باز شدن دوباره دمل چرکین بحران قرهباغ و درگیری میان دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان دو سههفتهای است که فضای جهانی را متأثر کرده است. در میان خوشحالی پشت پرده آمریکا و رژیم صهیونیستی از تداوم این نزاع – بهواسطه ناامن سازی محیط پیرامونی دو کشور روسیه و ایران و همچنین فروش تسلیحات به طرفین درگیر منازعه – آنچه واضح است دود حاصل از این جنگ بیش از همه به چشم همسایگان و ازجمله ایران رفته و این کشور را مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر میگذارد. همین مسئله سبب شد رئیسجمهور کشورمان هفته گذشته بهصراحت با طرفهای درگیر در شمال رود ارس اتمامحجت کند و هشدار دهد شلیک عمد و غیر عمد گلولههای جنگی و استقرار عناصر گروهکهای تروریستی را در مناطق مرزی تحمل نمیکنیم و این پیام روشنی بود که تهران در برابر هر تحرکی واکنش نشان خواهد داد.
امروز واقعیت استفاده ابزاری دو طرف درگیر در قرهباغ از تروریستها امری کتمان پذیر نیست. از یکسو جمهوری آذربایجان مدعی است که برخی گروههای تروریست حامی ارمنستان از لبنان و سوریه به نزاع قرهباغ واردشدهاند و از طرف دیگر شواهد از دخالت ترکیه در این بحران با اعزام تروریستها حکایت دارد. اگر بخواهیم گروههایی که آنکارا از آنها درنبرد قرهباغ استفاده میکند را بررسی کنیم بهطورکلی دودسته هستند. نخست گروههای شبهنظامی که بهطورکلی تحت عنوان «گرگهای خاکستری» فعال هستند. این گروهها با گرایشهای پان ترکیست وابسته به حزب حرکت ملی ترکیه با اندیشههای ناسیونالیستی فعال بوده و همواره در نزاع قرهباغ علیه دولت ارمنستان فعالیت دارند؛ اما دسته دوم عناصری از گروهکهای تروریستی سلفی تکفیری هستند (جبهه النصره، نورالدین زنگی، احرار الشام، فیلق الشام، تیپ سلطان مراد و...) که گفته میشود ترکیه باهدف تغییر در معادلات نبرد در حمایت از جمهوری آذربایجان آنها را از شمال سوریه و لیبی به خط مقدم قرهباغ منتقل کرده است.
هرچند آنکارا و باکو اخبار منتشرشده درباره حضور این تروریستها در جنگ قرهباغ را رد میکنند، ولی واقعیت میدانی خلاف این موضوع را اثبات میکند. جمهوری اسلامی ایران همانگونه که بارها گفته و درصحنه میدانی نشان داده بر سر امنیت مرزهایش با هیچکس تعارف نداشته و این مسئله بر سر بحران قرهباغ هم وجود دارد. حضور عناصر تروریست در بیخ گوش جمهوری اسلامی مستقیم و غیرمستقیم امنیت ملی ایران را به خطر میاندازد و این موضوعی نیست که از چشم مقامهای تهران پنهان بماند. ایران در موضوع درگیری میان دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان رویکرد کاملاً منطقی داشته است. جمهوری اسلامی همانگونه که چهار قطعنامه سازمان ملل، منطقه قرهباغ را جزئی از جمهوری آذربایجان میداند در سیاست اعلامی و اعمالی خود بر این واقعیت تأکید دارد. از سوی دیگر تهران ضمن ادعای حق همسایگی در قبال دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان، معتقد است راهحل بحران قرهباغ نه جنگ و خونریزی بیشتر بلکه گفتوگو است. درحالیکه مینسک، مشخصاً کارنامه قابل دفاع و قبولی ندارد و مناقشه ناتمام و فیصله نیافته قرهباغ، نتیجه کارآمدی این گروه است، سیاست مناسب جمهوری اسلامی سبب شده که امروز کشورمان در نزاع قرهباغ بهعنوان یکطرف مهم جهت میانجیگری و حل بحران شناخته شود و این در حالی است که ترکیه به واسطه سیاست تهاجمی این موقعیت را ندارد.
بااینوجود حضور پیدا و پنهان تروریستها پشت مرزهای شمال غربی جمهوری اسلامی چیزی نیست که برای مقامهای تهران قابل مسامحه باشد. ایران البته برای مقابله با این خطر ابزارهای خوبی در اختیاردارد. نخستین اقدام که حتماً مدنظر تهران است تقویت حضور اطلاعاتی برای شناسایی عناصر تروریست و اقدام بهموقع در صورت ایجاد خطر از ناحیه آنهاست. در سوی دیگر باید تقویت مرزها بهصورت جدیتر دیده شود؛ چراکه عبور بالقوه عناصر تروریست در قالب افراد عادی و ورود به کشور میتواند محیط داخلی را ناامن سازد. موضوع مهم دیگر هشدار دیپلماتیک جدی به ترکیه و جمهوری آذربایجان است. امنیت ایران غیرقابلچشمپوشی است و هرگونه تحرکات تروریستها نباید در نزدیک مرز ایران صورت گیرد وگرنه جمهوری اسلامی حق دفاع از خود را محفوظ میداند و میتواند گروههای تروریست را حتی در خارج از خاکش تحت تعقیب قرار دهد.
حضور تروریستها و امکان بهرهبرداری رژیم صهیونیستی از آنها جهت ضربه زدن به منافع جمهوری اسلامی نیز مسئله بسیار مهم و حساسی است. واقعیت آن است که امروز تلآویو در ساختار حکومتی جمهوری آذربایجان نفوذ عمیقی دارد. اکنون ۶۰ درصد تسلیحات ارتش آذربایجان را رژیم صهیونیستی تأمین کرده که این برای روسیه ۳۰ درصد و ترکیه نیز ۳ درصد است. این مسئله عمق وابستگی باکو به تلآویو را نشان داده و از آن حکایت دارد که این کشور به پایگاه اسرائیل در قفقاز تبدیلشده و این مسئله برای ایران قابلتحمل نیست.
نظر شما