روزی که قرار بود از ایران برای تهیه گزارش راهی مناطق جنگی جنوب لبنان شوم، همانگونه که در اخبار می شنیدم که شهرک های صهیونیست نشین از ترس موشک های مقاومت تخلیه شده، فکر می کردم مردم جنوب لبنان هم خانه و کاشانه خود را ول کرده و زندگی در آنجا وجود ندارد. برای من جای سوال بود که در آنجا باید انتظار چه چیز را بکشم. اصلا آنجا دسترسی به امکانات هست؟ برای اسکان چه باید بکنم؟ منی که قرار است 10 روز آنجا باشیم لازم است از ایران مواد خوراکی یا حتی کنسروجات ببریم؟ قرار هست چه اتفاقاتی بیفتد و چه باید بکنم؟ اینگونه پرسش های ابتدایی مدام در ذهنم رژه می رفت.
به بیروت که رسیدم تردیدم بیشتر شد. دو روز در پایتخت لبنان درگیر کاغذبازی های اداری برای اعزام به مناطق درگیری بودم. وزراتخانه اعلام ما را به ستاد ارتش پاس داد و این نهاد هم به ارگان های دیگر حواله داد تا اینکه بالاخره مجوزها برای حضور در جنوب جور شد. بیروت، نبطیه و در نهایت شهر خیام. از این شهر تا منطقه مرزی و شهرک صهیونیست نشین کریات شمونه تنها یک تا یک و نیم کیلومتر فاصله هست. اصلا این شهری است که تا سال 2000 در اشغال اسرائیل و با اقدامات حزب الله بالاخره از چنگ صهیونیست ها آزاد شد. مزارع شبعا که هنوز قسمت کمی از آن در تصرف اشغالگران هست هم همین حوالی است. همین الان هم ارتفاعات روبروی خیام هنوز در کنترل صهیونیست هاست. گفته می شود همانجا زندانی هست که اشغالگران در آنجا نیروهای حزب الله را نگه می داشتند و بدترین شکنجه ها را علیه آنها انجام می دادند.
حالا که در خط مقدم درگیری هستم تصوراتم با آنچه که در ابتدا داشتم کاملا متفاوت است. زد و خورد بین مقاومت و صهیونیست ها به صورت گاه و بی گاه ادامه دارد، اما مردم به جای فرار هستند و به صورت معمول در شهر تردد می کنند. حزب الله عملیات های کاملا حساب شده و دقیق دارد و چیزی که به نظرم مشخص است ترس اسرائیل از پاسخ شدیدی به این حملات است. ظاهرا می ترسند که با عکس المعل حزب الله وارد جنگی عمق تر شوند. همانگونه که سیدحسن پیشتر در پاسخ برخی شبه های ایجاد شده صریحا تاکید کرد که حزب الله از روزها نخست وارد درگیری با صهیونیست ها شده و این چیزی است که من به عینه در صحنه میدان می بینم. دو سه شبی که اینجا هستم و رصد می کنم مقاومت دائما در حال عملیات علیه مقرهای دشمن است و دارد آنها را می زند. حتی بعضا که اشغالگران پاسخی کوچ می دهند با پاسخ چند برابر مواجه می شوند. حتی روز اول که وارد منطقه شدی به شدت درگیری بود. حزب الله کریات شمونه را می زد. شاید بین 25 تا 30 گلوله شلیک شد. نکته که این بود ما شاهد بودیم که یک موشک کورنت دارد به سمت ما می اید. سریع موضع خود را جابجا کردیم و موشک به بالای سر ما اصابت کرد. تمام پاسخ اسرائیل در مقابل حملات حزب الله در همان یک موشک خلاصه شد. این یعنی دشمن بشدت از حزب الله می ترسد و حساب می برد و خواهان ورود به درگیری نیست.
در نهایت اینکه مردم اینجا خیلی مقاوم و پای کار حزب الله هستند. اصلا فکر نمی کنند که اگر گلوله بارانی شد باید بروند. مردم در شهر هستند و همپایی حزب الله به مقاومت ادامه می دهند و از سید حسن نصرالله پشتیبانی می کنند، عاشق او هستند. مسیح در کنار سنی و سنی دوشادوش شیعه همگی زیر بیرق حزب الله زندگی می کنند و پشتیبان ان هستند. .
نظر شما