در کتب حدیثی مهم شیعه مانند کاملالزیارات، امالی، ثوابالاعمال، وسائلالشیعه و... احادیث و روایات فراوانی از پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) درباره ثواب عزاداری و گریستن بر مصائب امام حسین(ع) و اهل بیت ایشان نقل شده است.
اما چگونه ممکن است که یک قطره اشک، پیش خداوند آنچنان ارزش داشته باشد که خداوند به واسطه آن گناهان را بیامرزد و بهشت را بر انسان واجب کند؟
در گفتوگو با حجتالاسلام دکتر قاسم ترخان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی پاسخ به این پرسش و شأن گریه کردن بر ابی عبدالله حسین(ع) را بررسی کردیم که در ادامه میخوانید.
بهشت در انتظار گریه کن و گریاننده بر حسین(ع)
حجتالاسلام ترخان در ابتدا با تاکید بر اینکه بهشت در انتظار گریه کن و گریاننده بر حسین(ع) است، به روایتی از امام صادق(ع) اشاره کرده و میگوید: امام صادق(ع) به جعفر بن عفان فرمود «قَالَ مَا مِنْ أَحَدٍ قَالَ فِی اَلْحُسَینِ شِعْراً فَبَکی وَ أَبْکی بِهِ إِلاَّ أَوْجَبَ اَللَّهُ لَهُ اَلْجَنَّةَ وَ غَفَرَ لَهُ» یعنی هیچ کس نیست که درباره حسین(ع) شعری بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب میکند و او را میآمرزد.
او ادامه میدهد: «أَوْجَبَ اَللَّهُ لَهُ اَلْجَنَّةَ» در دو جا آمده و در روایات بین دو گریه و وجوب بهشت رابطه وجود دارد. یکی برای ساکت کردن گریه یتیم و دیگری برای گریه کردن و گریاندن عزاداران حسینی که یتیم واقعی هستند. چرا که در روایتی از پیامبر(ص) داریم أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه، یعنی من و علی(ع) دو پدر این امت هستیم. در روایات وارد شده است که انسان دارای دو نوع پدر است. یکی پدری که منشأ تولد و پیدایش انسان است و دیگری پدر روحانی و معنوی که عهدهدار تربیت و کمال روحی و معنوی اوست. بر این اساس میتوان گفت همه معصومین(ع) به لحاظ نقش تربیت معنوی، روحانی، هدایت و ارشاد امت حق پدری بر گردن امت دارند و حتی این مطلب در مورد معلمان و مربیان نیز صدق میکند یعنی آنها پدران معنوی و روحانی هستند.
راز ماندگاری عاشورا، گره خوردن شور با شعور حسینی
مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پاسخ به این پرسش که چرا با گریه بهشت واجب میشود، توضیح میدهد: فارغ از آثار مادی عزاداری مانند شفای چشمان مرحوم آیتالله العظمی بروجردی در مجلس عزای امام حسین(ع)؛ گریه و عزاداری آثار معنوی بسیاری دارد که سرانجام آن ورود به بهشت است. بهشت از آن جهت واجب میشود که میدانیم گریه عاشق از فراق است. این گریه نشانۀ آن است که هنوز انسانیت در وی نمرده و او سالم است، مگر می شود انسانی سالم باشد و از درد و رنجی که در کربلا اتفاق افتاده است نالان نباشد.
او ادامه میدهد: آنچه باعث جهنمی شدن انسان میشود، گناه است. کسی که گریه میکند به جهت پیوند و اطاعتی که با امام حسین (ع) دارد، حسینی زندگی میکند. گریه علامت پیوند است. پیوند با مرام و رسم حسین(ع) یعنی او با یزید و کارهایش میانهای ندارد. علاوه بر این، مراسم عزای حسینی مجلس درس است و انسانها توفیق توبه پیدا میکنند. روایت جوانی که با روضه اباعبدالله(ع) از زبان آیتالله مرعشی توبه کرد و عاقبت به خبر شد، تنها یکی از هزار است.
