تحولات لبنان و فلسطین

۲۹ مهر ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۹
کد خبر: 926539

تمهیدات خداوند در آخرت برای ایمان بی‌ایمانان؛ احیای قلب‌های مرده

حجت‌الاسلام دکتر حسین عشاقی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ‌واندیشه اسلامی

در دعای عهد اشاره شده که خداوند همه بی‌ایمانان را صالح و مؤمن می‌کند؛ لذا خداوند تمهیداتی را در قیامت انجام می‌دهد تا این هدف تحقق یابد؛ از جمله این تمهیدات احیای معنوی قلب‌های مرده است؛ این بحث را در ضمن بیان آیه زیر توضیح می‌دهیم.

«إِنَّما یَسْتَجیبُ الَّذینَ یَسْمَعُونَ وَ الْمَوْتی‏ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» (36 انعام).

ترجمه: تنها، کسانی دعوت تو را اجابت می‌کنند که گوش شنوا دارند و اما مردگان را خداوند زنده خواهد کرد سپس به سوی او بازگردانیده می‌‏شوند.

خداوند در آیه فوق مردم دنیا را دو دسته می‌کند. یک دسته آنهایی هستند که در قبال دعوت خدا و رسولش، گوش شنوایی دارند و حقایق ایمانی را می‌پذیرند اینها همان مؤمنان حقیقی‌اند. دسته دوم کسانی هستند که در قبال دعوت خدا و رسولش در دنیا پذیرشی ندارند و حرکتی در جهت دست‌یابی به مقامات ایمانی نمی‌کنند؛ این دسته را خداوند در این آیه با عنوان «الْمَوْتی» یا مردگان یاد می‌کند. روشن می‌شود که خداوند این مردگان را بالاخره روزی زنده خواهد کرد «وَ الْمَوْتی‏ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ». ماده «بعث» یعنی زنده کردن که گاهی زنده کردن از مرگ دنیایی است و گاهی زنده کردن از مرگ بی‌ایمانی است. جمله «وَ الْمَوْتی‏ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ» دلالت دارد که خدا مردگانی را، زنده کرده و حیات خواهد داد. این حیات، همان حیات بعد از مرگِ بی‌ایمانی است، نه حیات بعد از مرگ دنیایی که در آستانه روز آخرت برای همه انسانهای مؤمن و غیر مؤمن رخ می‌دهد و در جمله «أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُور» آیه 7 سوره حج به آن اشاره شده است. زیرا بعث و حیات‌دهی که در آیه 36 سوره انعام آمده، فقط شامل مردگانی است که گرفتار مرگ بی‌ایمانی‌اند. حال آن که بعث «مَنْ فِی الْقُبُور» همگانی است و همه مردگان دنیایی را شامل می‌شود و اختصاصی به غیر مؤمن ندارد.

پس طبق آیه 36 سوره انعام خداوند مردگانی که در اثر بی‌ایمانی مردگی دارند را با حیات معنوی زنده خواهد کرد. سپس آنها بر پایه این حیات معنوی که بدست آورده‌اند کم‌کم به مقامات ایمانی خواهند رسید «ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ»؛ چنانکه مؤمنان دنیایی، با ایمانی که در دنیا بدست آوردند به آن مقامات می‌رسند؛ بنابراین انسانها همه به مقامات ایمانی خواهند رسید؛ منتهی برخی با پذیرش دعوت انبیاء در دنیا به این مقامات می‌رسند و برخی بعد از مرگ، با ترکیبی از کارهای الزامی و اختیاری متناسب با عوالم دیگر به آن خواهند رسید.

در مورد این که مفاد «ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» چگونه در مورد این مردگانِ حیات‌یافته، رخ می‌دهد، می‌توان از آیات دیگری که همین مضمون را دارند استفاده کرد و معنای آن را روشن کرد. مثلاً در مورد منافقان در آیه 18 سوره بقره چنین آمده است «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُون».

در این آیه، عدم رجوع به حیات ایمانی در دنیا را نتیجه کر و لال و کور بودن معنوی منافقان قرار داده است. بنابراین رجوع بی‌ایمانان در روز قیامت به حیات ایمانی، به این است که آنها با بدست آوردن ابزار فهم و درک حقائق ایمانی بصیرت یافته و عالمانه به راه حق برگردند و ایمانی مبتنی بر فهم بدست آوردند. نه این که ایمانشان صرفاً عکس العملی ناآگاهانه در قبال عذاب الهی باشد و این ابزار فهم برای آنان در قیامت در شرایطی فراهم می‌شود چنانچه جمله «فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ...» در آیه «لَقَدْ کُنْتَ فی‏ غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدید» بر آن دلالت دارد.                                                                                                                                                           

و نیز در بیان کیفیت رجوع الی الله می‌توان از آیه 83 سوره انعام کمک گرفت که می‌گوید «أَ فَغَیْرَ دینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» یعنی آیا اهل کتاب، دنبال دینی غیر دین خدا هستند؟ حال آنکه همه کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند، خواسته و ناخواسته، تسلیم خدا شده و به سوی حق برگردانده می‌شوند؛ در این آیه نیز روشن شده همه، بلا استثناء خواسته و ناخواسته «طَوْعاً وَ کَرْهاً» تسلیم خداوند و حقائق دین او می‌شوند.

باید توجه کرد عنوان «اسلم» به معنای تسلیم و پذیرش اختیاری است منتهی گاهی عامل پذیرش، جذب یک امر خوشایند است. برای این مورد در این آیه تعبیر «طوعا» بکار رفته است و گاهی عامل پذیرش، دفع یک امر ناگوار است که انسان بخاطر فرار از ضرر بیشتر مختارانه آن را می‌پذیرد. برای این مورد تعبیر «کرها» بکار رفته است. ولی در هر صورت «اسلم» به معنای تسلیم و پذیرش اختیاری است. پس طبق این آیه هم همه، بلا استثناء دین حق را مختارانه می‌پذیرند، گر چه ممکن است در مرحله‌ ابتدایی عده‌ای آن را از روی کراهت و برای فرار از امری ناخوشایند پذیرفته باشند ولی به هر جهت در نهایت آنان هم خواهند فهمید که پذیرش مکرهانه آنان به نفع آنها است؛ لذا «طَوْعاً وَ کَرْهاً» با واو عطف است که دلالت بر اجتماع کره و طوع دارد، نه با «اَو» که دلالت بر وقوع یکی از دو امر دارد.

پس همه مختارانه، با ترکیبی از طوع و کره دین حق را می‌پذیرند و سپس با پذیرش حقایق دینی، به سوی خداوند، که کمال مطلق است رجوع خواهند کرد. بنابراین اولاً این ایمان‌آوری هیچ استثنائی نخواهد داشت بلکه همه با تسلیم اختیاری به دین حق مؤمن خواهند شد و ثانیا گر چه مرحله تسلیم ابتدایی برای برخی از روی اکراه و ناچاری است اما بعد از مرحله تسلیم ابتدایی همه با تسلیم داوطلبانه در جهت خدایی شدن، عالمانه حرکت خواهند کرد و به کمال مطلوب الهی خواهند رسید، «وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» و با همین ایمان‌آوری، نجات یافته و از نعم بهشتی برخوردار می‌شوند زیرا همانگونه که قبلاً گفتیم بر اساس آیات زیادی پاداش انسانها عین همان عمل اعتقادی و رفتاری آنها است «الْیَوْمَ تُجْزی‏ کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ»، بنابراین بی‌ایمانان با ایمان‌آوری مختارانه، عذاب خود را مرتفع و بهره‌مند از نعم توحیدی می‌شوند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.