به گزارش قدس آنلاین، ماجرا از این قرار است که سال ۱۳۵۹، محمود مراداسکندری در جنگ تحمیلی عراق و ایران شـهـید میشود و ۷ سال بعد برادرزادهاش که هم نام عموی شهیدش بود، دنیا میآید و سال ۱۳۹۴ در سوریه شهید مدافع حرم میشود.
نحوه شهادت محمود مراداسکندری شهید مدافع حرم زینبی از زبان عموی ایشان
از همرزمان محمود شنیدم که تقریبا در روزهای پایانی مأموریت دومش، محمود و تعدادی از همرزمانش در منطقهای حائل میان دو جبهه داعش و النصره قرار میگیرند و برای اینکه اجازه اتصال این دو جبهه منحوس را ندهند تا آخرین لحظات زیر آتش سنگین دشمن ایستادگی میکنند، هنگامی که فرمان عقبنشینی تاکتیکی از سوی فرمانده میآید، ایشان به سمت اسلحهای که بر روی زمین افتاده بود میرود و به دوست همرزمش میگوید نمیخواهم اسلحهای که با هزینه بیت المال تهیه شده به دست تکفیری معلون بیفتد و در همین اثنا مورد اصابت گلوله تک تیرانداز دشمن قرار میگیرد و شربت شهادت را مینوشد.
متن وصیت نامه شهید مدافع حرم، محمود مراداسکندری:
بِسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم
أشهَدُ أنَّ لا إلَهَ إلّا اللهُ و أشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسولُ الله (ص) و أشهَدُ أنَّ عَلیَّ أمیرالمُؤمِنینَ (ع) و أولاد المَعصومین (ع) حُجَّة الله.
إنّا لله وَ إنّا إلَیه رَاجِعونَ. إنَّ الله مَعَ الصَّابِرِینَ.
با سلام و آرزوی سلامتی برای خانوادهی مهربانم که امیدوارم با توکل بر خدای عزوجل و با توسل بر پیامبر رحمت (ص) و ائمهی معصومین (س) در تمام مراحل زندگی صبور، موفق و سلامت باشید.
چند خطی به رسم وظیفه برایتان مینویسم، که اگر در این سفر پس از انجام وظیفه، جان خود را از دست دادم، هم وداعی باشد با عزیزانم، و هم مسائلی که به من مربوط میشوند بر زمین نمانده و از گردن من برداشته شود. امیدوارم، که همانگونه، که تا کنون با وجود مشکلات فراوان در کنار هم زندگی کردهاید، در آینده نیز بهتر از گذشته، یار و غمخوار یکدیگر باشید. إن شاء الله خداوند یاورتان باشد.
جنگ ... به قول شهید بابایی، جنگ شلیک گلوله نیست! انجام وظیفه است. حالا هر کس به هر طریق که از دستش برمیآید. یکی جهاد میکند با سلاح. یکی جهاد میکند با پولَش، یکی جهاد میکند با عِلمَش! هر چیزی که از دست کسی بر بیاید، برای دفاع از اسلام، «جهاد» است و طبق آیهی شریفهی قرآن که میفرماید: «بِسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة. تمام تلاش خود را برای مبارزه با کفر آماده کنید». میخواهیم برویم برای دفاع از حرمین، إن شا الله سوریه. «إن تَنصُروا اللهَ یَنصُرکُم و یُثَبِّت أقدامَکُم.» میرویم و پیروز برمیگردیم. إن شاء الله تا زندهایم، رزمندهایم! ما با ولایت زندهایم. که تا هست، ما قافلهای از جان گذشتگانیم، دنیا طلبان بدانند، ما تا آخرین قطرهی خون پای ولایت ایستادهایم، محال است که در تاریخ بخوانند که سیّد علی تنها ماند! لبیک یا خامنهای.
سلام مرا به بچههایتان، که هستند، و فرزندانی که بعد از من به دنیا خواهند آمد برسانید و از زبان من به آنها بگوئید: که جهاد در راه خدا از زندگی ذلّت بار که هیچ، بلکه از زندگی راحت و خوش ولی فانی دنیا بهتر است.
امر ازدواج را سخت نگیرید، ولی متفکرانه و به جا و به وقتش انجام دهید. برای شما و تمام جوانان از خداوند طلب خوشبختی و عاقبت به خیری میکنم.
از هر چه بگذریم سخن پول خوشتر است، شوخی کردم، تا چند لحظه بخندید ...
برایم از هر که مرا میشناسد حلالیت بطلبید. مقداری مقروض هستم و مقداری طلبکار، که تکلیفشان را جداگانه مشخص میکنم. لباسهای مرا که قابل استفاده است به هر که میدانید بدهید تا استفاده شود.
سلام مرا به همه برسانید و اگر مقدور برایتان بود، برای من نماز بخوانید و روزه بگیرید و از خداوند عزوجل برایم طلب عفو و بخشش کنید و مرا در کنار مزار عمو محمود دفن کنید. إن شا الله شفاعت آن مردم خدا و مجاهد راه حق، شامل حال من نیز شود.
مثل همیشه خیلی پرحرفی کردم. همهی شما را دوست دارم و به خداوند مهربان میسپارم. امیدوارم که آنطور رفتار کنید، که شایستهی شیعیان واقعی امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) باشد.
خادم علی اصغر و رقیه بنت الحسین (ع)
محمود مراد اسکندری
۱۳۹۴/۷/۱۵
نظر شما