در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: أنتمُ الصِّراطُ الأقومُ وشهداءُ دارِالفناءِ وشفعاءُ دارالبقاء، شما صراط اقوم الهی و شاهدان دار فناء یعنی دنیا و شفعاء داربقاء یعنی آخرت هستید. اهل بیت(ع) صراط اقوماند. به این معنا که شاهراه پایداری هستند که رجوع انسان را به سوی حضرت حق شکل میدهند. صراط اند به این معنا که شاهراهی هستند که همه نتایج سیر الیالله نصیب رونده آن راه میشود و هر راهی به سوی خدا همه نتایج راندارد، فقط صراط است که همه نتایج را دارد. اگر کسی صراط اقوم را بشناسد میبینید که در زمان آشفتگی پشیمان نمیشود. بر این اساس باید با پیام عاشورا آشنا شد و اینجاست که شور و شعور به همدیگر گره خواهند خورد.
اشک بر حسین(ع)، تجدید عهد با امام شهیدان
این استاد حوزه و دانشگاه یادآور میشود: اگر عزاداری میکنیم باید شورمان به شعور مجهز باشد. هر عاشورایی بر عرفهای تکیه دارد. به روایت آیتالله محی الدین حائری شیرازی، امام حسین(ع) در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا جور دیگر. شب برای پس زدن نا اهلها و روز برای جذب اندرونیانی بود که آن بیرون، در لشکر عمر سعد ایستاده بودند. اندرونیانی که به ظاهر بیرونی بودند. شب عاشورا، سخن از «نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود و روز عاشورا میگوید بیایید به من کمک کنید، آیا یاوری و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟ شب صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیبها باشد و روز سخن می گوید تا مبادا طیبی در بین خبیثها مانده باشد. شب، غربال میکند تا فقط صالحان بمانند و روز غربال میکند تا فقط اشقیا در مقابل او ایستاده باشند. آنکه در عرفه آنچنان میگرید، میتواند در عاشورا جهانی را اینچنین بگریاند.
او تاکید میکند: باید توجه داشته باشیم که شاگردان این کلاس درجاتی دارند. شخصی مانند ناصبی است که قطرهای اشک ریخته و به همین مقدار که از انسانیت بویی برده است، مورد لطف حضرت امیر(ع) قرار گرفته است طبق روایتی که آیتالله بهجت بیان کرده است. گاهی برخی از جوانان جایگاههایی را برای پذیرایی مردم درست می کنند. این کار خوبی است. این شور است اما باید به مسجد بیایند که با شعور هم پیوند بخورد و گر نه مانند آن است که کسی معلمی را دوست داشته باشد اما در کلاس درسش حضور پیدا نکند یا یک در میان شرکت کند. این محافل اگر چه ممکن است پیامی از امام(ع) را منتقل کنند اما نباید به آن بسنده کرد. توقف در آن مانند توقف در کلاس درس ابتدایی است.
دکتر ترخان در پایان با تاکید بر اینکه گریه بر امام حسین(ع) به عمل میانجامد، عنوان میکند: این گریه حتی اگر به عمل هم منتهی نشود باز ارزش و ثواب دارد. از یاد نبریم که اشک به تنهایی نشانه ولایت نیست و بشرطها و شروطها که همان تبعیت از ولایت است. در این صورت این اشک یگانه کیمیای عالم میشود. گریه بر مصائب امام حسین(ع) تجدید عهد با امام شهیدان است. در پرتو یادآوری مصائب آن حضرت، احساس دوستی و محبت نسبت به ایشان و نفرت از دشمنان در قلب انسان احیا و بازسازی میشود. علاوه بر آن گریه بر امام حسین(ع) حاصل پیوند با امری معنوی است که سبب میشود انسان به سوی امر قدسی قدم بردارد. تقویت و اعتلای این حب و بغضها مهمترین اثر گریستن بر امام حسین(ع) است. امام حسین(ع) طبق بیان خودشان «قتیل العبرات» یعنی کشته اشک است. اشکی که تا زمان گرفتن انتقام خون تمام مظلومان تاریخ از ستمگران به رهبری مهدی صاحب الزمان(عج) همچنان از چشمان علاقهمندان به خاندان رسالت جاری خواهد بود.
نظر شما