به گزارش قدس آنلاین، سریال «عاشورا» نخستین ساختههادی حجازیفر و محصول مرکز سیما فیلم است که روایتی متفاوت از مجاهدتهای رزمندگان لشکر۳۱ عاشورا در عملیاتهای بدر و خیبر را به تصویر کشیده است.
نسخه سینمایی این سریال با نام «موقعیت مهدی» در چهلمین جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از آن خود کرد و توانست در اکران عنوان پرفروشترین فیلم دفاع مقدس تاریخ سینمای ایران را از آن خود کند.
هادی حجازیفر، ژیلا شاهی، وحید حجازیفر، رها ربانینیا، وحید آقاپور و روحالله زمانی در سریال عاشورا نقش آفرینی کردهاند. در صفحه امروز گفتوگویی انجام دادیم با رها ربانینیا، بازیگر نقش فاطمه، همسر حمید باکری درباره فراز و فرودهای این نقش. این گفتوگو را بخوانید.
درباره سریال عاشورا و ویژگی نقش «فاطمه» همسر شهید حمید باکری بگویید.
بازی در نقشهایی که شخصیت اصلی هنوز زنده است و به نوعی فیلم بیوگرافی است، سخت است چون دست بازیگر بسته است و نمیتواند چیزی به نقش اضافه کند یا شناسنامه جدیدی برای آن شخصیت خلق کند که این موضوع چالشهای خاصی برای بازیگر در نقشآفرینیاش ایجاد میکند. اما به نظر من خانم فاطمه چهل امیرانی، همسر شهید حمید باکری نماد یک بانوی قوی و نمونه است. دوست داشتم زندگی این بانو را به نوعی تجربه کنم. من از ایشان یاد گرفتم در هر لحظه باید به خودمان باور داشته باشیم و تلاش کنیم. ایشان در مقام یک مادر، صبوری کرد و به خودش در تمام لحظات باور داشت و این نکته برای من بسیار بااهمیت است. سریال عاشورا برایم بسیار عجیب و متفاوت بود و در زندگی واقعی من هم تأثیر زیادی بر شخصیت من گذاشت.
تجربه همکاری با هادی حجازیفر چگونه بود و چرا برای این نقش انتخاب شدید؟
من با آقای حجازیفر در فیلم «آتابای» هم همکاری داشتم. به نظرم بهتر است از ایشان بپرسیم که چطور شد من را انتخاب کردند. نخستین حضور من در سینما در آتابای با ایشان بود و پس از آن در دورههای بازیگری ایشان شرکت کردم و به من لطف کردند و مرا مناسب این نقش دیدند.
هادی حجازیفر در کار، چه بازیگری و چه کارگردانی، شخصیتی بسیار جدی است و البته در کارگردانی بسیار جدیتر است. سریال «عاشورا» و «موقعیت مهدی» برای من مثل یک دوره بازیگری بود که از ایشان نکات زیادی در حوزه بازیگری آموختم. این پروژه برای من فرصت خوبی بود و میدانستم این همکاری نتیجه خوبی خواهد داشت.
شما تا پیش از این سریال، چقدر نسبت به شهیدان باکری و نوع زیست آنها آگاهی داشتید و این نقش چقدر به میزان شناختتان از این شهدا کمک کرد؟
من با شهیدان باکری همشهری بودم و پیش از این پروژه هم با شخصیت این بزرگواران آشنایی داشتم اما شناخت کاملی نداشتم حتی پس از اتمام سریال و دیدن همه قسمتهای آن بیشتر با شخصیت این دو شهید آشنا شدم و با لحظه لحظه کار ارتباط گرفتم و اشک ریختم.
