دانشگاه محیطی است که فرد با بهرهمندی از محضر استادان و سایر ظرفیتهای موجود در محیط دانشگاه میتواند به اهداف برتر خود در زندگی دست یابد و یا احیاناً در صورت استفاده نکردن درست از امکانات موجود نه تنها به هدف خود نرسد، بلکه خود را در مرحله سقوط از انسانیت قرار دهد.
پدر علم ژنتیک ایران با اشاره به نامگذاری بجا و شایسته روزی برای دانشجو، میگوید: امروز سرنوشت و آینده ما در دستان دانشجویان است؛ دانشجوی ما باید میهنپرست تربیت شود که بماند و به کشور خدمت کند؛ این امر به مثابه این است با ماشین خودتان سفر میکنید و اگر خراب شود، آستین بالا میزنید و آن را تعمیر میکنید؛ اما اگر ماشین اجارهای سوار شده باشید، پیاده میشوید، خداحافظی کرده و میروید.
داریوش فرهود در گفتوگو با قدس با تأکید بر رعایت اخلاق حرفهای در همه امور زندگی و انجام فعالیتهای علمی و پژوهشی ادامه میدهد: شاید بتوان گفت عصاره تمام آیات کتاب آسمانی ما در دو کلمه بخشندگی و مهربانی نهفته باشد؛ مفاهیمی که جامعه امروز ما بهشدت به آن محتاج است.
وی با بیان اینکه هر استادی زمانی دانشجو بوده؛ یعنی اگر دانشجوی خوبی نباشد مسلماً استاد خوبی نخواهد بود، بیان میکند: براساس تعاریف یونسکو، اخلاقیات در ۶سال نخست زندگی شکل میگیرد و در سنین دانشجویی، استاد با روش و کردار مطلوب خود بزرگترین معلم و الگوی اخلاق دانشجویان خواهد بود.
وی میگوید: نقش استادان در تعلیم و تربیت دانشجویان و سرمایهگذاری روی جوانان همانند تنه درخت است که با شیره جان خود در آوندها و رگهای جوانان که سرشاخههای این درخت هستند، جان میبخشند؛ میوه دادن و گل دادن وظیفه آنهاست، در این مسیر استعدادیابی، مهارتآموزی، کمک و حمایت استادان از دانشجویان نقش تعیینکنندهای دارد.
عضو دائمی فرهنگستان علوم پزشکی با تأکید بر اینکه نسل دانشجوی امروز با نسل دانشجوی دیروز بسیار تفاوت دارد، میافزاید: دانشجویان پیش از من خیلی بهتر بودند و با سختی زیادی زندگی میکردند، چون مشتاق علم بودند؛ بسیاری از استادان دانشگاه ما در دوره پهلوی اول دیپلم نداشتند، استاد زبان و ادبیات فارسی داشتیم که دیپلم نداشت، ولی استاد عالی ادبیات بود؛ کتابهای بسیاری مطالعه کرده بود، به خارج سفر داشت و ماهها زمان خود را برای مطالعه در کتابخانه سپری میکرد.
ضرورت تربیت حس وطنپرستی در دانشجویان
پروفسور فرهود با تأکید بر اینکه وقتی دانشجو تربیت میکنیم باید نگرش دانشجویان به مسائل را به سوی وطنپرستی سوق دهیم، عنوان میکند: تربیت حس میهنپرستی و همچنین ذهنِ پرسشگر باید یکی از دغدغههای اصلی استادان برای حل مشکلات دانشجویان باشد و اینکه از تربیت دانشجویان غافل نباشد؛ منِ معلم وظیفه دارم در ذهن دانشآموز یا دانشجو پرسش ایجاد کنم، نه اینکه به سؤالهای شما پاسخ بدهم؛ وظیفه من، تربیت ذهنهای پرسشگر است.
وی با بیان اینکه فرد باید از همان دوران ابتدای مدرسه جستوجوگر تربیت شود، میافزاید: یک مجله آمریکایی، کاریکاتوری از نیوتن، داروین و اینشتین منتشر کرده و زیر آن نوشته بود اینها ژنی نابغه نداشتند، فقط ذهنهای پرسشگر داشتند و همه چیز برای آنها به صورت سؤال بود؛ یک میلیون سال سیب از درخت پایین میافتاد، اما کسی این پرسش در ذهنش ایجاد نشد که چرا سیب سربالا یا به سمت دیگری نمیرود؟ ذهن پرسشگر نیوتن بود که جاذبه زمین را کشف کرد.
