زود آمده بودیم؛ یک هفته مانده به شهادت حضرت رضا(ع) هنوز خیلی از زائران پیاده به راه هم نزده بودند چه برسد که رسیده باشند نزدیکیهای مشهد. حالا باید بروید ببینید «موکبالرضا(ع) بزرگ خاوریها» در زمین پت و پهن چسبیده به خروجی بهشت رضا(ع) چه خبر است. ما زود آمده بودیم برای همین هم موکب خلوت بود. تنگ غروب، زنها و مردها هر کدامشان گوشهای از کار را گرفته بودند تا موکب زودتر آماده شود برای پذیرایی از زائران پیاده. ما رفته بودیم یکی دو تا از موسفیدکردهها را ببینیم تا از تاریخچه «هیئت خاوریهای مشهد» بگویند و تکیه و موکبشان. چشم که باز کردیم گوشه موکب نشسته بودیم و داشتیم از مشهد قدیم میگفتیم، از «تکیه خاوریها» در «کوی رضائیه»؛ از مرحوم «حاج میرزاعلی صنعتخانی»، از «حاج سیدمحمدعلی غفاریان» و از «حاج نوروزعلی دادخواه» که حسینیهای را پایهگذاری کردند که امسال درست ۱۱۵سال از عمرش میگذرد؛ حسینیهای که حالا به نسل بعد و نسلهای بعدتر به میراث مانده و جایی است که گاه به گاه خاوریهای مشهد دور هم جمع میشوند، روضهای میخوانند و آبگوشتی میخورند.
ایده راهاندازی موکب هم لابد در یکی از همان دورهمیهای امام حسینی و امام رضایی شکل گرفته است.
پارسال بزرگترین موکب مردمی در خراسان رضوی بودیم
«امسال سومین سالی است که موکب را راه انداختهایم. بعد کرونا دو سالی است که افتخار داریم از زائران پیاده حضرت رضا(ع) قبل از رسیدن به مشهد پذیرایی کنیم»؛ اینها را «حاج محمد دادخواه» میگوید که همهکاره موکب است؛ پسر مرحوم «حاج نوروزعلی دادخواه». حاج محمد فرشفروش است؛ قدیمترها با پدرش حجرهای داشتهاند در «تیمچه عبدلخان» که حالا افتاده حوالی صحن امام حسن مجتبی(ع) و گم شده در جغرافیای نورانی حرم مطهر.
حاجی ادامه میدهد: «ما اینجا در موکبالرضا(ع) بخش درمان داریم؛ بخش ماساژ داریم، کفاشی، خیاطی، فرهنگی و بخش هنر داریم. تنها در بخش هنر موکب، یکی از آنها که پای ثابت است، استاد «محمدتقی ابراهیمینیا» است که از استادان خوشنویسی است. یک سقاخانه هم وسط موکب برپا میکنیم که شبیه چایخانههای حرم مطهراست؛ همه جور چای و دمنوشی هم داریم تا زائران پیاده بتوانند گلوییتر کنند».
بعد انگار چیزی یادش آمده باشد، میگوید: «بخش شهدا هم داریم» اشاره میکند به عکس شهدا که آرام و خنده بر لب، ردیف شدهاند کنار هم. میگوید: «قوم خاوری ۳۵سردار و بیش از هزارو۲۰۰ شهید دارد که تاج سر ما هستند».
میگوید: «همه اینها هستند تا بلکه بتوانیم به زائر امام رضا(ع) خدمتی کنیم» و ادامه میدهد: «پارسال روزانه ۱۰هزار پرس غذا دادیم دست زوار امام رضا(ع). ۳۰۰ تا جوان خاوری پای کار موکب بودند. امسال که بیشتر هم شدهاند. پارسال بزرگترین موکب مردمی در خراسان رضوی بودیم. همانجا تصمیم گرفتیم مراسم سنتی و آیینی حلواپزان را هم در برنامه داشته باشیم».
حاجی دادخواه باز انگار چیزی یادش آمده باشد، اشاره میکند: «این را هم بگویم زمین موکب هم مال حاجی رسولی است که چند سال است بیهیچ چشمداشتی زمینش را داده تا موکب را اینجا برپا کنیم».
«حاج رضا رسولی لوشاب» سرش را پایین میاندازد و میگوید: «کاری نکردهام؛ حضرت(ع) از همهمان قبول کند انشاءالله».
حسینیه را پدران ما ساختند؛ ما هم میسپاریم به جوانها
موکب خاوریها یکی از فعالیتهای «هیئت خاوریهای مشهد» است؛ هیئتی پرسابقه با یک تکیه قدیمی که البته چند باری بازسازی شده و در بافت قدیمی اطراف حرم مطهر هنوز پابرجاست. حاجرضا رسولی میگوید: «حسینیه اولش ۳۰۰متر بوده؛ الان هزار و ۳۰۰ متر؛ دقیقترش هزارو۲۵۰ متر؛ تازه این بار آخری که حسینیه را بازسازی کردیم، ۲۰۰مترش هم به خیابان رفت و الا الان بالای هزار و ۵۰۰ متر داشت».