کدام یک از صفات شهیدان باکری برای شما جالب و مورد توجه بود؟
شخصیت شهیدان باکری با دیگران تفاوت داشت. در واقع آنها در قامت مسئول هم با مسئولان امروزی تفاوتهای بسیاری داشتند. در آثار مکتوبی که درباره ایشان نوشته شده خواندهایم و در سریال هم میبینیم زمانی که ایشان شهردار بودند، چه برخوردی با مردم داشتند. در حالی که این رفتار و منش در مسئولان امروزی دیده نمیشود و همه درگیر تشریفات، دوربین و حفاظت هستند. شهید مهدی باکری از ته دل به مردم خدمت میکرد شاید به خاطر همین تفاوتها بوده که مردم قلباً ایشان را دوست داشتند. خودنمایی نداشتند و کاملاً مردمی بودند. سکانسی از فیلم که به اجازه ندادن شهید باکری برای برگشت پیکر برادرشان اشاره شد، خیلی روی من تأثیر گذاشت و من را منقلب کرد و همیشه از خودم میپرسم چگونه انسان به جایگاهی میرسد که میتواند میان پیکر برادر شهیدش با پیکر سایر شهدا تفاوت قائل نشود.
حضور در فیلم و سریالهایی با موضوع و محور شهدا برای شما چه تفاوتی با سایر پروژهها دارد؟
حضور در چنین پروژههایی که شخصیتهای واقعی دارند، قطعاً بسیار سخت است. همان طور که گفتم زمانی که نقش شخصیتی خیالی بازی میکنیم دستمان برای شخصیتپردازی باز است اما در این پروژهها، محدودیت برای خلق شخصیت و بازی داریم.
وقتی بازیگری میخواهد نقش شخصیتی را که در قید حیات است، بازی کند، باید با تمام وجود آن نقش را بازی کند. ضمن اینکه استرس و دغدغه ایفای این نقشها هم خیلی زیاد است چون باید صاحب نقش از اعتمادی که به تیم کرده، راضی باشد. با همه سختیها، بازی در این نقش برایم بسیار لذتبخش بود.
با این سختیها باز هم پیشنهاد بازی در چنین نقشهایی را قبول میکنید؟
قطعاً قبول میکنم. همه ما این روزها به خاطر دغدغههای مختلف، کمتر سمت روایت شهدا میرویم. در حالی که شناخت شخصیت و زندگی آنها و مصائب و سختیهایی که با آن روبهرو بودند همیشه جذاب است. ضمن اینکه من از این نقشها به دلایل دیگر هم استقبال میکنم چون موجب آشنایی بیشتر من با شهدا میشود و در آگاهی و شناخت من هم تأثیر میگذارد.
دوست دارید در نقش کدام شخصیت دیگر دفاع مقدسی بازی کنید؟
در بخشی از داستان سریال عاشورا همسر شهید حمید باکری به قم میرود تا با همسر شهید همت زندگی کند. من همین زمان کتاب «نیمه پنهان ماه» نوشته خانم حبیبه جعفریان را که به بیان زندگینامه و خاطرات سردار شهید حاج ابراهیم همت از زبان همسرشان میپردازد، خواندم و به ایشان علاقهمند شدم. اگر روزی قرار بود زندگی شهید همت تبدیل به فیلم شود، دوست دارم نقش همسر این شهید بزرگوار را ایفا کنم چون خاطراتی که از خانواده شهید همت خواندم، برایم بسیار متفاوت، جذاب و تأثیرگذار بود و افتخار میکنم نقش همسر این شهید والامقام را بازی کنم.
به نظر شما پرداختن به زندگی شهدا در قالب فیلم و سریال چه ضرورتهایی دارد؟
با این تصاویر و فیلمها، همنسلان من که آن روزها را ندیدند و از آن روزها کمتر شنیدند، با آدمهای آن دوره و زمانه آشنا میشوند. چون این انسانها کمتر شباهت به امروزیها دارند و از این نظر نباید فراموش شوند. اتفاقاً این نسل باید با شخصیت واقعی شهیدان آشنا شوند تا بدانند چطور و با چه سختی به حالا رسیدیم. شاید شرایط اکنون بر وفق مراد نباشد اما باید بدانیم زندگی امروز را مدیون از خودگذشتگی شهدا در گذشته هستیم.
نظر شما