بالاخره آنچه که در حد گمانه زنی رسانه ای مطرح و در البته در سطح میدانی هم رخ می نمود به وقوع پیوست. شاخ و شانه کشیدن های علی اف، ترافیک پروازهای ترابری تسلیحاتی از مبدا ترکیه، رژیم صهیونیستی و پاکستان به باکو و آرایش نیروهای نظامی جمهوری آذربایجان در حاشیه قرهباغ کوهستانی و استان سیونیک ارمنستان همه بوی جنگ می داد؛ جنگی که روز گذشته علی اف کلید آن را فشرد.
انفجار کامیون متعلق به ارتش باکو در منطقه خوجاوند و کشته شدن 7 تن از نیروهای آذری بهانه آغاز درگیری بود، اتفاقی که می تواند منطقه همیشه آشفته قفقاز جنوبی را وارد دالان تاریکی از نزاع خونین کند. باکو هدف عملیات خود را بازگردان نظم مبتنی بر قانون اساسی کشورش عنوان کرده اما به نظر میرسد وقایع جاری در قرهباغ کوهستانی بهانه لازم به باکو برای قطع کامل ارتباط ایروان با مردم ارمنی این منطقه را داده است. طبق گزارش رسانه هیا ارمنی جمهوری آذربایجان شهر «خانکندی»، مرکز منطقه قرهباغ را گلولهباران کرده که در نتیجه آن 13 غیر نظامی از جمله چند کودک کشته و زخمی شده اند. رسانههای آذربایجانی با انتشار تصاویری مدعی شدند که ایستگاه جنگ الکترونیک نیروهای ارمنستانی در روستای آشاغی در قرهباغ منهدم شده است.
درگیری جدید، ذهن تحلیلگران و ناظران امور قفقاز را درباره زوایای پنهان این نبرد، به شدت به خود مشغول کرده است. اینکه آیا جنگ سوم قره باغ آغاز شده است و اینکه خطوط قرمز ایران در این زمینه چیست پرسش هایی مهم به نظر می رسد که در گفت و گو با هیراد مخیری کارشناس مسائل قفقاز به بحث گذاشته ایم.
* به عنوان نخستین پرسش، تحلیل شما از رخداد اخیر چیست؟
تحرکات علنی باکو در راستای استراتژی و راهبرد غرب با نگاه آنارشیسم سازی آمریکا درباره جنگ های خاورمیانه می باشد بطوریکه این تنش ها امروز باید به سمت منطقه قفقاز جنوبی برود تا غرب بتواند از اتحاد سه گانه آنکارا، تل آویو و و باکو نقشه های خود را پیش ببرد. این استراتژی غرب در طول یک دهه گذشته برنامه ریزی و توسط ترکیه و رژیم صهیونیستی پیگیری شده و امروز در قالب درگیری نظامی و جنگ علنی آذربایجان در برابر ارمنستان شکل گرفته است.
اما باید توجه داشته باشیم نوع سناریوی غرب و تحمیل هرج و مرج در قفقاز جنوبی هرچند به ظاهر همراه با حمله نظامی آذربایجان و اشغال بخش های جنوبی استان های ارمنستان همراه هست اما پشت پرده این اقدامات دست یابی رژیم صهیونیستی و ترکیه به دالان زنگزور و منطقه لاچین است. این دو منطقه از لحاظ استراتژیک نقطه اتصال جمهوری آذربایجان به ترکیه است و از طرف دیگر می تواند تهدید مهمی برای منافع جمهوری اسلامی ایران در زمینه امنیتی باشد. هرچند که مناطق قفقاز شمالی که در اختیار روسیه می باشد هدف مهم حضور غرب در این منطقه می باشد. البته باید توجه داشته باشیم حملات توپخانه ای روز گذشته باکو به قفقاز جنوبی نوعی واکنش سنجی افکار بین المللی و کشورهای همسایه به ویژه ایران و روسیه قلمداد می شود و اکنون نوع نگاه و واکنش مسکو و تهران در این رابطه بسیار مهم است.
*ظاهرا حمله باکو در هماهنگی با روسیه انجام شده. چرا روس ها به عنوان حافظ صلح در این منطقه چنین سیاست مبهمی دارند؟
باید توجه داشته باشیم نگاه روسیه در حوزه قفقاز تاریخی است، یعنی همان استراتژی باتلاق روسی که از دوره تزاری در سیاست این کشور اعمال شده می باشد. بطوریکه رقبا و دشمنان منطقه ای خود را در حوزه ژئوپلتیک خود درگیر می کنند و از کنار هزینه کردهای نظامی اقتصادی ، فرهنگی آنها بیشترین منافع را در آینده کسب می کنند. امروز اوکراین هم نمونه بارز سیاست استراتژی باتلاق روسی است.
اما دیدگاه ایران با روسیه بسیار متفاوت می باشد بطوریکه در قفقاز ما سیاست راهبردی و استراتژیک صبر را در پیش گرفته ایم بطوریکه با مصلحت اندیشی از پتانسیل های و اشتراکات فرهنگی با همسایه غربی خود( جمهوری آذربایجان) که بعنوان دومین کشور شیعه محسوب می شود استفاده می کنیم.
