به گزارش قدس آنلاین؛ نهضت سوادآموزی در دی ماه ۵۸ با فرمان امام خمینی (ره) و به منظور از بین بردن بیسوادی در کشور تشکیل شد. در طول سه سال ابتدایی تاسیس این سازمان، نهضت سواد آموزی به صورت شورایی و با حضور نمایندگان آموزش و پرورش، جهاد سازندگی، نماینده روحانیت و جهاد دانشگاهی اداره میشد و مسئولیت تشکیل کلاسهای سواد آموزی را بر عهده داشت.
هدف از تشکیل سازمان نهضت سوادآموزی در اساسنامه آن که مصوب سال ۶۳ است؛ «ریشهکن ساختن بیسوادی» عنوان شده و در ماده ۴ این اساسنامه آمده است که وظیفه نهضت سواد آموزی به عنوان سازمانی وابسته به آموزش و پرورش، آموزش بزرگسالان در حد خواندن و نوشتن و آموختن حساب و نیز تربیت و بالا بردن سطح فرهنگ و نشر فرهنگ اسلامی مناسب با سوادآموزان درمحدوده ضوابط نهضت سوادآموزی است.
از سال ۶۳ تا سال ۸۰ نهضت سواد آموزی به عنوان سازمانی وابسته به وزارت آموزش و پرورش در حیطه سوادآموزی فعالیت میکرد اما سال ۸۰ واحدهای استانی سوادآموزی در ادارات کل آموزش وپرورش استانها تجمیع شدند اما به دلیل موثر واقع نشدن این اقدام در تحقق اهداف نهضت سوادآموزی، مجددا در سال ۸۹ طرح تجمیع سواد آموزی در آموزش و پرورش استانها برداشته و طرح ادغام سواد آموزی ابلاغ شد.
اینگونه، فعالیتهای سواد آموزی استانها همانند قبل از سال ۸۰ زیر نظر سازمان مرکزی نهضت سواد آموزی پیش رفت اما این روند تنها برای کمتر از یک سال در پیش گرفته شد و مجددا هیات وزیران با ابلاغ دستورالعملی واحدهای سواد آموزی استانها و شهرستانها را در آموزش وپرورش ادغام و مسئولیت سواد آموزی را به آموزش وپرورش واگذار کرد.
از آن سال تا کنون یعنی حدود ۱۳ سال است که معاونت «سواد آموزی» در ادارات کل آموزش و پرورش استانها دایر و مشغول فعالیت است. از سال ۹۰ و با تصویب شورای عالی آموزش و پرورش نیز ساختار آموزش در نهضت سواد آموزی شامل دوره «سوادآموزی» (معادل سوم ابتدایی) و دوره «انتقال» (معادل ششم ابتدایی) میشود.
با این حال طی سالهای اخیر و با افزایش نرخ باسوادی همواره فعالیت سازمان نهضت سواد آموزی به شکل فعلی مورد انتقاد کارشناسان بوده و در این میان بعضا پژوهشهایی در زمینه چگونگی تغییر ساختار نهضت و نحوه فعالیت جدید آن ذیل ساختاری دیگر انجام شده است.
در همین راستا چندی پیش احمد نادری، عضو کمیسیون تلفیق لایحه برنامه هفتم توسعه گفته بود که با تصویب این کمیسیون نهضت سواد آموزی منحل شده و به شکل سابق ادامه کار نمیدهد و ماموریتهای آن به معاونت ابتدایی آموزش و پرورش سپرده می شود.
البته این تصمیم فعلا در کمیسیون تلفیق لایحه برنامه هفتم توسعه تصویب شده است و باید منتظر بود و دید که آیا در صحن علنی نیز رای میآورد یا خیر؛ از سوی دیگر معاون ابتدایی و نیز معاون حقوقی و امور مجلس وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به پیگیریهای ایسنا در این رابطه اظهار کردند که آنها نیز در همین حد موضوع انحلال نهضت سواد آموزی و واگذاری ماموریتهای آن به معاونت ابتدایی وزارت آموزش و پرورش را شنیدهاند. از این رو باید منتظر بود و دید نهایتا مجلس شورای اسلامی این نهاد ۴۴ ساله را منحل میکند یا خیر؟.
