحوه این حمایت درج شود، اما در برنامه‌های توسعه گذشته این شفاف‌سازی صورت نگرفته است. در ماده‌ای دیگر از برنامه پنج ساله ششم به «ترویج» صنایع‌دستی اشاره شده که این امر هم قرار است به صورت مکتوب و مستند صورت گیرد؛ ولی اجرایی نشده است.

خوشبختانه در یکی از بندهای سیاست‌های کلی برنامه هفتم به وضوح «حمایت از گردشگری و توسعه صنایع‌دستی» ذکر شده است. بنده در چند جلسه که در مرکز پژوهش‌های مجلس برگزار شده، حضور داشتم و پیشنهادهایی دادم. به عقیده من باید در برنامه هفتم احکام جامعی را با مشاوره متخصصان حقوقی تدوین کنیم که تا حد امکان خلأها، محدودیت‌ها و مشکلات صنایع‌دستی را پوشش دهد که خوشبختانه مرکز پژوهش‌ها نگاه تعاملی خوبی نسبت به این امر دارد.

مسئله دیگر این است که دستگاه متولی یعنی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی و معاونت صنایع‌دستی این وزارتخانه باید به طور متمرکز از اول امسال لابی را از سر می‌گرفت تا برای احکام برنامه هفتم، ابلاغ بگیرد. اگر این احکام ابلاغ بگیرد، می‌توان به پنج سال آینده حوزه صنایع‌دستی امیدوار بود.

خبرنگار: فرزانه غلامی

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.