تحولات منطقه

فصل سرما در راه است و همین روزهاست که عشایر از ییلاق‌ها عازم قشلاق‌ها شوند؛ جایی که می‌توانند زمستان را سر کنند. تماشای «مال‌کَنون» یا همان کوچ عشایر فرصتی است مناسب تا با شیوه کهنسال زندگی آن‌ها بیشتر آشنا شوم؛ شیوه‌ای که می‌توان از آن به عنوان گذری همیشگی بین ییلاق و قشلاق یاد کرد.

سیاه‌چادرها پشت نیسان آبی/ روایتی از کوچ عشایر که همین روزها عازم قشلاق‌ها می‌شوند
عکس‌ها: پانته‌آ نیکزاد/ روزنامه قدس
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

فصل سرما در راه است و همین روزهاست که عشایر از ییلاق‌ها عازم قشلاق‌ها شوند؛ جایی که می‌توانند زمستان را سر کنند. تماشای «مال‌کَنون» یا همان کوچ عشایر فرصتی است مناسب تا با شیوه کهنسال زندگی آن‌ها بیشتر آشنا شوم؛ شیوه‌ای که می‌توان از آن به عنوان گذری همیشگی بین ییلاق و قشلاق یاد کرد.

برای همین، صبح یکی از نخستین روزهای پاییز به سمت منطقه عشایرنشین «رحمت‌آباد» در شهرستان کنگاور به راه می‌افتم؛ جایی در مرز بین استان همدان و کرمانشاه. مسیری طولانی پیش رو دارم که حسابی پر پیچ و خم هم هست. پس از گذر از دشت وسیع و راه‌های خاکی در حوالی روستای «چشمه نوش» سرانجام وارد منطقه عشایرنشین می‌شوم؛ جایی که در هر قسمت از آن، بخشی از عشایر ایل بزرگ «ترکاشوند» اسکان یافته‌اند؛ عشایری مهربان، با سیاه‌چادرهایی که همین روزها باید جمع شود.

اینجا در محله‌های عشایری، همه چیز با زندگی شهری فرق دارد. خبری از اجاق گاز، گاز فر، غذاساز و... نیست. اینجا برای پخت و پز از آتش هیزم استفاده می‌کنند و برای پخت نان از ساج. زندگی عشایری یخچال ندارد و آب گوارا، در مشک یا مشکه است. خبری هم از خانه‌های مجلل نیست؛ هر چه هست همین سیاه‌چادرهاست؛ جایی که عشایر برای ماه‌ها در زیر سقف آن، زندگی می‌کنند.

خانه‌هایی از موی بز

سیاه‌چادر یا همان دوار، از الیاف بافته شده موی بز تهیه می‌شود. الیافی که دست هنرمند زنان عشایر آن‌ها را آماده و به نخ تبدیل می‌کند. الیاف با همکاری زنان همسایه و خویشاوند به صورت دار روی زمین بافته می‌شود. عرض هر دوار در حدود ۵۰ تا ۷۰ سانتیمتر است و طول آن بین هفت تا 12 متر. هر سیاه چادر از ترکیب هشت تا 12 دوار درست می‌شود.

دورتا دور چادر، از داخل حصیر دارد؛ حصیرهایی که آن‌ها هم هنر دست زنان عشایری است. از «چیت» به عنوان دیوار و حصار برای خانه‌های عشایر به‌ویژه در فصل تابستان استفاده می‌شود تا فضای داخل سیاه‌چادر شیک و مرتب بماند.

آن‌ها موی بز را می‌ریسند و نخ درست می‌کنند. نی‌ها را هم از کنار رودخانه‌ها جمع می‌کنند. پس از ریسیدن نخ‌ها، آن‌ها را به سنگ‌هایی کوچک متصل می‌کنیم و با توجه به طرح و نقشه‌ای که در ذهن دارند سنگ‌ها و نخ‌های بسته شده به آن را از یکدیگر عبور می‌دهند تا طرح چیت کامل شود؛ یعنی بشود همین حصیرهایی که چادرها استفاده می‌شود. زن‌ها برای ساخت یک چیت باید سه یا چهار روز مشغول باشند.

داخل سیاه‌چادرها به دلیل رنگ تیره و منافذ موجود در آن، در گرما خنکای مطبوعی دارد؛ در باران هم الیاف بز با جذب آب مانع نفوذ آن به داخل چادر می‌شود و همین‌هاست که سیاه‌چادر را به مسکنی مناسب برای عشایر بدل کرده است.

در تمامی ایلات زنان نه تنها همانند مردها کار می‌کنند بلکه در مواردی نیز فراتر از مردها ظاهر می‌شوند. کارهای روزانه آن‌ها تهیه نان ساجی، شیردوشی، تهیه ماست، مشک زدن، کره‌گیری، روغن‌گیری، پشم‌چینی، قالی‌بافی و موارد دیگر را شامل می‌شد. زنان عشایر هیچ‌گاه در زندگی روزمره خود بیکار نمی‌مانند.

مسافران همیشگی دره‌های سیمره

«رضا رحمتی» 58 ساله است و امروز به خاطر حضور من در خانه مانده؛ مردان عشایر با توجه به اینکه فعالیت‌های روزانه بسیار زیادی دارند خیلی کم پیش می‌آید در طول روز در خانه بمانند.