نهضت سوادآموزی جز در دوره کوتاهی از پیشرفت قابل قبولی برخوردار نبوده است
در همین راستا با حیدر تورانی، استاد تمام مدیریت آموزشی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش که در زمینه تغییر ساختار نهضت سوادآموزی و جایگزینی آن با ساختار «آموزش بزرگسالان» مطالعهای را در پاییز ۱۴۰۱ انجام داده است، به گفتوگو نشستیم که اظهار کرد: فرآیند بررسیهای میدانی، دادههای پژوهشی گردآوری شده، مطالعه اسناد و نوشتارهای موجود، مصاحبه با کارشناسان زبده و پیشکسوتان سوادآموزی و متخصصان آموزش بزرگسالان نشان می دهد که جز در سالهای ۶۸ تا ۷۵، چه در وضعیت ساختاری مستقل، چه در دوره تجمیع و چه بعد از انتزاع نهضت سوادآموزی، همواره سازمان نهضت سوادآموزی با چالشها و مسایل و کمبودهایی مواجه بوده و از کارآمدی و پیشرفت قابل قبول و مورد انتظار برخوردار نبوده است.
آموزش و پرورش غرق در مسائل خود و نهضتی که به آن اهتمام نشد!
وی با بیان اینکه این ناکارآمدی و عدم موفقیت به ویژه در وضعیت ساختار تجمیعی، بسیار مشهود بوده و اکنون نیز آثار آن تداوم دارد، توضیح داد: وزارت آموزش و پرورش آنچنان غرق در مسایل، کمبودها و چالشهای درون سازمانی و برون سازمانی خویش بوده است که نمی توانست اهتمام و توجه لازم را به سازمان نهضت سوادآموزی و وظایف آن داشته باشد.
خطر «نوبیسوادی» برای مخاطبان نهضت سوادآموزی
این پژوهشگر توضیح داد: آنچه در طی چهار دهه فعالیت سازمان نهضت سوادآموزی مشهود است، پوشش تقریبی بیسوادان ۴۹-۱۰ ساله کشور با هدف آموزش سواد پایه یعنی سواد خواندن، نوشتن و حساب کردن و تا حدودی روان خوانی قرآن آن هم در لبه خطر و نگرانی پیدایش «نوبیسوادی» بوده است. شاهد این امر نیز این مثال است که در طول چهار دهه فعالیت نهضت سوادآموزی، ۹ میلیون نفر در حد سوادآموزی (معادل سوم ابتدایی) آموزش دیدهاند که از این تعداد فقط ۲ میلیون نفر به پایان دوره ابتدایی رسیدند. بدین معنی که ۷ میلیون نفر آن ها همچنان در لبه خطر نوبیسوادی هستند. در حالی که در دنیای امروز و با توجه به تعاریف نو از سواد و نیز آنچه در اغلب کشورهای جهان در آموزش بزرگسالان رخ می دهد، جای هیچ گونه اما و اگری برای نوشدن چشم انداز و ماموریت، اهداف، راهبردها، وظایف، محیط و فناوری سازمان نهضت سوادآموزی باقی نگذاشته است.
روند ۴۴ ساله نهضت سوادآموزی
تورانی تاکید کرد: ابتدا این نهاد نوپا با استفاده از امکانات، تجهیزات آموزشی، ساختمان، وسیله نقلیه و فضای آموزشی مورد نیاز از طریق دستگاههای دولتی و کمکهای مردمی شکل گرفت و مبالغ ناچیزی از دولت به عنوان اعتبار جاری دریافت میکرد تا حقوق و حق الزحمه کارکنان و آموزشیاران را پرداخت کند. با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۵۹ اولویت در دفاع از تمامیت ارضی کشور باعث شد بیشتر منابع در خدمت به جبهه و جنگ قرار گرفت و به دنبال آن با حضور گسترده جوانان در جبهههای جنگ، سیل امکانات به جبههها روانه شد، از این رو به دلیل محدودیت منابع مالی و انسانی با وجود کارآمدی بالای نهاد نهضت سوادآموزی، امکان تحقق اهداف تعیین شده یعنی افزایش میزان باسوادان به بالای ۹۰ درصد تا حداکثر سه سال بعد از تشکیل آن، تا پایان دفاع مقدس محقق نشد.
