به گزارش قدس آنلاین، فصل اول آن به کارگردانی «مسعود آبپرور» ماجرای لیث را روایت میکرد که به دنبال پسر گمشدهاش «لطفعلی» میگشت. قصه فصل دوم ۲۰ سال پس از اتفاقهای فصل اول روایت میشود. نقش لطفعلی را کاوه خداشناس بازی میکند، محیا دهقانی در نقش دختر حاکم، فرهاد آئیش به عنوان راهنمای او و بهنام تشکر در نقش حاکم مستبد شهر ایفای نقش دارند. فاطمه گودرزی هم نورا در فصل یک است که توسط همسرش به چاه افتاد و تبدیل به طوطی شد. رابعه اسکویی، رؤیا میرعلمی، الهه خادمی و یدالله شادمانی نیز همان نقشهای فصل قبل را بر عهده دارند. درباره جزئیات ساخت فصل دوم این سریال ۳۸قسمتی با «سیدعلیهاشمی» کارگردان این مجموعه تلویزیونی که به سفارش سازمان هنری رسانهای اوج برای شبکه یک ساخته شده است گفتوگو کردیم.
با توجه به اینکه کارگردان فصل اول مستوران، مسعود آبپرور بود چه شد که کارگردانی فصل دوم را پذیرفتید؟
زمانی که قرار شد فصل دوم سریال ساخته شود آقای آبپرور مشغول کار دیگری بود و به دلیل تداخل کاری ایشان، تهیهکننده اثر آقای پناهی به من پیشنهاد ساخت فصل دوم سریال را داد.
با توجه به اینکه فصل دوم درباره قصه جوانی لطفعلی است، برایتان مهم بود که قصه در فصل دوم، فضایی متفاوت از فصل اول داشته باشد تا بتوانید امضای خودتان را پای کار بزنید؟
زمانی که من وارد پروژه شدم، فیلمنامه فصل دوم نوشته شده بود و قصه درباره ۲۰ سال بعد و دوران جوانی لطفعلی بود در واقع ایده اولیه برای نگارش فیلمنامه فصل دوم بر همین اساس بود. به نظرم اگر قرار بود همان فصل اول را ادامه بدهند تخیل نویسندگان در خیالپردازی محدود میشد ولی با تغییر قصه اصلی، خرده داستانهای بیشتر و داستانهای عاشقانه جذابتری به ماجرا اضافه شد.
قصههای کهن ایرانی چقدر ظرفیت نمایشی شدن دارند؟
بسیار زیاد. در قصههای کهن ما ظرفیتهای زیادی در نمایشی کردن متونی همچون مثنوی معنوی، گلستان، بوستان، شاهنامه و... وجود دارد. قصههای کوچکی که میتوانند با اقتباس خوب تبدیل به فیلم و سریال شوند، به نظرم افسانههای ایرانی، قصههای جذابی برای نمایشی شدن دارند.
ملاکهایتان برای انتخاب بازیگران در فصل دوم سریال چه بود؟
زمانی که من و آقای پناهی شروع به انتخاب عوامل کردیم نظراتمان بسیار نزدیک به هم بود. بازیگرانی که نسبت به آنها شناخت داشتیم و فکر میکردیم برای ایفای نقشی خوب هستند را انتخاب کردیم. کاوه خداشناس که ایفاگر نقش لطفعلی است، چهرهای دوست داشتنی و گرم دارد و بازیگر بسیار خوبی است. زمانی که به او پیشنهاد همکاری دادیم، درگیر سریال «بیهمگان» بود. ما با بازیگر دیگری قرارداد بستیم که برای آن بازیگر هم مشکلی پیش آمد و این اتفاق با اتمام همکاری کاوه خداشناس با سریال بیهمگان همزمان شد. بازی خانم محیا دهقانی را در سریال «نجلا» دیده بودم و به نظرم برای نقش «ماه منیر» گزینه خوبی بود. بازیگر نقش حاکم را هم قرار بود داریوش فرهنگ بازی کند ولی برایشان تداخل کاری پیش آمد و در اواسط کار با بهنام تشکر صحبت کردیم که ایشان بازی در نقش حاکم را قبول کرد. خدا را شکر در انتخاب بازیگر، مشکلی نداشتیم چون نظرات من و آقای پناهی بسیار نزدیک به هم بود.
چه شد که آقای سرشار به عنوان راوی باقی ماند؟
آقای محمدرضا سرشار، راوی فصل اول بود و صدای گرم و نوستالژیکی دارد. وقتی حرف میزند، خاطرات «قصههای ظهر جمعه» برایمان زنده میشود. با توجه به اینکه چهره محبوبی بود و مردم صدایش را دوست داشتند، ما راوی را در فصل دوم تغییر ندادیم.
