کتابخانه مجتمع فرهنگی هنری امام خمینی(ره) مشهد، وابسته به سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی است که سال۱۳۷۹ در مجاورت آرامگاه ربیع بن خثیم معروف به خواجهربیع افتتاح شد. این کتابخانه 45هزار نسخه کتاب چاپی و حدود 6 عنوان نشریه ادواری را برای مقاطع دانشآموزی (ابتدایی، دبیرستان، پیشدانشگاهی و کنکور) فراهم کرده و در اختیار آنها قرار داده است. در حال حاضر تعداد اعضای فعال این کتابخانه 4هزارو500 نفر است که ازاین تعداد، حدود 2هزارو800 نفر بانوان و بقیه یعنی هزارو700 نفر آقایان هستند. در این مجتمع، کتابخانه ویژه کودکان و نوجوانان نیز دایر است بهگونهای که حدود هزارو200 کودک و حدود هزار نوجوان فعال عضو آن هستند. در میان این اعضا اما برخی کتابخوانتر از دیگران هستند؛ آنقدر که نامشان به عنوان «بزرگ کتابخوانهای کوچک» مطرح شود. این مطلب، برشهایی از گفتوگو با دو تن از همان کتابخوانهاست.
تاکنون400 جلد کتاب خواندهام
«زهرا فنایی» دانشآموز16 ساله کلاس یازدهم دوره دوم متوسطه رشته علوم انسانی از دبیرستان دخترانه شهدای نیروی انتظامی در منطقه خواجهربیع مشهد، خیابان گلشاد است. او نیز به عنوان یکی دیگر از «کتابخوانان برتر و ممتاز» در میان هزار عضو فعال (در رده نوجوانان) این کتابخانه معرفی شده است. آمار و ارقام کتابخانه این مجتمع حکایت از آن دارد که او از ابتدای سال1402 تاکنون بیش از 150جلد کتاب امانت گرفته و مطالعه کرده است. به گفته خودش، ماهیانه حدود10 تا 15 جلد کتاب و روزانه بین سه تا پنج ساعت مطالعه غیردرسی دارد. پدرش شغل آزاد دارد و مادرش هم طلبه علوم دینی و بهترین مشوق او در زمینه کتابخوانی است. او فرزند اول خانواده است و دو خواهر و یک برادر دارد. آنطور که خودش میگوید، تاکنون حدود 400 جلد کتاب در زمینههای مختلف مطالعه کرده و در کتابخانه خودش هم 60-50 کتاب دارد. او دوست دارد در آینده نویسنده یا مبلغ امور دینی شود.
زهرا میگوید: نخستین کتابی که خواندم در هشت سالگی بود؛ کتاب «سندبادنامه»؛ آخرین کتابی هم که خواندهام «تاریخ فلسفه اسلامی» بوده است.
فنایی ادامه میدهد: کتاب خواندن لذت خاصی دارد که با هیچ تعریف و توصیفی نمیتوان بهدرستی حق مطلب را بیان کرد و هر کسی باید خودش لذت این کار را درک کند.
او اضافه میکند: درست است که در عصر حاضر، اینترنت، فضای مجازی، تلفن همراه، شبکههای اجتماعی و... وقت بسیاری از افراد را گرفته ولی به نظر من، کتاب جایگاه خاص خود را دارد. ورق زدن کتاب، بوی خوش کاغذ، لذت خواندن مطالب روی صفحات و... را اصلاً نمیتوان توصیف کرد.
این دانشآموز بیان میکند: از کثیف کردن و تا کردن کتاب خیلی بدم میآید. بعضیها فکر میکنند چون کتابها جان ندارند و زنده نیستند، هرکاری دلشان میخواهد میتوانند با آنها بکنند. کتابها را باید به احترام ارزش علم و دانش حفظ کرد. یک نویسنده شاید حاصل سالها تلاش خود را در قالب یک کتاب به انسانها تقدیم کند ولی متأسفانه برخی با این دسترنج دیگران برخورد خوبی ندارند. به نظر من یک کتابخوان خوب باید امانتدار خوبی هم برای حفظ کتابها باشد.
