به گزارش قدس آنلاین، گروه بریکس یکی از مهمترین نمودهای نقشآفرینی قدرتهای نوظهور در نظام بینالملل است. بریکس در واقع محصول تلاش جمعی قدرتهای نوظهور برای تأثیرگذاری در اقتصاد سیاسی بینالملل است.
بر این اساس گروه بریکس را میتوان به عنوان یک چتر مشترک اقتصادی در سطح فرامنطقهای با انگیزههای عمدتاً تجاری- فنی که در پی افزایش قدرت ساختاری در عرصه اقتصاد سیاسی بینالملل است تعریف کرد. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با عنوان «تأملی در ماهیت گروه بریکس و روابط آن با جمهوری اسلامی ایران» به فرصتها و چالشهای عضویت ایران در بریکس پرداخته است.
از نظر نویسندگان این گزارش، عضویت جمهوری اسلامی ایران در گروه بریکس مجموعهای از فرصتهای بالقوه را به شرح زیر برای تهران ایجاد خواهد کرد:
۱.سادهسازی روشهای پرداخت و کاهش وابستگی کشورهای بریکس به مؤسسات مالی جهانی وابسته به غرب از طریق ایجاد سامانه نوین پرداخت با عنوان «بریک پی».
۲.تأسیس شبکه سوئیفت میان کشورهای عضو بریکس یک فرصت قابلتوجه برای اعضای جدید محسوب میشود.
۳.هرچند «گروه بریکس» بدون ساختار سازمانی تعریفشده، دبیرخانه و مقر مشخص است، اما تلاشهایی برای ایجاد ساختارهای وابسته به بریکس انجام شده که جایگاه آن را در سطح بینالمللی تقویت میکند.
۴.پیوستن اعضای جدید به بریکس با محوریت یکی از اعضای کنونی موجب تعمیق همکاریهای میانشبکهای در نواحی مختلف خواهد شد.
۵. قدرت اقتصادی بریکس مهمترین فرصتی است که کشورهای در حال توسعه را به مشارکت با این گروه بینالمللی ترغیب کرده است.
۶.گروه بریکس برخلاف سایر نهادهای وابسته به کشورهای غربی ساختار بستهای ندارد، بنابراین رشد تولید ناخالص داخلی گروه بریکس سبب جذابیت آن برای کشورهای در حال توسعه شده است.
در عینحال نباید از چالشهای پیش روی گروه بریکس غافل ماند. چالشهای مذکور بهشرح زیر است:
۱.الگوی تعامل و تقابل اعضای بریکس با مجموعهای از کشورها ممکن است موجب شکلگیری نوعی رقابت مخرب برای جذب اعضای همسو/ ناهمسو شود که این امر به نوبه خود سبب ایجاد شکاف در بریکس پلاس خواهد شد.
۲.سنجش نحوه رأیدهی اعضای بریکس در مجمع عمومی سازمان ملل و سایر کمیتههای مرتبط با آن سطح هماهنگی میان اعضا را نشان میدهد. الگوی رأیدهی اعضای بریکس در مجمع عمومی هماهنگتر از الگوی رأیدهی آنان در شورای امنیت است.
۳.کشورهای عضو بریکس با موضعگیریهای ناهماهنگ در موارد حساسی همچون بحران لیبی و سوریه نتوانستهاند در بحرانهای سیاسی- امنیتی مواضع مشترک از خود نشان دهند.
۴.شرایط موجود، شکنندگی «گروه بریکس» در مقابله با تکانههای امنیتی و فشار خارجی را افزایش میدهد. اختلافات دامنهدار چین و هند، بهترین ابزار نفوذ آمریکا برای مهار کارآمدی گروه بریکس است.
۵.شواهد نشان میدهد عنصر اصلی در الگوی رفتار اقتصادی اعضای بریکس مبتنی بر ملاحظات سیاسی نیست، بلکه از فاکتورهای اقتصادی پیروی میکند.
۶.تغییر در نظام بینالملل برای گروه بریکس هم ضرورت دارد و هم اولویت، اما لزوماً فوریت ندارد. حرکت آهسته اما پیوسته یکی از اصول ثابت «اقتصادهای نوظهور » است. درعینحال راهبرد گروه بریکس هرگز ایستا و تسلیمپذیر نبوده و از نوعی مقاومت پویا و منطقی در برابر نظم ناعادلانه بینالمللی پیروی میکند.
از سوی دیگر برای تداوم همکاری ایران با بریکس توجه به نکات زیر حائز اهمیت است:
با توجه به ماهیت گروه بریکس واگن انتظارات سیاسی تهران از قطار بریکس نباید آنچنان سنگین باشد که لکوموتیو واقعیات اقتصادی توانایی کشیدن آن را نداشته باشد. خواستههای عینی ایران برای مقابله با یکجانبهگرایی آمریکا به شکل اراده عملیاتی در بریکس قابل برداشت نیست، اما مفاهمه اولیه در این زمینه شکل گرفته، بهرهبرداری سیاسی از بریکس زمانبر است . بنابراین ضروری است میان خواستههای جمهوری اسلامی ایران از بریکس با داشتههای آن گروه تناسب واقعی ایجاد کرد.
اعضای گروه بریکس حاضر به پرداخت هزینههای اقتصادی به دلیل حمایت از انگیزههای سیاسی طرفهای ثالث نیستند. بنابراین تهران باید با حفظ ماهیت انقلابی سیاست خارجی، جایگاه خود را روی برُدار بریکس تعریف کند. همکاری با اقتصادهای نوظهور یک انتخاب برای جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه یک ضرورت بلندمدت است که گروه بریکس یکی از مبادی ورودی آن است.
عضویت تهران و کشورهای همسایه در گروه بریکس «سیاست همسایگی» جمهوری اسلامی ایران در سطح دوجانبه و چندجانبه را تسریع و تسهیل خواهد کرد.
همکاری جمهوری اسلامی ایران با این گروه ترجمان «اقتصاد مقاومتی» در ابعاد بینالمللی است. همکاری جمهوری اسلامی ایران با گروه بریکس نقش پیشران را در پیشبرد دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با قدرتهای نوظهور ایفا میکند.
نظر شما