طی چند سال اخیر به دلیل کمبود بارش، خشکسالی، تغییرات کاربری اراضی وبه طور کلی اقدامات انسان کشور دچار بیابانزایی شده است.
وحید جعفریان درباره سرعت بیابانزایی در کشور اظهار کرد: ما باید بپذیریم که در حال تجربه یکی از سختترین دورههای خشکسالی در زمینههای مختلف اقلیمی، هیدرولوژی، کشاورزی، اقتصادی و... هستیم. استمرار این خشکسالی در حوزه منابع طبیعی میتواند یکی از اصلیترین عوامل تشدید بیابانزایی باشد. در دهه گذشته نسبت به دو دهه قبل با استناد به تحقیقات کنوانسیون مقابله با بیابانزایی ، ۲۵ درصد شدت و فراوانی خشکسالی در محدوده غرب آسیا افزایش یافته است همچنین در این شرایط شاهد افزایش شدت و فراوانی توفانهای ماسه و گرد و غبار هستیم که ناشی از تغییرات الگویی اتمسفریک است.
افزایش مقادیر پدیدههای حدی با استمرار خشکسالی
وی افزود: با افزایش و استمرار خشکسالی حتی فراوانی مقادیر حدی همچون توفانهای شدید، سرمای دیرهنگام یا زودهنگام و گرما نیز نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده است. این مقادیر حدی در شرایط حداقلی یا حداکثری قرار دارند و اکوسیستمهای آسیبپذیر بیابانی را تحت تاثیر قرار میدهند.
مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری با تاکید براینکه بیابانزایی از عوامل انسانی نیز تاثیر میپذیرد، گفت: عوامل انسانی بهصورت مستقیم و غیر مستقیم در مسئله بیابانزایی متهم درجه نخست هستند. از جمله فعالیتهای انسانی تاثیرگذار بر بیابانزایی میتوان به سوء مدیریت منابع آبی، احداث سدهای بزرگ در بالادست، بیتوجهی به حقآبههای عرصههای پاییندست، تغییر کاربریهای بیملاحظه، نبود برنامه روشن آمایش سرزمین با توجه به ظرفیت حمل گرو و غبار و قابلیتها و یا محدودیتهای اکوسیستمهای آسیبپذیر مناطق بیابانی، کشاورزی غیر حفاظت شده، چرای بی رویه دام و... اشاره کرد.
وی ادامه داد: این مسائل میتوانند در سیاستگذاریهای کلان، بیتوجهی به ظرفیتهای اقتصادی، اجتماعی و همینطور فرهنگی ریشه داشته باشند. ما باید بهصورت عملی به این حوزهها توجه کنیم و فرهنگ مدیریت پایدار سرزمین را به عنوان یک موضوع چندوجهی، درهم تنیده و پیچیده با نقشآفرینی بخشهای متعدد و مختلف بررسی کنیم. اگر به این صورت نباشد، بیابان زایی شدت مییابد و به مراتب فراتر، گسترده تر و عمیقتر میشود و این شدت با اقداماتی که ما برای مقابله با بیابانزایی انجام میدهیم در حال حاضر توازن ندارد.
بخشینگری؛ آفت مدیریت مسایل محیط زیستی
جعفریان تاکید کرد: اگر نتوانیم بیلان منفی دشتهای کشور و رویداد منفی آب همچنین حقآبه تالابهای زیست محیطی را جبران کنیم و آبهای سیلابی که هر چند سال یک بار دشتهای کشور را سیراب و پوشش گیاهی را برای چند دهه تضمین میکردند به شرایط اولیه برگردانیم، بعید میدانم بتوانیم چاله جازموریان، دشت سیستان، منطقه سرخس و ارومیه را تنها با اقداماتی همچون نهالکاری و... حفظ و شرایط آنها بهتر کنیم. این مسائل ریشه بسیار عمیقی دارند و به همین دلیل نیز یک ائتلاف جهانی با عنوان کنوانسیون مقابله با بیابانزایی برای مقابله با تخریب سرزمین و پیامدهای آن شکل گرفته است که در این زمینه ایران جزو کشورهای پیشتاز در این کنوانسیون به شمار میرود و در دهههای مختلف نیز بهطور جدی جریانسازی کرده است اما نباید بهطور مثال برای مشکل گرد و غبار یک ساختار جداگانه ایجاد شود و یا بخشی از یک سیستم به این مسئله بپردازد و این یک اشتباه بزرگ استراتژیک است. بخشینگری یکی از مهمترین آفات مدیریتی از جمله مدیریت پدیدههای پیچیدهای همچون محیط زیست و منابع طبیعی است که تا حدودی ما نیز به آن مبتلا هستیم.