وی با انتقاد از اینکه تعلیم و تربیت ما اینگونه نیست و دانشجو را پرسشگر بار نمیآوریم، میگوید: علم به سرعت درحال توسعه است، به شکلی که در عرض ۲۴ساعت، ۱۰۰برابر دانش من به دنیای علم افزوده میشود؛ کاری که من به عنوان معلم میتوانم انجام دهم، نخست اخلاق است؛ بعد باید دانشجو را پرسشگر بار بیاورم؛ حفظ کردن آفت بزرگی است؛ وظیفه من به عنوان معلم این است در ذهن دانشآموز و دانشجو پرسش بهوجود بیاورم، نه اینکه به سؤالات شما جواب بدهم. باید جامعه پرسشگر و مطالبهگر داشته باشیم.
پدر علم ژنتیک ایران بیان میکند: حدود ۵۰سال پیش و یا کمی بیشتر، زمانی که کارم را در دانشگاه تهران آغاز کردم، هرکسی از کنار نردههای دانشگاه تهران رد میشد آرزو داشت در دانشگاه درس بخواند؛ اما الان کسی این آرزو را ندارد؛ دانشجو با من صحبت میکند و میپرسد چه رشتهای بخوانم که بعداً بیشتر به من پول بدهند؛ مسائل اقتصادی و عناوین غالب شده است.
متأسفانه درصد بسیار اندکی از دانشجویان واقعاً به دنبال علم هستند. در این میان گروهی دیگر به دنبال رفتن از کشورند؛ از جمع یک گروه حدود ۲۰نفره از دانشآموزان المپیادی دورههای گذشته، فقط یک نفر در ایران است و همه به خارج کشور رفتهاند؛ سرمایهگذاری کرده و دانشجویان خوبی تربیت میکنیم اما از کشور میروند.
دانشگاهها با وجود هزینههای زیادی که برای دانشجویان میکنند، برنامهای برای آینده آنها ندارند و همین موضوع موجب میشود بسیاری از آنها راهی کشورهای دیگر شوند. برای یک دانشجو خیلی هزینه میشود تا بتواند لیسانس، فوقلیسانس و یا دکترا بگیرد، آن هم از کیسه ملت و همین مالیاتها؛ این یعنی همه مردم در تربیت این نیرو سهم دارند و بعد کاری برای آن دانشآموخته نیست.
فرار ژنها
پدر علم ژنتیک ایران با بیان اینکه وقتی از رفتن جوانان و دانشجویان صحبت میکنیم بحث فرار مغزها نیست، بحث فرار ژنهاست، ادامه میدهد: بسیاری از کشورهای جهان سوم درواقع به مرکز آموزش رایگان نیروی انسانی ماهر متخصص و جوان برای کشورهای پیشرفته تبدیل شدهاند.
وی بیان میکند: من اگر الان در این سن از مملکت بروم اتفاقی نمیافتد، اما وقتی یک جوان از کشور میرود، با یک خارجی ازدواج میکند و بچه او آمریکایی میشود، ژن ایرانی را برده است؛ این افرادی که میروند، هوشمندترین افراد کشور هستند، آنها هم این افراد را غربال میکنند و بهترین ژنهای ما را میگیرند؛ چرا باید کاری کنیم که این جوانان از مملکت بروند؟
وی با بیان اینکه ما این مغزها و ژنها را رایگان به دیگر کشورها صادر میکنیم، میگوید: باید جلو این موضوع گرفته و برای آن تدبیری اندیشیده شود؛ اینکه بگوییم اجازه خروج از کشور را نمیدهیم این راهش نیست، این یک استفاده جاهلانه است؛ باید شرایطی ایجاد کنیم که این دانشجوی نخبه به رفتن ترغیب نشود.
عضو دائمی فرهنگستان علوم پزشکی با یادآوری حادثه تلخ مرگ مریم میرزاخانی، نابغه ریاضی و استاد دانشگاه آمریکا ادامه داد: امثال مریم میرزاخانی در این کشور کم نیستند و باید به این نکته مهم توجه شود که فقط تربیت دانشجویان به درد نمیخورد، نگهداری این ژنهای مستعد، مهم است.
پروفسور فرهود به یکی از تازهترین سخنان رهبر معظم انقلاب در این زمینه اشاره میکند و میگوید: آن کسانی که تحصیلکردهها و دانشجویان را به رفتن از کشور تشویق میکنند، خیانت کردهاند و میکنند؛ همچنین کسانی هم که شرایط مناسب کاری و معیشتی برای دانشجویان و نخبگان فراهم نمیکنند و آنها را دلسرد میکنند، آنها هم درحال خیانت به کشور هستند.