این استاد تمام مدیریت آموزشی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش با یادآوری اینکه از اوایل دهه ۱۳۸۰ وزارت آموزش و پرورش تعهداتی را در زمینه سرعت بخشی به فعالیتهای سوادآموزی برعهده گرفت تا بتواند از ظرفیتهای مدارس و معلمان در باسواد کردن بیسوادان یعنی سواد نوشتن و خواندن و حساب کردن استفاده کند، افزود: اما در عمل با توجه به مشکلات و مسایل و محدودیتهای مدارس در پیشبرد و اهداف و ماموریتهای رسمی و موظفی خود بهرهای نداشت و عملاً اتفاق خاصی در بهبود وضعیت سوادآموزی و کاهش بیسوادی رخ نداد به همین دلیل تصمیم به تغییر ساختار به صورت تجمیع آن گرفته شد.
وی افزود: با این حال این سوال همچنان در نزد همگان به ویژه مدیران و کارشناسان سازمان نهضت سوادآموزی مطرح بوده و هست که چرا در مدت ۸ سالی که ساختار تجمیع صورت گرفت یعنی در سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۰، این هدف که سوادآموزی از طریق معلمان و استفاده از ظرفیت کاهش یافته مدارس تا ریشه کنی کامل پیش برود، تحقق نیافت؟. این ساختار تجمیعی که وافی به مقصود نبوده است، بار دیگر و به شکل دیگری با همان سبک و سیاق و روش و ساختار قبلی از سال ۱۳۹۰ مجددا به اجرا در آمد.
این پژوهشگر حوزه آموزش تصریح کرد: با همه این احوال از سال ۱۳۹۰ واحدهای نهضت سوادآموزی استانها و مناطق در درون ساختار وزارت آموزش و پرورش ادغام شدند و نهضت سوادآموزی به عنوان یکی از زیرمجموعههای ساختاری استانها و مناطق آغاز به کار کرد. در اجرای این ساختار، فردی از سوی وزیر وقت به عنوان رئیس سازمان نهضت سوادآموزی منصوب شد اما تا قبل از آن «حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی» این مسئولیت را در جایگاه نماینده ولی فقیه و مشاور وزیر آموزش و پرورش بر عهده داشت که با ساختار و انتصاب جدید، وی از مسئولیت اجرایی سازمان نهضت سوادآموزی کنار رفت و «علی باقرزاده» جانشین وی شد. در همین راستا، وزیر وقت مصمم و مدعی بوده است که می توان ظرف زمانی ۲ سال، بیسوادی را به کمک این ساختار و روشهای جدید به صفر نزدیک کرد، ولی در عمل مشاهده شد که این کار بزرگ به این سادگیها قابل اجرا نیست.
کاهش مخاطبین سازمان نهضت سوادآموزی
تورانی تاکید کرد: اکنون که ۱۲ سال از ادغام و تجمیع نهضت در آموزش و پرورش گذشته است، تصمیم بر آن بود که اهداف سازمان نهضت سوادآموزی مبنی بر ریشه کنی بی سوادی، طی برنامه توسعه پنجم کشور به پایان برسد که عملاً این هم اتفاق نیفتاد. در بند ۲ ضوابط اجرای طرح تجمیع ساختار آمده است که همه امور پشتیبانی، مالی، اداری و حقوقی و مزایای مربوط به سوادآموزی و آموزش دهندگان تماما بر عهده ادارات کل آموزش و پرورش استانها است و فقط آموزش و برنامه درسی آن بر عهده سازمان نهضت سوادآموزی خواهد بود که در عمل موفقیت چندانی نداشته است. برای مثال قبل از تجمیع ساختار و ادغام آن در آموزش و پرورش، یک میلیون و ۱۰۰ هزار سوادآموز در سال تحت پوشش سازمان نهضت سوادآموزی بودند که اکنون این عدد به ۲۸۰ هزار نفر یعنی حدود ۷۵ درصد کاهش داشته است.
چرا مخاطبان برنامههای بیسوادی کم شد؟
وی با بیان اینکه درحال حاضر گزارش شده است که بیش از تعداد اندکی از بیسوادان تحت پوشش برنامههای سواد آموزی نیستند، عنوان کرد: یکی از علتهای مهم آن، تصمیم وزارت آموزش و پرورش مبنی بر کاهش و ریشه کنی بیسوادی از طریق معلمان شاغل و بازنشسته است که متاسفانه این برنامه هم تکرار همان برنامههای قبلی بوده و سرانجام خوشی نداشته است چرا که مدارس در انجام وظایف و مأموریت رسمی خویش باتوجه به انبوه محدودیتها و معذوریتها بازمانده بودند، بنابراین در اندیشه شناسایی و جذب بیسوادان نیز نبودهاند.
