معنای عام وقف، حبس کردن، توقف، ایستادن و منحصر کردن چیزی به کسی است. در اصطلاحات حقوقی نیز برای وقف حبسالعین و تسبیل المنفعه یعنی حبس کردن عین مال و نگه داشتن آن از نقل و انتقال و تصرفاتی که موجب تلف عین شود و هزینه کردن آن در مسیر خداپسندانه که واقف مشخص کرده، تعبیر شده است. امروزه وقف در جامعه به معنای عام آن نهادینه شده، یعنی وقف، نماد فعالیتهای خیریه و نیکوکاری شده اما به نظر میرسد این فعالیتهای نیکوکارانه آنطور که باید و شاید در کشور ما نهادینه نشده است.
اگر این پیشفرض را در مقایسه با آمار و شاخصهایی که در کشورهای دیگر اعلام میشود مقایسه کنیم، وضع بد و نگرانکنندهای نداریم. هر چند فقدان اطلاعات داشته و تمام کارهای خیر و نیکوکارانه منعکس نمیشود اما در رتبهبندیهای شاخص نیکوکاری وضعیت قابل قبولی در دنیا داریم. این در حالی است که اگر وضعیت حاضر را با خودمان در 300سال پیش و بهطور نمونه زمان صفویه مقایسه کنیم، درمییابیم امروز وقف و نیکوکاری رواج ندارد و آنطور که شایسته نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران است، فرهنگ وقف را به صورت همهگیر شاهد نیستیم.
وقتی میخواهیم مسئلهای عمومیت پیدا کرده و به رفتار و عمل در اجتماع تبدیل شود، نیاز به ارزشسازی در ذهن افراد دارد. وقتی تبدیل به ارزش شد، مردم خواسته یا ناخواسته به سمت آن رهنمون شده و از آن برای بالا کشیدن و رشد خود در اجتماع استفاده میکنند؛ مانند اتفاقی که در مدرکگرایی و تحصیلات تکمیلی افتاد و ارزشی که برای مدرک ایجاد شد سبب ایجاد رقابت شد. این موضوع بسیار مهم است و ارزشسازی در ذهن عموم جامعه، سبب ایجاد جریان اجتماعی میشود.
در دوران صفویه مردم خیراندیش برای استفاده عموم بهخصوص نیازمندان؛ مدارس، مساجد، بیمارستانها، تیمارستانها، جذامیخانهها، پلها، رباطها، کاروانسراها، حمامها، بازارها، آبانبارها و نظایر آن را وقف میکردند. نقل است مردم به دنبال زمین یا مالی برای وقف میگشتند و همه زمینها وقف شده بود. به علت جریان اجتماعی که شکل گرفته بود، مردم خواسته و ناخواسته به سمت آن گرایش پیدا میکردند و در کنار انگیزههای الهی و خیرخواهانه، انگیزههای اجتماعی و همرنگ جماعت شدن هم در این کار مؤثر بود اما متأسفانه امروز چنین جریان اجتماعی در حوزه وقف و نیکوکاری دیده نمیشود. این امر مهمترین عاملی است که سبب شده وقف توسعه پیدا نکند، حتی در برابر آن، پدیدههایی اتفاق افتاده که از وقف و نیکوکاری ارزشزدایی کرده است.
ممکن است برخی از وقفنامهها بر اثر گذشت سالها کارایی خود را از دست داده باشد یا شکل هزینهکرد و نیت واقف نیازمند بهروزرسانی باشد. عمل نکردن به نیت واقف و یا تغییر نام موقوفات و توضیح شفاف و دقیق ندادن در مورد این کار سبب ایجاد بیاعتمادی میان افراد خیر و واقف برای وقف داراییها میشود. رسانهها نیز با نشان دادن تصرف موقوفهها یا تغییر در کاربری موقوفه در کنار ضعف در سیستم اطلاعرسانی آثار منفی زیادی مانند کاهش رغبت واقفان برای ثبت موقوفات جدید دارند. اگر مردم از برکات دنیوی و اخروی وقف مطلع شده و توجه کنند چه افراد خیری اقدام به وقف اموال خود کردهاند به انجام این کار خیر تشویق میشوند. این در حالی است که نه تنها در رسانهها، نشریات و مطبوعات به وقف کمتر اشاره شده، حتی رسانه ملی و شبکههای اجتماعی علیه حوزه نیکوکاری کارهای زیادی ارائه دادهاند. بهطور نمونه آثاری بسیار جذاب که فردی به ظاهر فرهیخته و انساندوست، محور و مدیر خیریهای است ولی با گذشت زمان مشخص میشود فرد در حال انجام پولشویی و تجارت سیاه و... است. این موارد همه سبب میشود ذهنیت مردم درباره نیکوکاری خراب شود و جرئت کمک به خیریهها را پیدا نکرده و مستقیم به این کار اقدام کنند.
اگر بخواهیم این ارزش ذهنی ایجاد شود و توسعه پیدا کند، باید الگوهای جدید نیکوکاری را معرفی کنیم. امروز سبک نیکوکاری مردم با 200سال پیش تغییر کرده است. متأسفانه در این حوزه الگوهای جدید را معرفی نکردهایم. نیکوکاری فردی به سمت نیکوکاری جمعی و نیکوکاری حقیقی به سمت نیکوکاری حقوقی رفته و سازمانهای خیریه از شبکههای بزرگ خیریهای شکل گرفته و خیران نمیتوانند کار کنند. این در حالی است که در دنیا شبکهای از مؤسسات نیکوکاری در حوزههای مختلف شکل گرفتهاند. این شبکهسازی سبب موازیکاری نشدن و همافزایی آنان میشود اما ما نتوانستهایم ظرفیتسازی کرده و از این امر بهره ببریم.
وقف در باورهای دینی و مذهبی یکی از بزرگترین باقیات صالحات است و اثر فراوانی بر رشد اعتقادی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و آموزشی جامعه دارد. باید مبلغان و بزرگان دین، بیش از گذشته این فواید را با زبانی گویا برای مردم بازگو کرده و جایگاه این عمل نیکو و اهمیت آن را توضیح دهند.
نظر شما