چندی است به مدد شبکههای اجتماعی، صورتی تنها رنگ نیست و تبدیل به پسوندی شده که میتواند پشت واژگانی مثل مداح، ارزشی، حزباللهی، عمامه و حتی مذهبی بنشیند و مفهومی جدید با تناقضات باورنکردنی و زندگی دوگانه خلق کند. «مذهبیهای صورتی» همان افرادی هستند که خدا را تنها با زبان میپرستند و ایمان قلبیشان ضعیف است. بلاگرهایی که هم محجبه هستند و هم خودنمایی و تبرج میکنند. آنها طرفدار دینی هستند که مهربان است و همهجوره با پیروانش راه میآید، دینی که منعطف است و به سلیقه افراد میتواند کم یا زیاد شود. با باور آنها میشود از دین، هیئت و امامزاده را نگه داشت و حجاب و حیا را دور انداخت یا حجاب را تبدیل به مد و حجاباستایل کرد و در کنار آن، حریم محرم و نامحرم را زیر پا گذاشت.
گفتوگوی ما با حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی عظیمی، مدرس دورههای آموزش بصیرتافزایی در مورد این سبک از دینداری است. دینداری صورتی استفاده از دین برای توجیه کارهای خود و به خدمت گرفتن دین است. در این دینداری گزینشی یا دینداری سلیقهای میشود نماز خواند و هیئت رفت اما به سلامت جامعه اسلامی اهمیت نداد، میشود هیئتی بود ولی نماز نخواند، میشود نماز خواند ولی نهی از منکر نکرد.
دین صورتی، بندگی برای زندگی
حجتالاسلام عظیمی در خصوص این واژه نوظهور میگوید: دین صورتی، دینی است که ساختار ندارد و ظاهر آن ،کاغذی و لاکچری است. این دین شالوده و پایه محکم که همان شناخت است، ندارد و فقط ظاهر آن شیک است. شناخت اینکه چه موجودی هستم و برای چه آفریده شدهام و بدیهی است فردی که خود را نشناسد، نمیتواند دیندار باشد. دین صورتی و لاکچری بر مبنای اومانیسم یا همان انسانگرایی، انسان را به عنوان موجودی الهی قبول ندارد. اومانیستها انسان را حیوانی اجتماعی میدانند که برای برقراری روابط اجتماعی به اخلاق و دین نیاز دارد. به بیانی دیگر، آنها معتقدند انسان فقط به قوانینی برای پشتیبانی از زندگی دنیوی نیاز دارد. اومانیستها اعتقادی به آخرت ندارند. آنها فقط میخواهند در همین دنیا زندگی کنند و هیچ تمایلی ندارند مؤمن و مجاهد انقلابی باشند. این در صورتی است که دین، برنامه تربیتی خدا برای انسان است و خروجی آن هم باید یک مؤمن مجاهد باشد.
دینداری صورتی، منافقانه است
حجتالاسلام عظیمی تصریح میکند: دینداران صورتی گاهی با سجدههای طولانی تظاهر میکنند حاضرند برای خداوند به خاک بیفتند اما هرگز با ابرقدرتها مبارزه نمیکنند و تسلیم آنان هستند. عبادت آنها منفعتطلبانه است و همیشه از خدا طلبکار هستند. آنها ریا کرده و منتظر هستند پاداش نماز خواندن خود را در همین دنیا بگیرند. دین منافقانه آنان میگوید ظواهر را حفظ و باطن را فراموش کنید.
مبلغ و استاد مباحث دین فطری در ادامه تشریح میکند: دین صورتی، دینی سکولار است، تمدنساز نیست و با حکومتهای دیگر کاری ندارد. این دین کاری ندارد که امروز در غزه چه میگذرد و پیروانش معتقدند موسی به دین خود و عیسی به دین خود. پیروان دین صورتی معتقدند هر کدام از انبیا دین خودشان را داشتند، این در حالی است که همه انبیا در تلاش برای ساختن حاکمیت دینی واحد در جهان بودند. پیروان دین صورتی به مراسم عزاداری امام حسین(ع) میروند و ممکن است در آن مراسم و در قالب عزاداری به خودشان آسیب هم بزنند اما وقتی از مراسم خارج میشوند، حاضر نیستند برای امام سوم شیعیان و تحقق اهداف دین سیلی بخورند. یکی از جلوههای دین صورتی این است پیروانش برای شخص و جسم امام حسین(ع) گریه میکنند ولی برای تحقق اهداف و گفتمان امام سوم شیعیان هیچ کاری نمیکنند. آنها هیئت رفتن و گوش دادن به مداحی و همخوانی با آن را نوعی تفریح میدانند؛ حتی اهل نذری دادن هم هستند و دلشان برای خدا تنگ میشود، بنابراین شبهای قدر به مسجد میروند ولی اشکهایشان موجب نمیشود مسیر زندگیشان تغییر کند. پیروان دین صورتی شب قدر قرآن و احکام آن را روی سر و پس از آن، احکام را زیر پا میگذارند.
اسلام صورتی، سازگار با طاغوتها
این محقق علوم اسلامی تصریح میکند: یزید دین صورتی داشت؛ او نماز میخواند ولی قماربازی و مشروبخواری هم میکرد. پر رنگترین جلوه دین صورتی این است که پیروانش میگویند عبادت میکنیم و در کنارش کارهای خودمان را هم انجام میدهیم. آنها متوجه نیستند دین آمده تا درون انسانها را درست کند. پیروان دین صورتی خشونت را بد میدانند و اگر امروز یزید زنده بود و امام حسین(ع) را میکشت، میگفتند یزید را اعدام نکنید و فقط زندانی کنید تا خونی ریخته نشود. آنها حتماً هشتگ نه به اعدام میزدند. همچنان که امروزه در برابر نسلکشی مردم فلسطین ساکت هستند. آنها فقط اسلام رحمانی را قبول دارند. اسلام صورتی جهاد ندارد و اسلام سازگاری با طاغوتهاست.
نیاز به هدایتهایی کارساز
این متخصص تربیت مبلغ حوزه خاطرنشان میکند: دینداران صورتی، دین صورتی را آسان و دین واقعی را سخت جلوه میدهند. آنها میگویند هر که دین صورتی را میپذیرد، میتواند در کنار دینداری، کارهای دیگر هم کند اما هر که دین واقعی را میپذیرد، به جهاد دعوت میشود، سختی میکشد و از منافع شخصی خودش بازمیماند.
حجتالاسلام عظیمی در پایان در پاسخ به این پرسش که برای مقابله با دینداران صورتی باید چه کنیم، میگوید: نخستین اقدام، هدایت آنان است. زمانی که رهبر معظم انقلاب میفرمایند من به اشک کسانی که در شب قدر گریه میکنند، حسرت میخورم یعنی ایشان میخواهند افرادی که دین صورتی دارند را جذب و هدایت کنند. برخی از این سبک دینداران میکروبساز و مروج هستند و عامدانه این کارها را انجام میدهند که باید با آنان مبارزه کنیم. اما برخی از این افراد گولخورده و میکروبی شدهاند؛ باید با این افراد طبیبانه برخورد کنیم تا بتوانیم آنها را با ارشاد به دین واقعی جذب کنیم. نباید گولخوردگان را از حضور در مجالس منع کنیم و باید در کنار تشویق آنها به عبادت، هدایت هم انجام دهیم.
نظر شما