تحولات منطقه

عضو هیئت علمی گروه ادیان مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) اظهار کرد: علامه طباطبایی نگفته که وضعیت تورات مانند روایات است؛ یعنی هرچه با قرآن منافات ندارد، قابل تأیید و مابقی قابل رد است ولی از مجموعه نظرات او و تصریح برخی شاگردانش چنین مسئله‌ای برمی‌آید.

دیدگاه علامه طباطبایی درباره شباهت وضعیت تورات با روایات اسلامی
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

حجت‌الاسلام والمسلمین حسین نقوی، عضو هیئت علمی گروه ادیان مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، شامگاه 22 آبان در نشست علمی «حدیث تورات با تکیه بر دیدگاه علامه طباطبایی و شاگردان» با بیان اینکه تورات شبیه مجموعه روایات در اسلام است، گفت: لازمه حرف علامه طباطبایی و شاگردانشان این است که تورات شبیه روایات در اسلام و قابل عرضه به قرآن است؛ گرچه تصریح نکرده‌اند. آیت‌الله جوادی آملی می‌گوید می‌توان تورات را مانند روایات به قرآن عرضه کرد. علامه طباطبایی چنین تصریحی ندارد، ولی از مجموعه آثار وی همین استخراج می‌شود.

وی افزود: براساس آیه 44 مائده «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًی وَنُورٌ ۚ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتَابِ اللَّهِ وَکَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ ۚ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلًا ۚ وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ» و مقایسه آن با سایر آیات مرتبط تصور ما این است که تورات و قرآن مانند هم هستند؛ یعنی هر دو فرقان و مفصل و دارای حکم و شریعت و امام و رحمه هستند و تمایزاتی دارند از جمله اینکه قرآن تحریف نشده و تورات تحریف شده است.

نقوی با بیان اینکه مفسران برای حل این مسئله به این فکر افتادند که بگویند دو تورات داریم که یکی اصلی است و دیگری محرف، اظهار کرد: از این منظر، می‌توانیم نور و برهان و فرقان را به توراتی نسبت دهیم که تحریف نشده و اگر در قرآن تورات تصدیق شده است، مراد تصدیق همان تورات اصلی است و اگر در جایی سخن از تحریف تورات است، مراد تورات فعلی است. البته تعبیر مصدقا لما معکم (وَآمِنُوا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَکُمْ وَلَا تَکُونُوا أَوَّلَ کَافِرٍ بِهِ ۖ وَلَا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلًا وَإِیَّایَ فَاتَّقُونِ) را برخی بر این گرفته‌اند که ناظر به همین تورات فعلی و محرف است. لذا در توجیه آن گفته‌اند این تصدیق فی‌الجمله است؛ یعنی برخی مطالب تورات فعلی که تحریف نشده مراد قرآن است.
تصدیق قرآن نسبت به برخی مطالب تحریف‌ناشده تورات

استاد مؤسسه امام خمینی با بیان اینکه در آیات قرآن فقط تصدیق نسبت به تورات را شاهدیم، ولی نسبت به زبور و انجیل و کتب دیگر شاهد نیستیم، گفت: قرینه هم مبنی بر اینکه بین تورات اصلی و محرف را متمایز کند نداریم. علامه طباطبایی می‌گوید قرآن همین تورات موجود را تصدیق کرده و فرموده است که در آن حکم‌الله و نور و هدایت و فرقان است، ولی این تصدیق فی‌الجمله است و نه بالجمله یعنی قرآن قصد دارد بخشی از تورات را که مطالب غیر تحریف‌شده دارد تأیید کند.

وی افزود: تورات هر طور که باشد چون نژادی و بنی‌اسرائیلی است قرآن همه آن را قطعا تصدیق نمی‌کند و آن بخشی را تصدیق کرده که تحریف نشده است یعنی تصدیق فی‌الجلمه است؛ علامه طباطبایی هم تورات را دوگانه پنداشته است که اشاره شد و معتقد است تورات موجود هم مورد تصدیق قرآن کریم است. ایشان همچنین معتقد است که توراتی که در دوره پیامبر(ص) بوده است و مورد تصدیق قرآن واقع شده است عینا همین تورات امروزی است (والقرآن یقوم التورات الاحاضره). از منظر علامه، قرآن به تورات موجود قوام می‌دهد بنابراین قرآن به همراه تورات کتاب هدایتی هستند که هیچ کتابی بالاتر از آن نیست و تورات بدون قرآن کریم هیچ ارزشی ندارد، ولی اگر قرآن مهیمن او باشد معتبر است. لذا می‌گوییم تورات تقریباً شبیه روایات است. آیت‌الله مصباح یزدی و آیت‌الله جوادی آملی هم تصدیق فی‌الجمله را پذیرفته‌اند. آیت‌الله جوادی آملی می‌فرماید که می‌توانیم تورات و انجیل محرف را به قرآن عرضه و برای تشخیص حقانیت آن به قرآن مراجعه کنیم و اگر در مخالفت با قرآن نباشد معتبر است.
فقط یک تورات داریم

وی با بیان اینکه درصدد اثبات این موضوع هستم که ما تورات و انجیل اصلی و فرعی نداریم و تورات فعلی یگانه تورات است، افزود: اگر تمامی آیات مرتبط را به صورت منسجم بررسی کنیم، خواهیم دید قرآن از یکسو فرموده است که این تورات کم و اضافه و تحریف شده است و از طرف دیگر آن را تصدیق می‌کند. تورات، انجیل، زبور و قرآن را بررسی کردم و دیدم در قرآن به صابئین و زرتشتیان کتابی استناد نشده است، ولی قرآن کریم در مورد خودش و کتاب موسی، مطالب زیادی بیان کرده است؛ چندین مرتبه از تعبیر کتاب و صحف و لوح موسی نام برده است. لذا در هر جای قرآن واژگان «کتاب» و «الکتاب» دیدیم اگر قرینه به موضوع دیگری نباشد، مراد همین قرآن و تورات است.