سال ۱۴۰۱ حدود ۷.۵ میلیون بیسواد داشتیم
تورانی استاد تمام مدیریت آموزشی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش معتقد است علیرغم اینکه بنا بر اعلام روابط عمومی سازمان نهضت سواد آموزی، در سال ۱۴۰۱ جامعه ما با حدود ۷.۵ میلیون بی سواد روبهرو بوده است، به دلیل تغییر نگاه به پدیده سواد و تعریف جدید از آن، ایجاد تغییرات اساسی در چشم انداز و ماموریت (vision & mission) و ساختار این سازمان ضروری است.
وی در عین حال بیان کرد: بنابر آنچه که شرح آن رفت، اگر تعریف و هدف از سواد همچنان توانایی نوشتن، خواندن، حساب کردن و روخوانی مطلوب قرآن کریم باشد ساختار گذشته نهضت قبل از سازمان شدن (۱۳۹۰) و به اصطلاح ادغام و تجمیع در آموزش و پرورش کارآمدتر بوده است. ساختار کنونی سازمان نهضت سوادآموزی می تواند حداکثر و در نهایت با رفع همه این نارسایی ها و محدودیتهای ساختاری که مطرح شد، مشکل بیسوادی را از حیث خواندن، نوشتن و حساب کردن تا حدودی مرتفع کند، اما همچنان در جهت حفظ وضع موجود بوده و ناظر برآینده و تعاریف جدید از سواد نیست. لکن تعاریف جدیدی از سواد نظیر سواد عاطفی، سواد ارتباطی، سواد مالی، سواد رسانهای، سواد تربیتی و... مطرح است که عملا ساختار موجود قادر به ایفای نقشی کارآمد و اثربخش نیست و لازم است که با همه توان در موقعیت تغییر و انعطاف پذیری قرار گیرد و خود را با طراحی جدید به دنیای جدید متصل و مرتبط کند.
ورودی بیسوادی مسدود نبوده و بازگشت به بیسوادی همچنان در حال وقوع است
بنا بر اظهارات این پژوهشگر، از سوی دیگر طی این سالها ورودی بی سوادی مسدود نبوده است و بازگشت به بیسوادی همچنان در حال وقوع است چراکه ۵۰ درصد سوادآموزان در حد و اندازه دوره اول ابتدایی تحصیل کردهاند. یعنی به اندازه کافی با سواد نشدهاند. بویژه آنهایی که دو زبانه بودهاند و یا از سواد خواندن محروم و محیط یادگیری آنها غنی نیست.
وی معتقد است: طی این سالها بزرگسال آموزی به نحو مطلوبی به کار گرفته نشده و آموزش بخش زیادی از سوادآموزان به همان صورت پداگوژی یا کودک آموزی و اغلب با رویکرد نفر به نفر بوده است. روند نهضت سواد آموزی به شکلی بوده است که همکاریهای بین بخشی و سازوکارهای داوطلبانه و ترکیب اشتغال و درآمد با نقصانهای جدی مواجه بوده است و رویکردهایی مانند سوادآموزی حرفهای و سوادآموزی کارکردی مورد توجه قرار نگرفته بود.
آموزش بزرگسالان در سایر کشورها چطور است؟
تورانی در بخش دیگر سخنان خود به بیان شرایط سایر کشورها در زمینه آموزش بزرگسالان پرداخت و توضیح داد: در بیشتر کشورها هدف از نظام آموزش بزرگسالان، آماده کردن افراد برای ورود به بازار کار به منظور دستیابی به اهداف اقتصادی و اجتماعی، تربیت شهروندانی خوب، با صلاحیت، جوابگویی به نیازهای عصر حاضر، بر طرف کردن شکافهای تحصیلی و برقراری برابری بیشتر عدالت اجتماعی در حوزه آموزش، رشد شخصیتی بزرگسالان و توسعه عضویت و شرکت آنان در جامعه است.