حاجی از آن آدمهای قدیمی است؛ جدی و سرراست حرف میزند. میگوید: «به حساب سال قمری، حسینیه خاوریها از ۱۲۰ سال بالاتر عمر دارد؛ اما به حساب سال شمسی امسال ۱۱۵ سال از عمر حسینیه میگذرد. حسینیه را پدران ما ساختند و به ما به میراث رسیده؛ ما هم میرویم و این امانت را میسپاریم به جوانها».
کسی از جوانترها سینی چای میآورد و دور میدهد.
بنا داریم به تبرک نام چهارده معصوم، ۱۴ دیگ حلوا خاوری بزنیم
«خاوریها رسم دارند چهارشنبه آخر صفر حلوا بپزند. حلوای خاوری با حلواهای دیگر فرق دارد. یک حلوای خراسانی است. حلوای مخصوصی است که پختش خیلی کار دارد، دیگش ۱۰-۱۵ ساعت باید سر بار باشد. البته یکی دو جای دیگر هم مشابه همین حلوا را میپزند. مثلاً در اردبیل شبیه همین حلوای خاوری ما را میپزند و میگویند حلوای سیاه یا «قاراحلوا». سمت افغانستان هم مشابه همین حلوا را میپزند که باز آنها به آن حلوا میگویند حلوای سرخ».
اینها را «حاج سیدمهدی رضوی» میگوید که از سادات رضوی است و نوه دختری «حاج میرزاعلی صنعتخانی». او عضو هیئت مدیره حسینیه خاوریها هم است.
ادامه میدهد: «امسال بنا داریم به تبرک نام چهارده معصوم، ۱۴ دیگ حلوا خاوری بزنیم. دیگها انشاءالله عصر سهشنبه برپا میشود تا صبح چهارشنبه که چهارشنبه آخر صفر هم هست، حلواها را بدهیم دست زوار».
حاجی دادخواه دنباله حرف حاجمهدی رضوی را میگیرد و میگوید: «بُسراق هم میپزیم؛ یکجور کلوچه است که مخصوص ما خاوریهاست؛ البته سمت کردستان و کرمانشاه هم همین کلوچه را میپزند؛ آنها میگویند «برساق» اما همین بسراق ماست».
او ادامه میدهد: «یکجور نان روغنی هم داریم که ما به آن «چلپک» میگوییم؛ بهنظرم مشهدیها میگویند «روغنجوشی».
این نذرهایی است که خانمهای خاوری دارند و حالا که موکب برپا شده، نذرشان را میآورند اینجا تا به دست زوار برسانند».
او میگوید: «قدم همه زوار حضرت رضا(ع) و همه مشهدیها سر چشم ما؛ خیلی از مشهدیها عاشق حلواخاوری هستند».
چای روضه که باشد یعنی پذیرایی کامل است
ما زود آمدهایم؛ خبری از چلپک و بسراق نیست؛ از آنها مهمتر از حلوای خاوری هم خبری نیست؛ اما امروز سهشنبه، وقتی این گزارش در صفحات کاهی روزنامه چاپ شده، تا چند ساعت دیگر ۱۴ دیگ حلوای خاوری در موکبالرضا(ع) بزرگ خاوریها بار گذاشته میشود تا فردا چهارشنبه، چهارشنبه آخر صفر، وقتی زائران پیاده امام رضا(ع) خسته راه میرسند نزدیکیها مشهد، همان اول صبحی، یک صبحانه گلوگیر خورده باشند و قبراق و سردماغ، قدم بگذارند به شهری که چند و چندین روز برای رسیدن به آن، رنج راه را بر تنشان هموار کردهاند.
حاجی دادخواه میگوید: «هر کس دوست دارد پخت این حلوا را ببیند میتواند بیاید موکب ما؛ هم چندتایی چمبه بزند و هم کار را ببیند. قدم هر کسی که آمد سر چشم ما».
بعد خطاب به ما، من و عکاس روزنامه میگوید: «ببخشید که اسباب پذیرایی ما هنوز آماده نیست». حاجی دادخواه این را برای تعارف میگوید و الا خودش هم خوب میداند هر جا چای روضه باشد، یعنی پذیرایی کامل است؛ حلوای خاوری هم اگر روزی شده باشد، حتماً میرسد، چه از موکبالرضا(ع) بزرگ خاوریها چه از همسایهها و آشناهای دور و نزدیک خاوری. اصل کار، زائران امام رضا(ع) هستند که فردا صبح، اینجا در زمین پت و پهن خروجی بهشت رضا(ع) به یک صبحانه گلوگیر میهمان هستند؛ یک صبحانه خراسانی.
نظر شما