تواناییهایی که خداوند در او بهطور ویژه، به امانت گذاشته است و میتواند در عرصههای مختلف منشأ اثر باشد و نقش ایفا کند. برعکس زن دیروز که خانهنشینی برای او تنها مسیر قابل انتخاب بود، حضور در عرصههای اجتماعی برای زن امروز فریضهای اجتنابناپذیر است.
تاریخ مشارکت زنان در ایران اسلامی نشان از آن دارد که زن مسلمان ایرانی چه پیش از انقلاب اسلامی تا زمان پهلوی و چه پس از آن نقشی چشمگیر و قابل تأمل دارا بوده است. بهخصوص در جامعه روستایی، زن مسلمان ایرانی توانسته است کمک شایانی حتی غیرمستقیم به اقتصاد و جایگاه اجتماعی خانه و خانواده کند.
اما پس از انقلاب اسلامی ایران، حضور زنان در عرصههای اجتماعی رنگ و بوی متفاوتی پیدا کرد تا جایی که به گواه اندیشمندان اسلامی اگر پیوستن زنان به جریان شکلگیری انقلاب اسلامی ۱۵ سال زودتر صورت پذیرفته بود؛ انقلاب اسلامی زودتر به پیروزی میرسید. تا جایی که امام عظیمالشأن فرمودند: «بانوان ایران در این نهضت و انقلاب سهم بیشتری از مردان دارند... در تربیتی که اشتغال دارند...، باز سهم بزرگی در این انقلاب دارند». یااینکه «اگر زنهای انسانساز از ملتها گرفته بشود، ملتها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد.». و این فرمایش که «زن نقش بزرگی در اجتماع دارد. زن مظهر تحقق آمال بشر است».
تا اینجای تاریخ انقلاب اسلامی زنان عنصر فعال و مؤثر در عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی شناخته شدهاند. اما پس از جنگ تحمیلی و سالهای دفاع مقدس، گاهی دیده شده این نقش فعال به محاق رفته یا برده شده است. نقش فعال زن پس از جنگ دستخوش تغییراتی شده و هر چند که آمارها نشان از حضور اجتماعی زنان دارد، اما حضور زنان در لایههای مدیریتهای کلان کمتر دیده میشود. اتفاقی که به نظر میرسد بیش از هر عاملی بهدلیل نگاه سلیقهای افراد و بعضی از مسئولان است.
حال آنکه بارها تنها شرط حضور زنان در محیطهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ضربه نخوردن حوزه خانه و خانواده، یعنی نقش مادری اعلام شده است.
در دیدار اخیر نیز رهبر معظم انقلاب اسلامی بار دیگر به این مورد اشاره کردهاند که حضور زنان در مشاغل اجتماعی و دولتی هیچ محدودیتی ندارد و در کشور ما ملاک، شایستهسالاری است.
ایشان بیان داشتند: «یک جا هست که یک بانوی باسواد مجرب کارآمد برای وزارت بهتر از این مردی است که در این زمینه نامزد وزارت شده است».
پس مبنا در عزل و نصبهای مدیریتی چه در سطوح میانی و چه کلان، شایستهسالاری است و شرط ورود زنان در مشاغل، حفظ مقام مادری است که فقط در سرانگشت لطیف زنانه نهفته و به ودیعه گذاشته شده است.
حالا این سؤال پیش میآید که چرا هنوز آرامش روانی خاص بر جامعه بانوان حاکم نشده و مسئله اشتغال بانوان محل اشکال است؟
باید گفت مسمومترین نگاه به موضوع اشتغال پا فراتر گذاشتن از اصول و چارچوب اسلامی است، چه در حوزه فردی زنان و چه در حوزه اجتماعی، چه از سوی خود بانوان بهعنوان موضوع بحث و چه از سوی آقایان مسئول؛ مسئولانی که با شاخصهای سلیقهای بعضاً حضور بانوان انقلابی، مؤمن و متعهد و متخصص را دچار خدشه کردهاند. البته که در لفظ از بیان این موضوع و قبول داشتن آن خودداری میشود، اما در جزئیات و پیچ وخمهای قوانین انتصابات این موضوع بهخوبی قابل مشاهده است و ورود تفصیلی به آن فرصت فراختری میطلبد.
آخرالامر اینکه با وجود تأکیدات مستمر و مشخص رهبر معظم انقلاب، متأسفانه به نظر میرسد همچنان در جامعه اسلامی باید بر پله اول یعنی حضور زنان در جامعه و توانایی آنان در برخی پستهای مدیریتی مانند اشتغال و وزارت زنان سخن گفت. ما حتی نتوانستهایم این حق زنان را که تکلیفی بر دوش آنان هست نیز نهادینه کنیم.
نظر شما