این استاد تمام مدیریت آموزشی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش درباره شرایط آموزش بزرگسالان در ژاپن، تصریح کرد: در ژاپن آموزش بزرگسالان به طور اعم برای بزرگسالان و با هدف مشارکت درآموزش مهارتهای حرفهای، ارتقای دانش و فرهنگ عمومی است. وزارت آموزش و پرورش مسئولیت نظارت بر عملکرد مراکز آموزشی بزرگسالان را برعهده دارد و شهرداریها را تشویق می کند تا دورههای دانشگاهی برای بزرگسالان ایجاد کند. لازم به یادآوری است که این آموزشها شامل سوادآموزی نمی شود چون بیسوادی وجود ندارد بلکه آموزش بزرگسالان به طور اعم برای بزرگسالان و با هدفهای آموزش مهارتهای حرفهای، ارتقای دانش و فرهنگ عمومی و آموزش ویژه برای زنان ارائه میشود.
وی درباره شرایط ایرلند نیز توضیح داد: در ایرلند طرح ملی سوادآموزی بزرگسالان به افزایش مشارکت افراد در امور اجتماعی به میزان (۱۸۰۰۰ نفر در سال) معطوف میشود. راهبرد ملی سوادآموزی بزرگسالان در ایرلند به حمایت از افراد بزرگسالی که مهارتهای آنها جهت مشارکت در امور جاری جامعه کافی نیست منتهی میشود تا با مشارکت در آموزشهای پایه و ریاضیات به برطرف کردن مشکلات خود مبادرت کنند.
این پژوهشگر حوزه آموزش درباره نظام آموزش بزرگسالان در استرالیا نیز توضیح داد: اگرچه کشورهای زیادی با پدیده بزرگسالان بیسواد روبرو هستند، اما استرالیا مثالی خوبی از این کشورها است که با وجود موفقیتهای قابل توجه در شاخصهای توسعه انسانی مثل بهداشت، تعلیم و تربیت و اقتصاد، با پدیده بیسوادی بومیان این کشورها که از قدیم الایام در این کشور می زیستند، روبرو است. در سال ۲۰۰۹ برآورد شده است نزدیک به ۳۵ درصد از جمعیت بزرگسالان بومی و بزرگسالان جزیره استریت تورس استرالیا کم سواد یا بیسواد هستند، البته دولت آموزش را به سرعت در سیاستها و برنامههای آموزشی اعمال کرده است و بر اساس گزارش دولت فدرال از هر چهار بزرگسال جمعیت بومی استرالیا، یک نفر در دوره آموزش فنی و حرفهای شرکت کردهاند.
به گفته تورانی نظام آموزش بزرگسالان کشور سوئد متشکل از دورههای آموزش بزرگسالان تحت نظارت شهرداریها، آموزش تکمیلی متوسطه، آموزش استثنایی ویژه بزرگسالان و آموزش زبان سوئدی به مهاجرین و افراد غیر بومی است.
این استاد تمام مدیریت آموزشی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش افزود: در برخی از کشورهای جهان آموزش بزرگسالان توسط چند وزارتخانه، مؤسسه یا نهاد اعم از دولتی یا غیر دولتی (مردم نهاد) سازماندهی و اجرا میشود زیرا از دیدگاه این متخصصان، تمرکز فعالیتهای آموزش بزرگسالان در یک سازمان میتواند مضر باشد. با این حال اقداماتی به عمل آوردهاند تا برنامهریزی، نظارت و ارزشیابی خدمات این نوع آموزش، بهعهده نهاد خاصی محول شود.
لزوم ایجاد تغییرات اساسی در ساختار سازمانی و آموزشی «نهضت سوادآموزی»
این پژوهشگر حوزه آموزش در بخش دیگر سخنان خود به بیان پیشنهاداتی برای جایگزین کردن ساختاری با سازمان نهضت سوادآموزی پرداخت و اظهار کرد: سازمان نهضت سوادآموزی با ساختار سازمانی کنونی بدون تردید امکانات لازم را چه به لحاظ نیروی انسانی و چه به لحاظ مالی و تجهیزات و فناوری در اختیار ندارد و لازم است تغییرات اساسی در ساختار سازمانی و برنامه ریزی آموزشی و درسی آن صورت پذیرد.