نقوی با بیان در تعبیر «یا یحیی خذ الکتاب» هم مراد از الکتاب همین تورات است و در مورد حضرت عیسی هم که فرمود «آتانی الکتاب» مراد تورات است و کتاب هارون هم همان کتاب موسی بوده است، اظهار کرد: چند شاهد آوردیم که خدا به این دو کتاب اهتمام ویژه و زیادی دارد مثلا در مورد قرآن کریم آیات زیادی وجود دارد که ما را به تدبر و قرائت آن الزام کرده است همچنین فرموده است این دو کتاب(قرآن و تورات) به ارث می‌رسند: «وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَی الْهُدَیٰ وَأَوْرَثْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ الْکِتَابَ»؛ علامه طباطبایی در ذیل این آیات تصریح دارد که مراد این است که کتاب تورات تا روز قیامت در بین پیروانش خواهد ماند. شاهد دیگر هم این است که یکسری ویژگی‌های مشترکی بین قرآن و تورات وجود دارد مانند فرقان‌ بودن و تفصیل لکی شیء. تعبیر جالب دیگر که از زبان کفار بیان شده این است که ما به این دو کتاب ایمان نمی‌آوریم. «وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَٰذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْه یا در سوره  قصص آیه 48؛ فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِیَ مِثْلَ مَا أُوتِیَ مُوسَیٰ ۚ أَوَلَمْ یَکْفُرُوا بِمَا أُوتِیَ مُوسَیٰ مِنْ قَبْلُ ۖ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِکُلٍّ کَافِرُونَ»؛ علامه تصریح کرده است که مراد از «سحران» که کفار گفته‌اند، تورات و قرآن است.
تورات ربطی به موسی(ع) ندارد

نقوی تصریح کرد: اهتمام قرآن کریم به این دو کتاب نشانه باقی‌ماندن این دو کتاب تا قیامت است؛ حال توراتی که یهودیان می‌گویند آیا 5 سفر اول است یا به مجموعه عهد عتیق هم گفته می‌شود؟ اندیشمندان جهان با تحقیقاتی که داشته‌اند می‌گویند نمی‌توان عهد عتیق حتی 5 سفر اول را به حضرت موسی(ع) نسبت دهیم. قرآن فرموده است کتاب موسی باید تا قیامت بماند؟ 18 بار نام تورات و 136 بار نام موسی در قرآن آمده، ولی یکبار این دو (موسی و تورات) در کنار هم نیامده است. بنابراین تورات هیچ ارتباطی با موسی(ع) ندارد و این‌طور نیست که مستقیماً تورات را از خدا گرفته باشد.

وی تاکید کرد: قرآن فرموده است باید کتاب موسی باقی بماند ولی الان در بین ما کتابی با عنوان کتاب موسی، الواح موسی و یا صحف موسی نداریم و فقط آنچه باقی است تورات است و تورات هم قابل انتساب به موسی(ع) نیست. بنابراین موسی سه چیز (لوح و کتاب و صحف) را آورده و آن را به یوشع یعنی پیامبر بعدی سپرده و او به پیامبر بعد و هر کدام چیزی بر آن افزودند و این معارف وحیانی در قالب تورات جمع شده، ولی چون ضمانت وحیانی برای حفظ نداشته است بشر هم در آن دست برد و تحریف شد؛ مردم به این مجموعه تورات گفتند و قرآن این نام را برای آن انتخاب کرد، چون مردم به آن تورات گفته‌اند.

استاد مؤسسه امام خمینی(ره) با طرح این پرسش که آیا صحف و الواح می‌تواند بخشی از تورات باشد، این مسئله دور از ذهن نیست، اظهار کرد: فقط قرآن کریم ضمانت حفظ دارد و معجزه است و تحدی دارد. لذا نباید تصور کنیم که تورات هم باید مانند قرآن کریم باشد؛ قرآن وظیفه دارد که کتب پیشین را اصلاح کند لذا مهیمن بر آنان است. بر این اساس قرآن فرموده است؛ «قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَیٰ نُورًا وَهُدًی لِلنَّاسِ ۖ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ کَثِیرًا ۖ»؛ و آنها خدا را آن‌گونه که باید، نشناختند که گفتند: خدا بر هیچ کس از بشر کتابی نفرستاده. بگو کتابی را که موسی آورد و در آن نور (علم) و هدایت خلق بود چه کسی بر او فرستاد که شما آیات آن را در اوراق نگاشته، بعضی را آشکار می‌کنید و بسیاری را پنهان می‌دارید و آنچه را شما و پدرانتان نمی‌دانستید به شما آموختند؟ بگو: خداست (که رسول و کتاب فرستاد)، سپس آنها را بگذار تا به بازیچه خود فروروند.
انتهای پیام

منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.