فاطمهای که روزگارش در کنار پدرش سپری گشت و پدرش حضرت رسول(ص) همیشه در خانه او به سر میبرد، نباید احادیثش از تعداد انگشتان تجاوز نکند. واقعاً باید جستجو کرد که چه دستهای پنهانی پس از رحلت رسول خدا(ص) این احادیث را نابود کرد. دوران منع کتابت حدیث هرگز نمیتواند در این موضوع بیتأثیر بوده باشد.
سالروز شهادت «سیدة نساءالعالمین» به روایت ۷۵ روز، بهانهای شد تا با آیت الله محمدجعفر طبسی، کارشناس تاریخ اسلام و استاد سطوح عالیه حوزه علمیه قم گفتوگویی مفصل داشته باشیم و احادیث این بانوی کرامت خصوصاً احادیث مهدویت در روایات ایشان را مورد واکاوی قرار دهیم.
برگی از مظلومیت حضرت زهرا(س)
آیتالله طبسی در ابتدا با اشاره به مظلومیت حضرت زهرا(س) میگوید: ذهبی، عالم بزرگ اهل سنت در کتاب «سیر أعلام النبلاء» تنها 18 حدیث از حضرت زهرا(س) روایت کرده؛ در حالیکه در صفحه 210 میگوید مسند یکی از همسران پیامبر(ص) بالغ بر 378 حدیث است. این تعداد اندک از روایات حضرت زهرا(س) نمایانگر مظلومیت اوست که تحقیق درباره دلایل آن، وقت دیگری را میطلبد.
او ادامه میدهد: مرحوم خزاز قمی در قرن 4 هجری در کتاب «کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر» برخی از روایات آن صدیقه شهیده که از زبان پدرش(ص) درباره امام زمان(عج) شنیده، جمعآوری کرده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم. در روایت اول، خزاز قمی با سندی از حضرت زینب(س) از مادر بزرگوارش(س) روایت کرده که رسول خدا هنگام ولادت حسین(ع) بر من وارد شد. او را به آن حضرت دادم. در پارچهای پیچیده، به من داد وفرمود: فاطمه! او را بگیر. به تحقیق که او امام و پدر ائمه است و نه نفر از امامان از نسل او هستند و نهمین آنها قائم(عج) است.(بحارالانوار، ج36، ص350)
شناخت اهل بیت(ع) مقدمه خداشناسی
کارشناس برجسته تاریخ اسلام با بیان روایت دیگری، میفرماید: خزاز قمی با سندی از ابوالطفیل از ابوذر غفاری نقل کرده از فاطمه(س) شنیدم که فرمود: از پدرم درباره آیه 46سوره اعراف سؤال کردم: «وعلی الأعراف رجال یعرفون کلاً بسیماهم». حضرت(ص) پاسخ فرمود: آنها امامان پس از من هستند. علی و دو فرزندش و 9 نفر از نسل حسین که «رجال الأعراف» هستند. داخل بهشت نخواهد شد جز کسی که آنها را بشناسد و آنها او را بشناسند و داخل جهنم نمیشود مگر کسی که آنها را منکر شود و آنها او را انکار کنند و خداوند شناخته نمیشود جز از راه شناخت آنها. در جلد اول مناقب ابن شهرآشوب نیز به همین نکته اشاره شده است. نکته مهم این روایت اینکه راه رسیدن به توحید ناب، شناخت اهل بیت(ع) است و این، نقشه راهی است که آن حضرت پس از خود برای جامعه اسلامی معرفی کرده است.
آیتالله طبسی در مورد روایت سوم نیز بیان میکند: سهل بن سعد انصاری از صحابی رسول خدا(ص) میگوید: از فاطمه دختر رسول خدا درباره امامان پرسیدم. حضرت فرمود: رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمود: تو امام و جانشین پس از من هستی و اولی به مؤمنین از خودشان میباشی و پس از تو، فرزندانت حسن و حسین امام هستند و سپس حضرت هر یک از امامان را نام برد تا رسید به امام یازدهم و فرمود: پس از او «القائم المهدی أولی بالمؤمنین من أنفسهم»؛ او کسی است که خداوند به وسیله او مشارق و مغارب زمین را فتح خواهد کرد. اینها امامان حق و صاحبان زبانهای راستگو هستند. پیروز آن کسی است که آنها را یاری کند و ذلیل آن کسی است که آنها را یاری نکند.