فضای خارج شهر و بیابانی برای تولید یک اثر تاریخی فانتزی چه فرصتها و محدودیتهایی دارد؟
اصولاً کار تاریخی خیلی سخت است به ویژه اجرای کار تاریخی که به افسانه و جادو بپردازد زیرا باورپذیر کردن کار بسیار سخت است. لوکیشنهای سخت، گریمهای سنگین و لباس و دکورهای پیچیده، کار در این حوزه را دشوار میکند. ما برای گرفتن پلانهای گذری هم باید به خارج از شهر و فضای کوه و دشت میرفتیم و گرفتن همان پلانها از گروه انرژی زیادی میگرفت. من سالها دستیار کارگردان بودم و کار تاریخی هم انجام دادهام از جمله در فیلم سینمایی «محمد رسول الله(ص)» که تجربه دستیاری آقای مجید مجیدی را در یک کار تاریخی بیگ پروداکشن داشتم. آن تجربهها به من خیلی کمک کرد به ویژه تجربههایی که در حوزه برنامهریزی آثار تاریخی بدست آوردم.
سریال جلوههای ویژه زیادی دارد، ورود به این حوزه برای شما با چه حساسیتها و شرایطی همراه بود؟
به نظرم ورود به این حوزه، به شیوه اجرای آن بستگی دارد. اگر جلوههای ویژه درست اجرا شود و باورپذیر باشد بدون تردید مردم هم استقبال میکنند. جلوههای ویژه در بسیاری از فیلمهای هالیوودی وجود دارد ولی آنها فناوری بیشتری در این حوزه دارند. با توجه به اینکه حجم جلوههای ویژه در این سریال هم بالاست، تهیهکننده ریسک ورود به این حوزه را قبول کرد و نتیجه آن هم خوب از آب درآمد. به هر حال باید وارد مرحله آزمون و خطا شویم تا فیلمسازان دیگر هم جرئت ورود به این عرصه را پیدا کنند.
با توجه به تغییر تیم کارگردانی و تیم بازیگری، فکر میکنید سریال در فصلهای اول و دوم چه تفاوتهایی با هم پیدا کرده است؟
دو فصل «مستوران» به لحاظ داستانی، انتخاب بازیگر و ساختاری کاملاً متفاوت با هم است. در فصل اول، حجم داستان نسبتاً کمتر است و در فصل دوم داستان و خرده داستانها خیلی زیاد هستند و تم عاشقانه آن پررنگ است. از ابتدا قرار بود فیلمنامه فصل دوم، تم عاشقانه داشته باشد. با گذشت ۲۰سال از اتفاقهای فصل اول برای روایت قصهها در فصل دوم، تیم بازیگری هم باید تغییر میکرد. البته قرار نبود تغییری در کارگردانی اتفاق بیفتد اما آقای آبپرور به دلیل تداخل کاری نتوانست فصل دوم را بسازد و این کار به من واگذار شد.
ورود به گونه فانتزی و رئالیسم جادویی چطور میتواند در ساخت سریالهای جذاب به تلویزیون کمک کند؟
گونه فانتزی، یک گونه فقیر و فراموش شده در آثار نمایشی به ویژه مدیوم سریال است که اگر به آن درست پرداخته شود مخاطبان زیادی پیدا میکند به ویژه اگر اثر باورپذیر شود. با وجود اینکه استقبال از فصل اول مستوران نسبتاً خوب بود ولی سعی کردیم در فصل دوم، نقاط ضعف را شناسایی و آنها را برطرف کنیم به همین دلیل داستانهای عاشقانه که برای تماشاگران تلویزیون جذاب است به فصل دوم اضافه شد.
به دلیل پیشینهای که افسانهها در جوامع شرقی دارند سریالهای افسانهای مورد توجه شرقیهاست و شاید یکی از دلایل توجه به سریالهای افسانهای کرهای در تلویزیون نیز از همین جا نشأت بگیرد اما چرا سریالهایی که براساس افسانههای ایرانی ساخته و پخش میشوند به اندازه سریالهای افسانهای کرهای مورد استقبال مردم قرار نمیگیرد؟
فکر میکنم دلیل آن به شکل ساخت این سریالها برگردد. ما در «مستوران» سعی کردیم افسانههای ایرانی را به بهترین شکل ممکن برای مخاطب دراماتیزه و تماشایی کنیم آن هم برای مخاطبی که بیشتر آثار نمایشی روز دنیا را میبیند و میدانیم اجرای خوب در جذب تماشاگر به این افسانهها تأثیرگذار است. سریالهای کرهای هم در قصهپردازی و شکل ساخت، جذاب هستند. قهرمانپروری تماشایی دارند و فضاهای متفاوتشان سبب جذب مخاطب ایرانی به تماشای آنها میشود. به نظرم برای اینکه با تولیدات ماهواره مقابله کنیم و ذائقه مخاطب ایرانی به تولیدات نمایشی داخلی متمایل شود باید نوآوری و ریسک کنیم تا مخاطبان تلویزیون فضای متفاوتی را در سریالهای ایرانی ببینند. ریسک ما در مستوران جواب داده و تلویزیون هم اگر این ریسکپذیری را قبول کند، افسانههای ایرانی دیده میشوند و از سریالهای کرهای هم برای مردم جذابتر هستند. به هر حال فیلمساز وقتی وارد فضای فانتزی و افسانهای میشود دستش برای خیالپردازی و تخیل باز است. جذابیت جهان تصویر هم به تخیل است و هر چه عنصر تخیل پررنگتر باشد، آثار نمایشی جذابتری ساخته میشود.
نظر شما