زیارت مدرسه است و زائر شاگرد مدرسه. مقصد در زیارت امام است و مقصود معرفت امام.
زائر عزیز حواست هست؟ حواست به امامت هست؟ در این مسیر در بین سیل زائران دلت با او هست؟ امام عصر(ع) وارث است، وارث خون حسین. او میزبان است. میزبان زائران حسین.
زائر عزیز: از یاد صاحب خانه و میزبان غافل نباشی. در طول مسیر هر چه میتوانی با امامت صحبت کن. با او عهد کن، عهدی دوباره عهد نصرت و اطاعت.
بدان که امام زمانت در همین سفر و در همین سرزمین همراه توست، شاهد توست، او تو را میبیند. از تو آگاه است. خستگیات را میفهمد. حواسش به توست، به تمام وجود تو، به قلبت. آیا تو هم حواست به او هست؟
در طول مسیر تا آنجا که میتوانی دعای فرج را بخوان. زیاد هم بخوان. زیارتش کن با آل یس. زیارت آل یس.
اولین سلامت را در کربلا به سیدالشهدا و قمر بنیهاشم، از جانب امام زمانت عرض کن.
راستی میدانی این دریای جمعیت چرا به زیارت کربلا می روند، آن هم پیاده؟
چون امام زمانشان به زیارت اربعین میرود، پیاده. ما اقتدا میکنیم به اماممان و همراهی میکنیم با او.
زائر اربعین حسین پیش خدا خیلی عزیز است. حوائج مقبول و دعای مستجابی دارد.
لازم است یادمان بیاید که خیلی زیاد به امام زمانمان گفته بودیم: «بابی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی» خودم و داراییام فدای تو.
آری الان وقت عمل است. حوائج دنیا و خودمان را فدای امام خود کنیم؛ فدای امام زمانمان. از خدا هیچ نخواهیم همان را بخواهیم که درد دل امام زمان است. خواسته امام است. خواسته حسین است و خواسته حسین فاطمه است.
فرج را بخواهیم. ظهور را بخواهیم. شادی دل امام عصرمان را بخواهیم.
کسی میگفت از خانه که راه افتادی نیت کن این سفر و این زیارت را به نیابت امام زمانت انجام دهی.
من خودم را با امام خودم معرفی میکنم. میدانی من کیستم ؟
من هیچ کسم. من نائب الزیاره امام زمانم هستم .
«جون بن حوی» را یادت هست؟ در همین سرزمین در عاشورا؛ صحرای سوزان کربلا، دشت بلا خودش را به امامش معرفی کرد: «من که هستم؟ من کسی نیستم. من همانم که امیرم حسین است و او بهترین است. بهترین آقا. بهترین امیر».
آری زیارت مدرسه است و زائر شاگرد مدرسه زیارت. مقصد امام است و مقصود معرفت امام.
در تمام مسیر حواسمان جمع اماممان باشد. از او غافل نشویم. با او حرف بزنیم. با او راه برویم.
با او عهد کنیم. عهدی برای همیشه به حرمت خون سید الشهدا علیهالسلام و به گواهی شهادت عباس بن علی؛ قمر منیر بنی هاشم. آن کس که خود را نائب الزیاره امامش بداند نوع سلوک و رفتارش تفاوت میکند، رفعت میگیرد؛ اوج میگیرد و به امور پست خود را مشغول نمیکند.
قدم به قدمش حساب و کتاب دارد.
لختی بمان. درنگ کن. تمام مسیر حرکت تو آکنده از ستون است. ستونهای شماره گذاری شده. شنیدهای که از این ستون به آن ستون فرج است؟ آری از این ستون به آن ستون فرج است.
فرج او، فرج امامت. فرج امام زمانت. حواست به ستون های مسیر باشد. میشود از این ستون به آن ستون، همه تغییر کند. اگر تو بخواهی. اگر تو بدانی.
نظر شما