لزوم ارتقای قوانین حوزه مالکیت برای مدیریت گرد و غبار
وی با تاکید بر اینکه پیامدهای تخریب سرزمین باید با توجه به مسائل، علل و ریشههای دیگر حل شود، گفت: گرد و غبار یکی از حلقههای یک زنجیر بزرگ است و نمیتوانیم بهطور جداگانه به آن فکر و آن را کنترل کنیم. یکی از مهمترین اقداماتی که در رابطه با مقابله با بیابانزایی میتوانیم انجام دهیم، بهبود قوانین در حوزه مالکیت و حق دسترسی جوامع محلی است که کارگروه گرد و غبار حتی به آن فکر هم نمیکند. برخی فکر میکنند اعتباری بگیرند و نهالکاری یا مالچپاشی کنند و بگویند خاک اینجا تثبیت شد اما مشکلات بسیار عمیقتر از این مسائل است. جامعه جهانی طی ۳۰ سال قدم به قدم دانش خود را تقویت کرده و به نقطهای رسیده است که میگوید باید در زمینه مالکیت زمین و یا حق بهرهبرداری از زمین فعالیت کنیم.
مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری ادامه داد: بر اساس آخرین مطالعات درسال ۱۳۹۷ حدود ۳۰ میلیون هکتار از عرصههای بیابانی کشور تحت تاثیر فرسایش بادی هستند، یعنی شرایط خشکی زمین، زمینشناسی و پوشش گیاهی و شرایط اقلیمی بهنوعی باعث میشود خاک نسبت به باد آسیبپذیر باشد و جابه جا شود. این جابجایی هم میتواند در منشاء و هم درمنطقه حمل و هم محل انباشت رسوبات همچون تپههای ماسهای خسارتزا باشد. رسالت اصلی دفتر امور بیابان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور نیز مهار و کنترل فرسایش باد در مناطق خسارتزا است. این مناطق خسارتزا کانونهای بحرانی فرسایش باد هستند.
وی تصریح کرد: از ۳۰ میلیون هکتار منطقه تحت تاثیری که در کشور وجود دارد، ۱۴ میلیون هکتار کانون بحرانی فرسایش بادی است. بهطور متوسط در طول برنامه ششم توسعه سالانه حدود ۳۰۰ هزار هکتار از کانونهای بحرانی فرسایش بادی را کنترل کردیم اما با توجه به اینکه حدود یک میلیون هکتار در سال به سطح کانونها افزوده میشود یک عدم توازن جدی بین کنترل کانونها و افزایش میزان آنها وجود دارد.
به گفته جعفریان خوشبختانه طرح بزرگ ملی با عنوان نهضت جهادی یک میلیارد اصله نهال در دستور کار قرار دارد. طرحهای بزرگ نیازمند یک دانش عمیق از ظرفیتهای اکولوژیک، ایجاد زیرساختهای مناسب و ایجاد یک بستر مشارکتی برای اطمینان از پایداری مشارکتها است. برای انجام این اقدام توجه آحاد جامعه بسیار کمک کننده است تا ما بتوانیم با تامین منابع و با مشارکت جدی بنگاههای بزرگ مالی و سرمایهگذاریهای بنگاههای سرمایهداری بزرگ در این راستا گام برداریم و این عقب ماندگی را جبران کنیم.
معدنکاوی از جمله عوامل مهم تاثیرگذار بر افزایش بیابانزایی
وی درباره تاثیر معدنکاوی بر افزایش بیابانزایی اظهار کرد: بخش گسترده ای از بیابانزایی در کشور ایران متاثر از اقدامات معدن کاوی در کشور است که بسیاری از آنها در مناطق خشک و بیابانی هستند. سوال مهم این است که چگونه میتوانیم منابع اعتباری مورد نیاز برای شتاببخشی به فعالیتهای بیابانزایی داشته باشیم؟ در بسیاری از کشورهای دنیا مالیات قابل توجهی برای این بنگاههای مالی در نظر گرفتهاند و تامین کننده اصلی خسارات سرزمین خودشان هستند و نمیشود که برخی دستگاهها تخریب کنند و سودهای چندصد برابری ببرند درصورتی که منابع طبیعی با اعتبارات بسیار محدود که اعتبار آن شاید برای احداث یک سد بزرگ هم کافی نباشد، بخواهد پاسخگوی این گستره وسیع با این پیچیدگی تخریب باشد.
مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری ادامه داد: جایگاه مسئولیت اجتماعی باید در نظام برنامهریزی بازنگری شود همچنین موضوع مالیات سبز نیز باید بهطور جدی مورد توجه قرار گیرد. از جمله موارد دیگری که باید مورد توجه واقع شود میتوان به پرداخت برای خدمات اکوسیستم که در اصطلاح اقتصاد زیست محیطی است، اشاره کرد. ابزارهای بازدارنده و ابزارهای تشویقی همچنین حمایتی باید بهدرستی همچون چرخ دنده در کنار یکدیگر قرار گیرند و همسوی یکدیگر حرکت کنند.
جعفریان در پایان تصریح کرد: موضوع کمی دشوار است چراکه وقتی موضوع کارهای مشارکتی به میان میآید این مسئله نیز پیش میآید که چگونه بودجه دستگاهها ادغام و نتایج به دست آمده تفکیک شود همچنین چگونه به یک پروژه نظارت داشته و پاسخگوی دستگاههای نظارتی باشیم؟و... اینها مسائل کوچکی هستند که در سیاستگذاریها باید به آنها توجه جدی شود.
نظر شما