وی با تأکید بر اینکه این موضوع موجب میشود با چالش پیرشدگی جمعیت روبهرو باشیم، میافزاید: پیری جمعیت در دیگر کشورها هم وجود دارد، اما آنها از این فرصت استفاده کرده و بهترین ژنها، بهترین نیروها و متخصصترین افراد را از کشور ما و دیگر کشورها انتخاب کرده و با خود میبرند.
پدر علم ژنتیک ایران معتقد است، بسیاری از جوانان و دانشجویانی که از کشور میروند، از هوشمندترین افراد جامعه هستند که به گفته او، ژنهای عالی ایرانی را با خود میبرند. در وضعیت کنونی، ایران مرکز تربیت ژن استعدادهای درخشان و تحویل مجانی آن به سایر کشورها شده است.
وی با تأکید بر ضرورت تجدیدنظر در ضوابط پذیرش دانشجو در کشور با اشاره به اینکه دانشجو باید بر اساس شایستگیهای علمی، معنوی و میهنپرستی انتخاب شود، میگوید: معنویت با مذهبیت فرق میکند، معنویت یعنی دینداری عارفانه نه زاهدانه، دانشجو باید براساس شایستگیهای علمی پذیرش شود نه بر اساس دیگر پارامترها، چرا که این فرد در آینده ممکن است جزو مدیران کشور شود، اما مدیر بیسوادی که اطرافیانش را هم از افراد بیسواد انتخاب خواهد کرد.
وی با اشاره روش غلط پایاننامه نوشتن دانشجویان در دانشگاه و حمایت نکردن دانشگاه از آنها میگوید: پایاننامه برای یک دانشجو باید آغاز راه باشد، نه پایان راه؛ نباید از روی رفع تکلیف و گرفتن نمره باشد؛ یعنی کاری که انجام میدهد باید طوری باشد که با نگرش فرد و نیازهای کشور هماهنگی داشته باشد تا بتواند روی آن در کشور کار کند.
عضو دائمی فرهنگستان علوم پزشکی ادامه میدهد: الان در دانشگاهها چند صدهزار جلد پایاننامههایی وجود دارد که در حال خاک خوردن هستند و پس از چند وقت هم به کارخانههای تولید کاغذ فروحته میشوند، هیچ کدام از این پایاننامهها مورد استفاده قرار نگرفتهاند؛ یعنی نه آقای استاد، در این خصوص دلسوزی داشته و نه دانشجو دلش برای پایاننامهای که نوشته سوخته؛ چراکه برخی از دانشجوها نه وقتی برای نوشتن پایاننامه گذاشتهاند و نه نیازی به آن دارند و با پول، پایاننامه خودشان را آماده تحویل میگیرند.
دانشگاهها باید خانهتکانی کنند
پروفسور فرهود با تأکید بر اینکه دانشگاهها باید یک خانهتکانی اساسی داشته باشند، میگوید: باید دانشجوها در رشتههایی تربیت شوند که به درد کشور بخورند؛ در برخی رشتهها آنقدر زیاد دانشجو تربیت میکنیم که جایی برای آنها نیست و مجبور میشوند مهاجرت کنند؛ ۹۵درصد از المپیادیهای ما دیگر در کشور نیستند، مقصر این موضوع، برنامهریزان و مسئولانی هستند که برای این افراد نخبه برنامهای ندارند.
وی با اشاره به اینکه متأسفانه دانشگاه هیچ برنامهای برای پس از دانشآموختگی دانشجو ندارد، میگوید: مهمترین دلیلی که ثابت میکند هیچ برنامهای برای پس از تحصیل دانشجویان وجود ندارد، این است همین امسال حدود ۴۰ تا ۵۰ رشته دانشگاهی را حذف کردند، این یعنی من تا به حال اشتباه کردم، ببخشید؛ یا رشتههایی را قرار دادهاند که به هیچ دردی نمیخورند و مورد مصرف ندارند.
پدر علم ژنتیک ایران میگوید: تولید و مصرف رشتههای دانشگاهی و دانشجویان ما نه از نظر تعداد و کمیت مطابقت دارد و نه با مصالح همخوان است؛ این همه پایاننامه چرا نباید براساس نیاز کشور باشد؟
وی با تأکید بر اینکه باید دستگاههای ما متوجه این موضوع باشند که از شعار دادن پرهیز کنند؛ میافزاید: باید رشتههایی را تأسیس کنند و در مزرعه دانش، رشتههایی را بکارند که موردنیاز باشد، چه از نظر رشتههایی که تربیت میکنند و چه از تعداد افرادی که در حال تربیت آنها هستند.
نظر شما