او یک نصیحت هم به دوستان هم سن و سال خود دارد و میگوید: کتابها دوستان بیتوقعی هستند، بدون اینکه چشمداشتی داشته باشند انسانها را راهنمایی میکنند. اگر انسانها قدر و ارزش کتابخوانی را بدانند، آنگاه وقت خود را به بطالت نمیگذرانند. به دوستان هم سن و سال خودم و بزرگترها نصیحت میکنم به کتاب و کتابخوانی به عنوان یک کار ضروری و واجب در زندگی نگاه کنند و برای کتاب همچون اشیای قیمتی و بیش از آن، ارزش و احترام قائل شوند.
پیش از ورود به دبستان، روزنامه میخواندم
«عرفان رفعتنژاد» 11 ساله، دانشآموز کلاس پنجم ابتدایی از مدرسه امام رضا(ع) واقع در منطقه خواجهربیع، خیابان شهید یوسفزاده، عضو کتابخانه این مجتمع بوده و در میان هزارو200 عضو فعال آن به عنوان «کتابخوان برتر و ممتاز» انتخاب شده است. براساس آمار و ارقام کتابخانه این مجتمع، او از ابتدای سال1402 تاکنون بیش از 100 عنوان کتاب را از این کتابخانه به امانت گرفته و مطالعه کرده است.
پدرش کارمند اداره کل راهآهن خراسان رضوی و مادرش که بهترین و مهمترین مشوق او در زمینه کتابخوانی است، نیز یک بانوی خانهدار است. عرفان یک برادر بزرگتر از خود دارد.
به گفته خود و خانوادهاش، این کودک 11 ساله، ماهانه بهطور میانگین حدود 13 یا 14 جلد کتاب میخواند و روزانه حدود سه تا چهار ساعت به مطالعه کتاب (به غیر از کتابهای درسی) میپردازد. او یک کتابخانه شخصی هم با 80-70 جلد کتاب دارد.
رفعتنژاد کتاب هم میخرد و برخیشان را پس از خواندن، به کتابخانه این مجتمع و کتابخانه مدرسهاش اهدا میکند. عرفان همچنین همیار کتاب در مدرسهاش است و خیلی به این کار علاقه دارد. او درباره مطالعه و کتاب خواندن میگوید: من پیش از ورود به دبستان، سواددار شدم. شاید باورتان نشود در سن 6سالگی روزنامه میخواندم. در این سن و سال بود که در کلاسهای مهدالرضا(ع) آستان قدس رضوی در منطقه بهمن (جاده کلات) شرکت میکردم و آنجا بود که با حروف و کلمات آشنا شدم و خواندن و نوشتن را پیش از ورود به دبستان یاد گرفتم.
ادامه میدهد: نخستین کتابی که مطالعه کردم درمورد داستانهای مرتبط با زندگانی چهارده معصوم(ع) بود. آخرین کتابی که همین چند وقت پیش خواندم در مورد زندگی حیوانات به نام «به دنبال دایناسورها» بود که خیلی برایم جالب بود.
میگوید: از کتاب خواندن لذت میبرم، چون کتابها به معلوماتمان اضافه میکنند. کتابها دوستان بیآزار هستند. آنها برای کمک به انسانها نوشته شدهاند؛ دوستان خوب و همیشگی بوده و به دانایی ما انسانها کمک میکنند. من از کلاس اول ابتدایی علاقهمند به خواندن کتاب شدم و با کتابها انس گرفتم. وقتی کتاب میخوانم یک حس عجیبی دارم، انگار یک نفر روبهرویم نشسته و دارد با من بهطور مستقیم حرف میزند. شاید باورتان نشود، من هم با کتابها حرف میزنم. عاشق کتابخوانی هستم.
وی ادامه میدهد: بیشتر به کتابهای علمی علاقه دارم، مانند نجوم و ستارهشناسی. دوست دارم بزرگتر که شدم، ستارهشناس شوم.
عرفان میگوید: اگر هفتهای یک کتاب بخوانیم درست مثل این است هرهفته یک دوست جدید پیدا کردهایم. ضمناً ما باید با کتابهایمان رفیق باشیم و از آنها خوب مواظبت کنیم. من دوست دارم روزی فرا رسد که تا هزار جلد کتاب را خوانده باشم، چون آن موقع هزار تا دوست و رفیق پیدا کردهام.
نظر شما