جمهوری آذربایجان اما از دوره فروپاشی شوری سابق همواره با ایران در تضاد قرار داد و این کار بخاطر وابسته بودن رهبران باکو به غرب با سردمداری آمریکااست. باکو نشان داده ارتقای منافع خودش را در برابر تضاد با ایران تعریف کرده است. رژیم علی اف اما مانند یک مترسک و عروسک خیمه شب بازی مورد بازیچه قرار گرفته که در نهایت سود این کار را در قفقاز جنوبی ترکیه و رژیم صهیونیستی به جیب خواهند زد.
* روند تهاجمی باکو با پشتوانه رژیم صهیونیستی و ترکیه و علیه منافع ما تلقی می شود. واکنش تهران چیست؟
از قبل جنگ 2020 قرباغ شاهد هماهنگی های امنیتی و اطلاعاتی آنکارا و تل آویو در منقطه قفقاز جنوبی هستیم در این مسیر از حدود سه سال پیش نیروهای تکفیری با حمایت نظامی و اقتصادی آنکارا و تل آویو در منطقه قرباغ حضور یافتند تا جایی که در جریان سازی های فرهنگی و شیعه زدایی در آذربایجان امروز فعال شدنده اند. علاوه بر این در سال های اخیر یهودیان از نقاط مختلف جهان به سمت استانهای تالش نشین و جنوبی آذربایجان مهاجرت کردند هدف اصلی این اقدامات آشوب سازی در قفقاز و تهدید منافع جمهوری اسلامی ایران است.
* برخی ها معتقدند تهران در تحولات قفقاز ضعیف ظاهر شده و در غیاب ما ترکیه و رزیم صهیونیستی وارد شدند. نظر شما چیست؟
از ابتدای دهه 90 میلادی و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق و استقلال کشورهای سه گانه قفقاز جنوبی،جمهوری اسلامی ایران با نگاه مصلحت اندیشانه در اتفاقات این منطقه ورود پیداکرده و در مقابل آذربایجان بخاطر قرابت های مذهبی تاریخی و فرهنگی با نوع نگاه پدرانه و منتج از صبر استراتژیک همراه بوده است. آنچه مسلم است بارها مقام معظم رهبری و مقامات ارشد نظامی و سیاسی اشاره کردند خط قرمز ایران تغییر مرزها و ژئو پلتیک قفقاز جنوبی است و آنچه منافع ایران تهدید می کند، می باشد.
ایران در مقابل علنی شدن این تضادهای باکو علیه خودش برگ های برنده ای دارد که در بزنگاه ازآن استفاد خواهد کرد و یکی از نقاط ضعف آذربایجان در برابر ایران جمهوری نخجوان است. در این منطقه بزرهای حیات بخشی از سالیان گذشته توسط ایران پاشیده شده به گونه ای که هر زمان اراده کند می تواند در تقابل با ترکیه و آذربایجان استفاده کند.
*احتمال گسترش جنگ و اینکه باکو بخواهد در ادامه تمامیت خاک ارمنستان و حتی مرز ایران را هم مورد تجاوز قرار دهد چقدر محتمل است؟
آذربایجان مترسک غرب در منطقه می باشد و هرگامی که در قفقاز جنوبی بردارد در راستای پلن های آمریکا،اسرائیل و ترکیه می باشد که با هدف ضربه زدن به منافع ایران و روسیه هست تا بتوانند توازون سازی قدرت در منطقه را ایجاد و موقعیت منافع ایران را تضعیف کنند. امروز استفاده از ابزار دیپلماسی و منتج به میدانی بحث مهمی است در تکامل ب ایگدیگر در قفقاز جنوبی به شکل علنی از سوی ایران لحاظ شود.
ایران باید با توجه به امیال روسیه و استراتژی باتلاق مسکو به دنبال استراتژی جدیدی در کنار صبر خود باشد تا بصورت عمل گرایانه و همگرایی با مسکو مسئله قفقاز جنوبی را حل وفصل کند. هدف ایجاد آنارشیسم سازی و هرج و مرج در منطقه در برابر منافع ایران و روسیه می باشد. اکنون یکی ازاهداف آذربایجان در حمله به قره باغ کوهستانی واکنش سنجی مسکو و تهران است. باید ایران گام های بعدی خود را در مقابل این رخداد از طریق جبهه حامی آذربایجان در نظربگیرد. چراکه امروز هدف اصلی جبهه غرب واکنش سنجی ایران در مسئله قفقاز جنوبی است.
همانگونه که گفته شد امروز زمان استفاده جمهوری اسلامی ایران از بذرهای خود در منطقه رسیده است و باید در بزنگاه شکل گرفته توسط غرب از آن بهره برداری کنیم. در طول دهه های گذشته در منطقه نخجوان کارهاو اقدامات خوبی صورت گرفته و باید اگر تهدیدات علیه ما جدی شود به شکل دیپلماتیک، میدانی و حتی تهاجمی از این بذرها در برابر جبهه غربی، ترکی و عبری استفاده ببریم.
نظر شما