دفاع فاطمه(س) از امامت و امام خویش
استاد سطوح عالیه حوزه علمیه قم ادامه میدهد: مرحوم طبری شیعی متوفای قرن 6 در کتاب «بشارة المصطفیالشیعة المرتضی» حدیثی را با سندی از محمد بن سنان نقل میکند که امام صادق(ع) فرمود: پدرم به جابربن عبدالله فرمود. درباره آن لوحی که در دست مادرم فاطمه دیدی به من خبر بده. جابر میگوید: خدا را گواه میگیرم که روزی بر فاطمه(س) وارد شدم تا او را درباره فرزندش حسین(ع) تبریک بگویم که در دستش لوحی سبز رنگ از جنس زبرجد و در آن نامهای از نور بود. دیدم نورش از آفتاب روشنتر بود و بویش از بوی مشک خوشبوتر. پرسیدم که این چیست ای دختر رسول خدا؟ حضرت(س) فرمود: این لوحی است که خداوند آن را به پدرم هدیه کرد و در آن نام پدرم و نام همسرم و نام اوصیای پس از فرزندم میباشد تا اینکه فرمود: در این لوح، نام محمد است که در آخرالزمان ظهور میکند و بر سرش ابری سفید است که آفتاب آن را پوشانده، او با زبانی فصیح ندا میدهد که همه آن را میشنوند و او مهدی از آل محمد است که تمام زمین را پر از عدل و داد میکند؛ پس از آنکه پر از ظلم و جور شده است.
او در بیان روایت دیگری از خزاز قمی با سندی از محمود ابن لبید که یکی از تابعین بود، میگوید: وقتی رسول خدا(ص) از دار دنیا رفت، فاطمه(س) همواره به زیارت قبور شهدا و قبر حمزه میآمد و در آن مکان میگریست. در یکی از روزها، کنار قبر حمزه آمدم و حضرت را در آنجا یافتم که در حال گریه بود. نزدش رفتم و سلام کردم و گفتم: به خدا با گریهات رگهای قلبم پاره شد. حضرت به من فرمود: حق دارم گریه کنم زیرا صبح کردم در حالی که بهترین پدرها را از دست دادم و مشتاق دیدار رسول خدا(ص) هستم. سپس شعری را سرود که هر وقت شخصی بمیرد یادش از بین میرود اما یاد و نام پدرم به خدا همچنان فراوان است. گفتم ای بزرگ من سؤالی همواره در سینهام وجود دارد. حضرت(س) فرمود: بپرس. گفتم: آیا رسول خدا(ص) کسی را قبل از رحلتش به عنوان امام معین نمود؟ فرمود: آیا روز غدیر خم را فراموش کردید؟ گفتم: میدانم چنین چیزی بوده است اما بگویید رسول خدا(ص) چه چیزی را به شما فرمود؟ فاطمه(س) فرمود: خدا را گواه میگیرم که فرمود: علی(ع) بهترین افرادی است که پس از من وجود دارد و او امام و خلیفه پس از من است و دو فرزندانم و 9 نفر از نسل حسین، ائمه نیکو هستند؛ چنانچه از آنها پیروی کنید آنها را هدایت کننده و هدایت شده خواهید یافت و چنانچه با آنها مخالفت ورزید، اختلاف در میان شما تا روز قیامت خواهد بود. تا اینکه حضرت فرمود به خدا سوگند اگر مردم حق را به حقدار و صاحب آن بدهند و از عترت رسول خدا پیروی کنند، هرگز دو نفر درباره خدا اختلاف نمیکنند و خلافت را امامی پس از امامی دیگر به عهده میگرفت تا وقتی که قائم قیام کند. او نهمین فرزند از فرزندان حسین است، اما کسی را مقدم داشتند که خدا او را مؤخر نمود و کسی را مؤخر داشتند که خدا او را مقدم داشت.
اختلاف امت اسلام، نتیجه پیروینکردن از اهل بیت(ع)
این کارشناس تاریخ اسلام در جمعبندی این روایات تصریح میکند: حضرت(س) در این روایات به چند موضوع کلیدی و محوری اشاره کرده است. خلافت و جانشینی امیر مؤمنان(ع) در روز غدیر خم و اینکه از غدیر تا رحلت رسول خدا(ص) فاصله بسیار اندکی است که مردم و جامعه آن را به فراموشی سپردند. اشاره حضرت(س) به افضلیت امیر مؤمنان(ع) و اینکه 9 نفر از امامان از نسل فرزندش امام حسین(ع) هستند و هدایت جامعه پس از رحلت رسول خدا(ص) در پیروی از اهل بیت(ع) است؛ اینکه اگر مردم حق را به حقدار میسپردند، هیچکسی در توحید اختلاف نمیکرد.
آیتالله طبسی در پایان تأکید میکند: مشکل اصلی جامعه پس از رسول خدا(ص) این بود که آن کسی را که لیاقت جانشینی داشت، کنار گذاشته و آن کسی که لیاقت نداشت را جای او نشاندند. حضرت(س) دقیقاً انگشت روی درد جامعه گذاشت و در پایان، این جملات غم انگیز و دردآور را متذکر شدند که «هیهات بسطوا فی الدنیا آمالهم ونسوا آجالهم فتعسا لهم وأضلّ أعمالهم»؛ چقدر از حقیقت دور هستند، آمال و آرزوهای خود را گستردند و مرگ خود را به فراموشی سپردند، پس مرگ و هلاکت بر آنها باد و کردارشان تباه و نابود شد.
نظر شما