تحولات لبنان و فلسطین

در یک‌شب، سر هفتاد پیغمبر را بریدند و صبح که از خواب بیدار شدند انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است؛ زیرا خداوند به آنها مهلت داد و بعدا انتقام این حرکت را گرفت.

امام حسین به عبدالله بن عمر چه گفت؟

یکی از کتاب‌هایی عاشورایی بازار نشر کشور، «راز ماندگاری عاشورا» اثر سید مجتبی حسینی است که سال ۱۳۹۳ توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شد و در حال حاضر با نسخه‌های چاپ دهم در بازار حضور دارد. این‌کتاب از چاپ اول تا نهم با مجموع شمارگان ۲۵ هزار و ۳۵۰ نسخه و چاپ دهمش نیز سال ۱۴۰۰ با شمارگان ۶ هزار نسخه عرضه شد.

«راز ماندگاری عاشورا» دربردارنده متن ۳ مجلس سخنرانی سیدمجتبی حسینی است که محرم ۱۳۹۲ به‌مناسبت اربعین حسینی در دفتر نشر فرهنگ اسلامی برگزار شد. موضوع سخنرانی‌ها هم همان‌طور که از عنوان کتاب پیداست، کندوکاو در چرایی ماندگاری حادثه عاشورا در تاریخ است.

در ادامه دو برش از این‌کتاب را می‌خوانیم؛

***

یکی دیگر از رموز ماندگاری عاشورا این است که امام حسین ایمان داشتند که حرکتشان، حرکتی است مستمر و قرار نبوده که برنامه‌ای کوتاه‌مدت باشد. ممکن است کسانی بر حسب ظاهر نگاه کنند و بگویند در عاشورا اتفاقاتی افتاد که باعث شکست امام حسین شد. اما وقتی حرکت امام حسین را یک حرکت ادامه‌دار بدانیم معلوم می‌شود که هنوز کار تمام نشده است و این موج هنوز ادامه دارد.

ظاهرا عبدالله عمر در مسیر راه به امام حسین عرض کرد با این وضعیتی که تو می‌روی من نگران آفرینش هستم. اینها دستشان به خون تو آلوده می‌شود و این اتفاق ناگوار می‌افتد. آن‌وقت چه می‌شود؟ ممکن است خدا غضب کند و همه آسمان‌ها و زمین به هم بریزد. او حتی نگران خود امام حسین هم نیست بلکه نگران برهم‌خوردن نظام آفرینش است ولی حضرت در پاسخ می‌فرمایند: بنی‌اسراییل سر یحیی را بریدند و به ستمگری از ستمگران اسراییل هدیه دادند ولی هیچ اتفاقی نیفتاد.

در یک‌شب، سر هفتاد پیغمبر را بریدند و صبح که از خواب بیدار شدند انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است؛ زیرا خداوند به آنها مهلت داد و بعدا انتقام این حرکت را گرفت. به عبارت دیگر ایشان می‌داند که قضیه چه می‌شود و فردای آن‌روز کواکب به هم نمی‌ریزند. چرا که خداوند عجله ندارد. خود سیدالشهدا به این‌قضیه واقف است و از ابتدا هم دنبال یک برنامه کوتاه‌مدت نیست. توجه به این موضوع بسیار مهم است چرا که رمز و رازهای عاشورا بیشتر معلوم می‌شود و موجب تامل در تحلیل‌هایی می‌شود که نوعا ناقصند یا ناقض. تحلیل‌هایی نیز وجود دارد که جامع نیست و هرکسی چیزی می‌گوید و هیچ‌کدام هم کامل نیست.

***

یادمان باشد که وقتی به مجلس امام حسین (ع) و یا به کربلا می‌رویم می‌گویند «وجبت له الجنه». شروع نکنیم توجیه‌کردن و انکار کردن. برای تقریب به ذهن به این مثال توجه کنید. فرض کنید یک قرص بدهند و بگویند شش‌ماه باید این‌قرص خورده شود و آمپولی هم زده شود تا خوب شوی. حالا اگر یک قرصی پیدا شود که کار همان شش‌ماه را سریع انجام دهد چه می‌گوییم؟ معمولا می‌گوییم سرمان کلاه گذاشتند، در حالی‌که اگر فرمولش و ریشه‌های وجودیش کشف بشود معلوم می‌شود که با همین قرص همه چیز درست می‌شود.

اینجا هم چون ما نمی‌دانیم کربلا یعنی چه، نمی‌دانیم امام یعنی چه‌کسی، یک‌روایت را که می‌شنویم شروع می‌کنیم به انکار کردن.

نکته مهم دیگر آنکه هر وقت صحبت از زیارت امام حسین (ع) شده است، تقریبا بدون استثنا گفته‌اند «وجبت له الجنه» سوال این است که چرا؟ و این سوال پاسخ داده نمی‌شود مگر آنکه حسین (ع) را بشناسیم و برای شناخت حسین (ع) باید برگردیم از ابتدای تولد، حتی قبل از تولد ایشان را بررسی کنیم. سیدالشهدا (ع) به دنیا آمده است، نوزاد است، پیامبر ایشان را می‌بینند گریه می‌کنند. بعد می‌شود کودک چندساله. یک روز همه کنار هم نشسته‌اند، پیغمبر ایشان را در آغوش گرفته است و دارد کِیف می‌کند. یک مرتبه جبرئیل می‌آید و جلوه‌ای از جلوه‌های عاشورا را نشان حضرت می‌دهد، پرده‌ای را کنار می‌زند، پیغمبر به‌شدت گریه می‌کند طوری که شانه‌های حضرت از شدت گریه می‌لرزد.

سیدالشهدا (ع) به پیامبر نگاه می‌کند و می‌گوید چه شده است؟ پیامبر می‌فرماید الان جبرئیل آمد و گفت این کودک که الان داری با آن بازی می‌کنی در روز عاشورا مصیبت‌های این‌چنینی به سرش می‌آید. سیدالشهدا (ع) می‌فرماید بعد از آن چه می‌شود؟‌ پیامبر می‌فرماید قبر تو می‌شود مزار محبین تو. مردم از راه‌های دور و نزدیک خانه و زندگیشان را رها می‌کنند و به زیارت تو می‌آیند. به اینجا که می‌رسد امام حسین (ع) سوال می‌فرماید: «ما لمن زار قبری» سیدالشهدا می‌فرماید آنهایی که قبر من را زیارت می‌کنند چه چیزی نصیبشان می‌شود؟ پیغمبر می‌فرماید «فله الجنه» یعنی آنکه مساله امام، مساله مردم است نه خودش. خودی برای حضرت مطرح نیست و حضرت سلم محض است. اصلا حسین وجود ندارد و همه‌اش خداست.

ما چون عاشورا و حضرت حسین (ع) را نشناختیم، بعضی از گفته‌ها در مورد امام حسین برای‌مان ثقیل می‌آید. و باورمان نمی‌آید که با زیارت امام حسین (ع) بهشت بر زائر واجب می‌شود در حالی که اگر زیارت درست و با آدابش انجام شود، بهشت همانجاست. دنبال چه چیزی می‌گردیم؟ بهشت همان‌جاست. «فیه معراج‌الانبیاء» بهشت همان کربلاست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.