سیاه‌چادرها پشت نیسان آبی/ روایتی از کوچ عشایر که همین روزها عازم قشلاق‌ها می‌شوند

او در خصوص ایل ترکاشوند می‌گوید: ایل بزرگ ترکاشوند که لک‌زبان(بین زبان لری و کُردی) هستند از نظر لهجه، سنن، آداب و رسوم و مسائل مذهبی شباهت زیادی با قوم لر دارند. در گذشته لک‌ها به طوایف «وند» شهرت داشتند. سرزمین لک‌نشین به صورت خط منحنی در دره‌های رودخانه سیمره میان بروجرد، نهاوند، خرم‌آباد، ملایر، تویسرکان، کنگاور، هرسین و ایلام قرار گرفته است.

کوچ‌روهای لک‌زبان، زمستان را در دشت‌های شرق خوزستان و تابستان را در بخش‌های شرقی کرمانشاه و غربی همدان به سر می‌برند. آن‌ها هر ساله از اواخر اردیبهشت ماه از پنج مسیر مختلف همراه با مبارزه‌ای نفسگیر با سختی‌های طبیعت، ضمن عبور از رودخانه‌ها و دره‌ها و پشت سر گذاشتن بلندی‌ها و ارتفاعات مختلف در مناطق معینی از دامنه زاگرس پراکنده می‌شوند و نزدیک سه ماه در این منطقه می‌مانند و حدود پنج ماه در دشت‌های مختلف بخش‌هایی از زاگرس به رمه‌داری مشغول هستند. سپس با فرارسیدن فصل سرما، همین مسیر را دوباره برمی‌گردند.

او ادامه می‌دهد: ما ترکاشوندها جزئی از قوم لک هستیم که اجداد و بزرگانمان حدود دو قرن پیش، از لرستان (الشتر) به نواحی ترکنشین و لرنشین همدان کوچ کردند و ترک‌ها آن‌ها را ترکاشوند یعنی «ترک‌شده‌ها» نامیدند.

ترکاشوندها حالا بین شهرستان‌های نهاوند، تویسرکان، ملایر و اسدآباد استان همدان، مهران، دهلران و دره شهر استان ایلام، کنگاور و صحنه، هرسین در استان کرمانشاه و شهرهای خوزستان و استان لرستان در الشتر زندگی می‌کنند.

عشایر ترکاشوند از تبار مردمانی هستند که با شرایط بسیار سختی زیر آفتاب سوزان و سرماهای سخت زندگی کرده‌اند. این سرسختی با دیگر ویژگی‌ها و صفات ایرانیان همچون میهمان‌نوازی، راستگویی و وفای به عهد همراه است.

ترکاشوند از چهار طایفه «رحمتی»، «مرشدی»، «سلیمانی» و «ملکجانی» تشکیل شده‌است. طایفه رحمتی بزرگ‌ترین طایفه این ایل است. هر کدام از ایلات از تعدادی تیره تشکیل شده‌اند. این ایل درمجموع حدود ۱۲۰ تیره دارد. هر تیره نیز به چند گروه دامدار تقسیم می‌شود که به هر کدام «کُرنگ» گفته می‌شود. رضا رحمتی هم همراه خانواده و نزدیکانش یک کرنگ هستند.

چنگال خوردن زیر سیاه‌چادر

جمع کردن وسایل زندگی با خانم‌هاست. وقت مال‌کنون که می‌رسد زن‌ها زار و زندگی‌شان را می‌پیچند توی چادرشب‌های بزرگ تا بار اسب‌ها و قاطرها شود. این سال‌ها، نیسان‌های آبی هم آمده‌اند تا کار کوچ‌رویی را آسان‌تر کنند. زینب خانم هم اسباب و اثاثیه مختصرش را جمع کرده توی چند تا چادرشب که لابد آن‌ها هم بافته‌های دست خودش هستند. با وجود این، حالا که برایشان میهمان آمده، می‌کوشد میهمان‌داری‌اش کامل باشد.

اینجا چای درست کردن با آتش هم طعم و مزه‌ای دیگر دارد. نان محلی عشایر از طعم و ویژگی خاصی برخودار است.

«چنگال» از غذاهای محلی عشایر است که برای درست کردنش نان ساجی را با روغن حیوانی و گردو داخل قابلمه ریخته و چنگ می‌زنند تا کاملاً مخلوط و گرم شود و بعد آن را میل می‌کنند؛ غذایی سنگین که شام امشب ماست.

شب، زیر سیاه‌چادر با صدای پارس سگ‌ها، همراه زوزه شغال‌ها و روباه‌ها به خواب می‌روم، البته اگر این موسیقی پرطنین طبیعی، بگذارد.

صبح زود با طلوع آفتاب، صدای خروس‌ها، بزها و گوسفندان از خواب بیدار می‌شوم تا هوای پاک محله عشایری را نفس بکشم.

سیاه‌چادرها پشت نیسان آبی/ روایتی از کوچ عشایر که همین روزها عازم قشلاق‌ها می‌شوند

یکی از همین صبح‌ها، نیسان‌های آبی می‌آیند و بار و بنه عشایر را می‌چینند روی هم و راهی جاده می‌شوند. پشت سرشان هم رمه‌دارها رمه‌ها را هی می‌کنند و راه دامنه‌ها را پیش می‌گیرند؛ جایی که آفتاب، گرم‌تر می‌تابد و بهتر می‌شود سرمای زمستان را تاب آورد.

زندگی عشایر در همین رفت و آمدها خلاصه شده است؛ در همین گذرها.

مجید رحمتی 

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.