پیشنهاد جایگزینی «نهضت سوادآموزی» با ساختار «آموزش بزرگسالان»
تورانی با طرح این پیشنهاد که بهتر است عنوان «آموزش بزرگسالان» به جای نهضت سوادآموزی انتخاب و با ساختاری جدید فعالیت خود را از سر گیرد، توضیح داد: در ساختار « آموزش بزرگسالان» سازماندهی آموزش بزرگسالان میتواند به صورت تشکیلات دولتی متمرکز پیش رود. در این نوع سازماندهی، دولت به تنهایی مسئولیت طراحی و اجرای برنامههای آموزش بزرگسالان را بهعهده میگیرد و تلاش میکند تا برنامهریزی آموزش بزرگسالان در قالب برنامههای کلان توسعه ملی انجام پذیرد. در این صورت هدفهای برنامههای آموزش بزرگسالان با برنامههای تأمین و تربیت نیروی انسانی کشور ادغام و هماهنگ میشوند اما آموزش بزرگسالان راهبردها، هدفها و رویکردهای اختصاصی خود را در زمینههای سوادآموزی، آموزش مداوم و همچنین آموزش مادامالعمر تدوین و اجرا میکند تا نیروی انسانی شاغل در صنایع، کشاورزی، خدمات و بخش خصوصی آموزشهای مورد نیاز خود را در سطوح مختلف و در شهر و روستا به آسانی دریافت کند.
استاد تمام مدیریت آموزشی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش افزود: شکل گیری چنین تشکیلاتی در وزارت آموزش و پرورش به سه روش میتواند انجام شود؛ روش اول که یک روش دم دستی است و فرایند این مطالعه پژوهشی نیز بر رد آن صحه گذاشته ولکن در افواه و اذهان همچنان مطرح می باشد این است که ساختار «آموزش بزرگسالان» در راستای تشکیلات فعلی قرار گیرد و ساختار طوری برنامه ریزی شود که ذیل ساختار فعلی وزارت آموزش و پرورش که دارای «آموزش پیش دبستانی و دبستانی» و «آموزش متوسطه» است؛ «آموزش بزرگسالان» اضافه شود که البته وافی به مقصود نیست.
تورانی درباره روش دوم و سوم نیز توضیح داد: روش دوم این است که سازمانی وابسته به وزارت آموزش و پرورش ولی با ساختاری جداگانه تحت نام «سازمان آموزش بزرگسالان» با باز تعریف چشم انداز سازمانی، وظایف و مأموریتهای جدید تاسیس شود. روش سوم اما ایجاد سازمانی مستقل از وزارت آموزش و پرورش ولی با ساختاری جداگانه با عنوان سازمان آموزش بزرگسالان است.
این پژوهشگر حوزه آموزش درباره روش پیشنهادی سوم یعنی ایجاد سازمانی مستقل از وزارت آموزش و پرورش ولی با ساختاری جداگانه با عنوان سازمان آموزش بزرگسالان، خاطر نشان کرد: این سازمان می تواند زیر نظر معاونت اجرایی ریاست جمهوری تشکیل شود، چراکه آموزش بزرگسالان به طور همزمان و متوالی متوجه و ناظر بر خروجیهای سه وزارت خانه آموزش و پرورش، علوم و وزارت بهداشت است. وانگهی از حیث بودجه و پشتیبانیهای اداری، مالی، لجستیکی و بهرهمندی از توجهات و ارتباطات بین المللی نیز بهره کافی و وافی خواهد برد.
تورانی ادامه داد: این سازمان در قبال افراد زیر پوشش قانون تعلیمات اجباری مسئولیتی نخواهد داشت و همه افراد بالای قانون تعلیمات اجباری تا پایان عمر با توجه به کارکردهای گوناگون آموزش بزرگسالان و رویکرد یادگیری مادام العمر، تحت پوشش این سازمان قرار خواهند داشت. به این ترتیب وزارت آموزش و پرورش موظف خواهد بود با گسترش آموزش همگانی و پوشش ۱۰۰ درصدی دانش آموزان، انسداد راه بیسوادی را عملی سازد.
وی درباره فعالیت ساختار جدید در یکی از دو روش پیشنهادی یاد شده (روش دوم و سوم) نیز اظهار کرد: فعالیت ساختار جدید، باید سواد آموزی با هدف ایجاد آگاهی در افراد و فراهم کردن مقدمات دستیابی آنها به منابع اطلاعاتی نوشتاری، شنیداری، دیداری و رسانههای دیجیتالی و نیز آموزشهای فرهنگی، فنی و حرفهای به منظور آماده سازی برای اشتغال، آموزشهای بهداشت جسمی و روانی باشد.
نظر شما